​​​​​​​
هرمز شجاعی مهر مجری توانمند صدا وسیما از تجربه اولین زیارتش در حرم امام رضا(ع) می گوید. به گزارش خبرگزاری فارس، هرمز شجاعی مهر در این باره می گوید: یک شب سرد پاییزی در سال ۵۳ خانه‌ای که تا آن شب، برایم بهشتی از شادی و آرامش بود، ناگهان به جهنمی از غم و اندوه تبدیل شد. یک مشکل بزرگ، یک بحران جدی، خانواده‌ام را به لبه‌ فروپاشی کشانده بود. صدای جدایی، از هم‌پاشیدگی، مثل خنجری بر قلب کوچکم می‌نشست.  کلمات، در فضا می‌چرخیدند و با هر چرخش، زخمی عمیق‌ بر جانم می‌زدند. با این که همه تلاش می‌کردند جلوی این اتفاق تلخ را بگیرند، اما من در همان عالم کودکی، احساس می‌کردم که چیزی درست نخواهد شد. ناامید و بیچاره، در آن عالم بچگی، حس می‌کردم که همه چیز از دست می‌رود. امام رضا(ع)، نامی بود که تا آن زمان فقط شنیده بودم. اما در آن شب، ناآگاهانه، نذر کوچک و کودکانه‌ای به امام رضا کردم. نذری که تمام امیدم بود. روزها و شب‌ها گذشتند. خانه‌ای که تا دیروز پر از خنده و شادی بود، حالا با غوغایی پرآشوب و پر از درد، سرشار شده بود. توفانی از غم و ناراحتی، همه وجودمان را فرا گرفته بود. درست در اوج توفان عاطفی خانواده بود که به همراه تعدادی از دانش‌آموزان برای اردوی سفر به مشهد مقدس انتخاب شدم. چشمم که برای اولین بار به گنبد طلایی و گلدسته‌های بلند حرم مطهر گره خورد، بی‌اختیار بارانی شد. میان هق‌هق گریه‌هایم زانو زدم و زمین حیاط حرم رضوی را بوسیدم و گفتم؛ یا امام رضا(ع) بدترین اتفاق زندگی‌ام را به بهترین شکل حل کن فقط از دست تو برمی‌آید که ماجرا را تمام کنی. نمی‌دانم چرا آن لحظه احساس کردم که امام رضا(ع) حرفم را شنیده و آرزویم را برآورده‌ می‌کند. هرمز شجاعی‌مهر مجری توانمند کشورمان به این جای حرف‌هایش که می‌رسد، پرصلابت و محکم می‌گوید: خدا را گواه می‌گیرم شاید به ۱۰ روز نکشید که ماجرا تمام شد و مشکل کاملا حل شد و من از آن روز دیگر مرید ابدی امام هشتم شدم. امام رضا(ع) که مراد ما بود همیشه‌ اما بعد از آن سال این وظیفه شدیدتر و جدی‌تر شد که سالی یک بار را به زیارت بروم. بیچارگی ما این جاست که هر وقت احساس یأس و ناامیدی می‌کنیم، اصلا هر وقت به بن‌بست می‌خوریم یاد امام رضا(ع) می‌افتیم‌، من‌ هم معمولا در چنین مواقعی با خانواده برای زیارت می‌روم. هر بار که برای زیارت مشرف می‌شوم زمزمه می‌کنم یا امام رضا(ع) ای خدای بزرگ امام رضا؛ خودم، خانواده‌ام و آبرویم را به خودت سپردم هرطور صلاح می‌دانی هدایتم کن! اولین سفر زندگی‌ام همان اردوی دانش‌آموزی به مشهد مقدس بود، بعدها برای اولین سفر دو فرزندم را به مشهد بردم. حالا هم دو نوه دارم که برای اولین سفر نوه‌ام را وقتی یک‌سال و نیمه بود به مشهد بردم، در آغوشش گرفتم و روی دستانم تا بالای ضریح حرم مطهر بردم. نوه دومم چند ماهه است و برنامه دارم که ان شاءا... در اولین فرصت نوه دومم را هم برای زیارت به مشهد ببرم. خواهشم این است که مسئولان برای سفر به مشهد و زائران حرم مطهر هشتمین خورشید، امام رضا علیه السلام یک مقداری تسهیلات در نظر بگیرند. برای خانواده‌های بی‌بضاعت خوابگاه یا مکان‌هایی را تدارک ببینند که به قدر ۴۸ ساعت یا سه روز به مشهد سفر کنند و از حداقل امکانات زیارت هشتمین خورشید بهره‌مند شوند.