سنگ محک صداقت آمریکا

اظهارات متناقض ترامپ درباره صنعت هسته ای ایران، فرصت خوبی است تا با استفاده از دیپلماسی هوشمندانه به ابزار سنجش صداقت سیاستمداران آمریکایی برای مردم دنیا تبدیل شود

نویسنده: جعفر یوسفی

مترجم:

​​​​​​​
 در گفت‌وگوی اخیر ترامپ با ان بی سی نیوز، رئیس‌جمهور آمریکا دو گزاره به ظاهر همسو اما در واقع متناقض را کنار یکدیگر گذاشت: از یک‌سو بر «برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران» تأکید کرد و از سوی دیگر گفت آماده است درباره «برنامه صلح‌آمیز» تهران به شرط توقف ابعاد تسلیحاتی گفت‌وگو کند. این اظهارات، اگرچه در سطح راهبردی خط قرمز دیرینه واشنگتن را تکرار می‌کند، اما همزمان روزنه‌ای برای دیپلماسی فعال ایران می‌گشاید، روزنه‌ای که به آزمونی برای سنجش صداقت واقعی آمریکا بدل شده است.
 دوگانه «برچیدن کامل» و «صلح‌آمیز مجاز»
ترامپ در این مصاحبه، هدف اصلی خود را جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای معرفی کرد، هدفی که با مواضع رسمی و اصول اعلام‌شده جمهوری اسلامی همراستاست. تهران، با فتوای رهبر انقلاب و تعهدات در چارچوب NPT، بارها مشروعیت هرگونه تسلیحات هسته‌ای را رد کرده است. بنابراین، در سطح اهداف، اشتراک قابل توجهی میان دو طرف وجود دارد. اختلاف، بیش از آن که بر سر مقصد باشد، بر سر مسیر و ابزار تحقق است. ایران می‌تواند این نقطه اشتراک را به سکوی جدیدی برای دیپلماسی عمومی و افزایش مشروعیت جهانی خود تبدیل کند.
 بهره‌برداری هوشمندانه عراقچی از دیپلماسی رسانه‌ای
در همین راستا، اقدام هوشمندانه سید عباس عراقچی، نمونه درخشانی از دیپلماسی عمومی موثر در شرایط نوین ارتباطات بین‌الملل بود. عراقچی با انتشار یک رشته‌توییت انگلیسی دقیق، هوشمندانه‌ترین روایت از فضای جدید را به افکار عمومی جهانی عرضه کرد. عراقچی در یک رشته توییت نوشت: «حمایت مرگبار از نسل‌کشی نتانیاهو در غزه و جنگ نیابتی به نمایندگی از او در یمن، هیچ دستاوردی برای مردم آمریکا نداشته است. نتانیاهو تلاش می‌کند با گستاخی تعیین کند رئیس‌جمهور ترامپ در دیپلماسی با ایران چه بکند و چه نکند. دنیا اکنون دریافته است نتانیاهو چگونه به طور مستقیم در دولت آمریکا مداخله می‌کند تا آن را به یک فاجعه جدید در منطقه بکشد. نتانیاهو تیم شکست‌خورده بایدن را فریب داد تا ۲۳ میلیارد دلار مالیات‌دهندگان آمریکایی را بی‌سابقه هزینه کند؛ رقمی که تنها بخشی از هزینه هرگونه اشتباه علیه ایران خواهد بود.اگر هدف این است که «تنها چیزی که ایران نباید داشته باشد، سلاح هسته‌ای است»، همان‌طور که رئیس‌جمهور ترامپ گفت، توافق قابل دستیابی است و فقط یک راه دارد: دیپلماسی بر پایه احترام متقابل و منافع متقابل. اقلیت نتانیاهو‌محور که از دیپلماسی می‌ترسد، اکنون دستورکار واقعی خود را افشا کرده است. جهان باید با دقت به این افشاگری توجه کند.» این متن، در عین انسجام زبانی و هوشمندی سیاسی، چند دستاورد مهم را محقق می‌کند:
ترسیم نقطه اشتراک صریح میان ایران و آمریکا:  مخالفت با دستیابی به سلاح هسته‌ای، به عنوان مبنای مشترک دیپلماسی آینده. در شرایطی که ادبیات سیاسی تهران و واشنگتن در بسیاری از حوزه‌ها دچار تنش است، یک نقطه اشتراک بنیادین می‌تواند مبنای دیپلماسی آینده قرار گیرد: مخالفت قاطع با دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای. جمهوری اسلامی با استناد به فتوای رهبری و عضویت فعال در NPT، تولید بمب اتم را نامشروع دانسته؛ گزاره‌ای که با هدف رسمی آمریکا همخوان است. برجسته‌سازی این همگرایی، ضمن کاستن از فضای بی‌اعتمادی، می‌تواند صحنه مذاکرات را از تقابل بر سر موجودیت برنامه هسته‌ای به بحث‌های فنی درباره راستی‌آزمایی و شفافیت منتقل کند.
