چرا غنی سازی هسته ای برای ایران اهمیت ویژه ای دارد و قابل مذاکره نیست؟
راز ایستادگی پای غنی سازی
نویسنده: جعفر یوسفی
مترجم:

در تازهترین دوئل دیپلماتیک بر سر آینده پرونده هستهای ایران، «مارکو روبیو» وزیر خارجه آمریکا، نسخهای یکطرفه روی میز گذاشت: «تهران غنیسازی را برای همیشه کنار بگذارد و اورانیومِ آماده را وارد کند، این بهترین فرصتشان است.» در پاسخ به این زیادهخواهی، سیدعباس عراقچی وزیر خارجه ایران، این پیشنهاد را زیادهخواهی مبتنی بر ناآگاهی از حقوق معاهده NPT خواند و یادآور شد که دهها عضو همین پیمان، همزمان اورانیوم غنی میکنند و سلاح هستهای را رد کردند. نبرد واژگان روبیو و عراقچی فراتر از یک جنگ لفظی، صحنهای شفاف از دو منطق متقابل است: محرومسازی یکجانبه در برابر مطالبه برابریِ حقوق معاهدهای. این شکاف کلیدی، اکنون مرکزیترین پرسش امنیتی تهران و واشنگتن را به صدر اخبار بازگردانده است: آیا ایران میتواند بدون دست کشیدن از چرخه سوخت، به توافقی معتبر و پایدار برسد یا خیر؟ پرسش دیگری که در محافل سیاسی بارها درمورد آن بحث شده، این است که چرا ایران نباید از خط قرمز خود یعنی اصل غنی سازی در داخل عقب نشینی کند؟
اصل حاکمیت و حق غیرقابل تفویض در معاهده NPT
از همان لحظهای که ایران در سال ۱۳۴۷ پیمان منع اشاعه سلاح هستهای (NPT) را امضا کرد، یک بند کلیدی در متن پیمان بیش از بقیه موارد مورد توجه قرار گرفت و آن «حق مسلم» همه دولتها برای دسترسی کامل به فناوری هستهای با اهداف صلحآمیز بود. ماده چهارم NPT نه «امتیاز» است و نه «معامله». این حق، همسنگ حق حاکمیت سرزمینی است و اساساً قابل واگذاری یا تعلیق دائمی نیست، واگذاری آن چیزی جز خودتحریمی پیشدستانه و نقض استقلال ملی معنا نمیدهد.
چرا چرخه سوخت، سپر لایهبهلایه بازدارندگی است؟
وقتی در منطقه،رژیمی مانند اسرائیل زرادخانه اعلامنشده هستهای دارد، منطق امنیتی ایجاب میکند که تهران تنها بر موشک تکیه نکند. توان بالقوه غنیسازی حتی بدون ساخت سلاح همان حلقه مفقودهای است که هر گونه ماجراجویی پیشدستانه دشمن را پرهزینه میسازد. گزارشهای فصلی آژانس نیز تأیید میکنند که قدرت چرخش سریع میان «سوخت نیروگاهی» و «ذخیره راهبردی» در دستان معدودی کشور است، هزینه حذف داوطلبانه این ابزار، نامتقارن بودن تهدید را تشدید میکند.
غنیسازی، ریل فناوریهای فردا
سانتریفیوژ شاید در نگاه نخست یک تجهیز صنعتی باشد، اما در دل خود علوم مواد پیشرفته، خلأ فوقعالی، کنترل فرایند و الکترونیک دقیق را اجماع کرده است. توقف این زنجیره، درست مانند بستن شیر نوآوری در حوزههایی نظیر لیزر، نیمهرسانا و حتی صنایع هوافضاست. تجربه جهانی نشان میدهد کشورهایی که انباشت یادگیری در مرز دانش را رها کردهاند، بعدها با هزینه چندبرابری هم نتوانستهاند شکاف فناوری را جبران کنند.
اعتبار بینالمللی و جایگاه چانهزنی
در هندسه واقعی سیاست خارجی، اصل بنیادین، توازن منافع است، نه امتیازدهی یکسویه. اهرم غنیسازی در این معادله، نه بهانهای برای تشدید تقابل، بلکه ابزار سنجش وزن ملی بر میز مذاکره است. کشوری که در چنته خود سرمایه فناورانه ندارد، ناگزیر است برای جبران نابرابری، بهای گزافی در حوزههای موشکی، انرژی، تجارت یا امنیت منطقهای پرداخت کند. غنیسازی، قدرت بازدارندگی دیپلماتیک میبخشد؛ نه برای تهدید، بلکه برای آن که طرف مقابل در برابر هر زیادهخواهی، هزینههای واقعی را محاسبه کند. ایرانِ دارای غنیسازی میتواند قواعد بازی را تغییر دهد: از موضع انتخاب، نه اجبار، مذاکره کند. در جهانی که زور عریان پشت نقاب قواعد نشسته، بیاهرم ماندن، یعنی تبدیل شدن به بازیچه ارادههای فرامرزی. اهرم غنیسازی، بیمهنامه عقلانی بقای منافع ملی در میدان پرمخاطره مناسبات بینالمللی است.