 افشای دخالت طرف‌های ثالث به مردم آمریکا: در حالی که سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران با شعار «منافع ملی» توجیه می‌شود، افشای نقش‌آفرینی طرف‌های ثالث، به‌ویژه تل‌آویو، ضرورت بیشتری یافته است. لابی‌های اسرائیلی با تحمیل سیاست‌های حداکثری، آمریکا را به درگیری‌های پرهزینه‌ای سوق داده‌اند که بار مالی و امنیتی آن مستقیم بر دوش مالیات‌دهندگان آمریکایی افتاده است. شفاف‌سازی این نفوذ و هزینه‌های پنهان آن، می‌تواند افکار عمومی آمریکا را نسبت به ضرورت بازنگری در اولویت‌های سیاست خارجی و کاهش دخالت بازیگران خارجی در تصمیمات راهبردی واشنگتن بیدار سازد.
تقویت روایت ایران در عرصه بین‌المللی: ایران می‌تواند با برجسته‌سازی نقاط اشتراک، نظیر مخالفت با تسلیحات هسته‌ای و تمرکز بر دیپلماسی ایجابی، روایت خود را در افکار عمومی غرب تقویت کند. این راهبرد، بدون ورود به تقابل مستقیم با رئیس‌جمهور مستقر آمریکا، مشروعیت جهانی تهران را افزایش می دهد و هزینه‌های سیاسی آمریکا را آشکار می‌سازد.
اقدام عراقچی نمونه بارزی از «دیپلماسی شبکه‌ای» و «دیپلماسی عمومی فعال» در عصر ارتباطات لحظه‌ای است. حرکتی که با شناخت دقیق از اقتضائات فضای رسانه‌ای غرب، روایتی منطقی، همدلانه و هدفمند را در تقابل با غوغاسالاری جریان‌های تندرو شکل داده است.
فرصت بازتعریف زمین بازی دیپلماتیک
در شرایطی که ترامپ خود می‌گوید هدف او تنها جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی است، ایران می‌تواند با برجسته کردن این اشتراک، صحنه مذاکرات را از مطالبه «برچیدن کامل» به سمت «تضمین‌های فنی برای برنامه صلح‌آمیز» تغییر دهد به عنوان مثال: دعوت از آژانس برای بازدیدهای ویژه، راه‌اندازی کمپین‌های اطلاع‌رسانی شفاف و همچنین ایران می تواند پیشنهاد «سازوکار امنیت انرژی خلیج فارس» را روی میز بگذارد. سازوکاری که منافع بازار نفت آمریکا را به ثبات فنیِ برنامه هسته‌ای ایران گره می‌زند و هزینه‌ شکست مذاکرات را برای واشنگتن بالا می‌بَرد.  همگی ابزارهایی‌اند که می‌توانند این تغییر صحنه را تسریع و تثبیت کنند.
تبدیل تهدید به فرصت
در فضایی که ترامپ بار دیگر تهدید به جنگ را با وعده توافق آسان درهم می‌آمیزد، ایران باید هوشمندانه با ابزارهای دیپلماسی عمومی، افکار عمومی جهان را متوجه کند که تنها طرفی که به اصول اعلام‌شده پایبند مانده، ایران است.  وزارت امور خارجه ایران، در این مقطع باید با یک راهبرد فعالانه و هدفمند، این موضع ترامپ را برجسته کند. تکرار و بازنمایی گزاره «هدف واشنگتن فقط جلوگیری از ساخت بمب اتمی است» در تریبون‌های بین‌المللی می‌تواند افکار عمومی جهانی را به این نتیجه برساند که ایران و آمریکا بر سر اصول اولیه پرونده هسته‌ای دارای اشتراک مبنایی هستند. این رویکرد، همزمان می‌تواند به تضعیف روایت‌های افراطی در واشنگتن، تل‌آویو و برخی پایتخت‌های اروپایی که برنامه هسته‌ای ایران را تهدیدآمیز جلوه می‌دهند، منجر شود. اگر تهران این خط ارتباطی را با قدرت دنبال کند، خواهد توانست فضایی منطقی‌تر و با همراهی افکار عمومی دنیا برای بازتعریف پرونده هسته‌ای خود در صحنه جهانی ایجاد نماید.
10 صفحه آخر
پربازدیدترین اخبار