پیشگیری از شکلگیری دومینوی مطالبات
تجربه زیسته سیاست خارجی ایران نشان میدهد که عقبنشینی از خطوط قرمز فناورانه، نه پایان فشار، بلکه آغاز دور تازهای از مطالبات است. هرگاه در برابر یک مطالبه کوتاه آمدهایم طرف مقابل، به جای توقف، افق خواستههای خود را گسترش داده است. در این منطق، عقبنشینی در پرونده هستهای صرفاً یک عقبگرد فنی نیست، جاده صافکن راهبردی برای عقبنشینیهای پیاپی در حوزههای حساس دیگر است. چرخهای که یک بار آغاز شود، متوقفکردنش دشوار خواهد بود: امروز هستهای، فردا موشکی، پسفردا اقتدار منطقهای و امنیت سایبری. ایستادن بر خط قرمز غنیسازی، نه از سر تعصب، بلکه ضرورتی برای متوقف کردن این دومینوی فرساینده است.
تساوی حقوق، آزمون صداقت نظم بینالملل
امروز دستکم چهارده کشور غیرهستهای از ژاپن تا هلند در خاک خود غنیسازی دارند و جامعه جهانی نیز آن را پذیرفته است. مطالبه حذف این حق تنها برای ایران، اصل تساوی درحقوق بینالملل را مخدوش میکند و برچسب استاندارد دوگانه غربی ها در مواجهه با کشورهای جهان را پررنگتر می کند.
درس تاریخ، یکطرفهبودن درِ خروج
از قرارداد ۱۹۵۹ الجزایر با فرانسه تا تجربه خروج آمریکا از برجام در ۲۰۱۸، وجه مشترک روشن است. طرف مقابل با یک امضا میتواند تعهداتش را ترک کند، اما کشوری که زیرساخت خود را تخریب کرده، برای بازسازی سالها زمان و میلیاردها دلار نیاز دارد. «معامله بیبازگشت» تنها زمانی عقلانی است که شریک مقابل نیز بیبازگشت متعهد باشد، واقعیتی که در نظام بینالمللِ امروز، رؤیایی بیش نیست.
راهی که یک بار طی شد
در خرداد سال 88 ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی نامه نوشت و رسماً تقاضای ۲۰ کیلوگرم سوخت ۲۰ درصد برای رآکتور تحقیقاتی تهران کرد. رآکتوری که سالانه تا ۸۵۰ هزار بیمار سرطانی را به رادیودارو وابسته نگه میدارد. گروه وین پیشنهاد کرد ایران ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۳٫۵درصدخود را یکجا به خارج بفرستد؛ یک سال بعد، اگر صلاح دیدند، ۱۲۰ کیلو سوخت ۲۰ درصد تحویل دهند. ایران، ترکیه و برزیل «بیانیه تهران» را امضا کردند، متعهد شد ۱۲۰۰ کیلوگرم LEU را ظرف یک ماه در خاک ترکیه بگذارد تا در مقابل، سوخت TRR حداکثر ظرف یک سال تحویل شود. واشنگتن و سه شریک اروپایی در شورای امنیت، به جای استقبال، قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹ را پیش بردند و عملاً توافق تهران را «ناکافی» دانستند. یعنی ایران تمام کارهایی را که برای اثبات حسن نیت خود در مسئله هسته ای لازم بود، انجام داد ولی طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکرد و امروز دوباره همان چرخه را می خواهد به جریان بیندازد.خلاصه آن که حق غنیسازی نه لوکس سیاسی است و نه میل نظامی ، این حق شالوده حاکمیت، امنیت لایهبهلایه، توسعه پایدار و منزلت بینالمللی ایران بهطور همزمان است. کنار گذاشتن آن، تصمیمی است با پیامدهای برگشتناپذیر، تصمیمی که صدای هر سه نسل گذشته، حال و آینده در آن شنیده میشود. راهبرد درست، ایستادن بر حقِ تثبیتشده معاهدهای است که خود قدرتهای بزرگ آن را نوشتهاند و امروز هم ناگزیر به پذیرش آن هستند.
10 صفحه آخر
پربازدیدترین اخبار
اخبار برگزیده
-
سرودهای فاخر، در سراشیبی فراموشی
-
مزایای خاکیبودن برای «بابک حمیدیان»
-
راز ایستادگی پای غنی سازی
-
مطالبه آیت ا... بر تشکیل تیم لیگ برتری فوتبال در مشهد
-
کارخانه فعال تولید شرکت های صوری
-
چنگال زورگیران بر روان مردم
-
کمک یمن به امنیت ملی ایران
-
انتقام به روش اسکوچیچ
-
یک روز در المپیا پارک نماد آلمان نوین
-
ماجرای همسرکشی با گرز!
-
داد از همسایه آزاری!
-
سوریه بدون مقاومت
-
اگر اهل مذاکره اید با یمن مذاکره کنید!