آنجلوتی هم نمی‌فهمه!

سندروم «منتقد بیرون از گود» ناشی از توهم دانایی و متاثر از رونق شبکه‌های اجتماعی است که زمینه ابراز عقیده را برای همه در زمینه های مختلفی مثل پزشکی، ورزش، هنر، سیاست، اقتصاد، روان‌شناسی و... فراهم می‌کند و نتیجه آن اظهارنظرهای نسنجیده اما قطعی افراد در چند زمینه مختلف است؛ بدون آن‌که نسبت به ابعاد هیچ‌کدامش اشراف داشته باشند

نویسنده: سید مصطفی صابری  |  روزنامه‌نگار

مترجم:

​​​​​​​

 حین تماشای یک فیلم کلاسیک، دوستم از هیچکاک انتقاد کرد و گفت این نما نشان می‌دهد او درست سینما را نشناخته! چند وقت قبل که تیم منچسترسیتی خوب نتیجه نمی‌گرفت خیلی‌ها درباره اشتباهات پپ گواردیولا در ترکیب تیم نقدهایی داشتند؛ از همان جنس نقدهایی که چند وقتی است در تمام دنیا از کارلو آنجلوتی مربی پرافتخار رئال می‌شود. فراتر از سینما و فوتبال، در خیلی از حوزه‌ها شاهد این موضوع هستیم، از اقتصاد بگیرید تا سیاست، روان‌شناسی و... همیشه یک‌سری منتقد بیرون گود هستند که می‌توانند خیلی راحت دیگران را نقد کنند. هرچند ممکن است هیچکاک و آنجلوتی هم بی‌اشتباه نباشند؛ اما قطعاً در یک روندی بهترین‌ها در کار خودشان محسوب می‌شوند و نقد آن‌ها توسط آدم‌هایی که تخصص چندانی ندارند عجیب به نظر می‌آید. این رفتار آشنا و پرتکرار به وضعیتی اشاره دارد که روان شناسان آن را سندروم «منتقد بیرون گود» نامیده‌اند. سندرومی که نشان می‌دهد بسیاری از ما، حتی بدون داشتن تخصص یا تجربه کافی، خیلی راحت در نقش منتقد وارد می‌شویم و باور داریم دانش و توانایی‌مان از متخصصان واقعی در همان زمینه‌ها بیشتر است. این پدیده دلایل زیادی دارد؛ از توهم دانایی گرفته تا تاثیر فضای مجازی که همه را به ابراز نظر ترغیب می‌کند. اما پیامدهای این رفتار چه هستند؟ وقتی افرادی که هیچ تجربه‌ای در یک زمینه ندارند، شروع به نقد کرد‌ه و خود را شایسته‌تر از متخصصان می‌دانند، نتیجه چه خواهد شد؟ همه‌گیری این رفتار باعث کاهش کیفیت بحث‌های اجتماعی، تخریب اعتماد عمومی به تخصص و حتی مانع شدن از رشد تفکر عمیق و حرفه‌ای می‌شود. در این پرونده به بررسی این سندروم و ابعاد مختلف آن می‌پردازیم. می‌خواهیم بدانیم چرا این رفتار در جامعه تا این حد رایج شده، چگونه زندگی فردی و جمعی ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد و از همه مهم‌تر، چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم تا یاد بگیریم بهتر فکر کنیم و نقدهای عمیق‌تر و حرفه‌ای‌تری داشته باشیم. در این سفر منحصربه‌فرد به اعماق توهم دانایی و بازنگری در یقین‌های ساده‌انگارانه با ما همراه شوید.



منتقد بیرون گود کیست؟
بسیاری از ما بدون این‌که بدانیم در زمینه‌های مختلف منتقدی بیرون از گود محسوب می‌شویم که با اظهارنظرهای سطحی اما قاطع پیامدهای ناخوشایندی را در زندگی فردی و اجتماعی تجربه می‌کنیم.
سندروم «منتقد بیرون گود» به پدیده‌ای اشاره دارد که در آن افراد، بدون دانش یا تجربه کافی، با اعتمادبه‌نفس کامل درباره مسائل پیچیده اظهارنظر می‌کنند. این رفتار ریشه در یک سوگیری شناختی به‌نام اثر «دانینگ/ کروگر» دارد. بر اساس این نظریه، افرادی که در حوزه‌ای دانش اندکی دارند، گمان می‌کنند که در آن حوزه متخصص هستند، در حالی که افراد واقعی متخصص معمولاً نسبت به محدودیت دانش خود آگاه‌تر هستند و با تردید بیشتری سخن می‌گویند. ناگفته نماند وقتی درباره این موضوع صحبت می‌کنیم منظورمان این نیست که طرفدار یک تیم باید همیشه نسبت به نتیجه تیمش راضی باشد یا حق این‌ را که بگوید از فلان فیلم خوشش نیامده، ندارد. بلکه بحث برسر نقد جدی و قاطع بدون تخصص لازم است.

یک پدیده آشنا در زندگی روزمره
سندروم «منتقد بیرون گود» در زندگی روزمره بیش از آنچه تصور کنیم، رایج است. در فضای مجازی یا حتی دورهمی‌های خانوادگی، همواره کسانی را می‌بینید که به‌راحتی درباره موضوعات تخصصی نظر می‌دهند؛ از انتخاب اشتباه تاکتیک‌های آنجلوتی و گواردیولا در فوتبال گرفته تا تحلیل‌های غیرکارشناسی درباره سیاست‌های اقتصادی یک کشور. برای فرد درگیر سندروم منتقد بیرون گود، بهره بردن از تجربه عینی یا آگاهی جامع از موضوع چندان مهم نیست؛ تنها داشتن یک «احساس صلاحیت» کافی است تا قاطعانه درباره موضوعات مختلف صحبت کند.
چرا این رفتار خطرناک است؟
ظاهر چنین رفتارهایی شاید سرگرم‌کننده باشد، اما خطرات زیادی به همراه دارد. برای مثال، در حوزه پزشکی و روان‌شناسی، شاهد هستیم که افراد بدون داشتن دانش کافی، توصیه‌هایی ارائه می‌دهند که می‌تواند تاثیرات جبران‌ناپذیری بر سلامت روان یا جسم دیگران داشته باشد. یا در سیاست، وقتی نظرات سطحی به شکل قاطع و بدون هیچ تردیدی درباره مسائل مختلف توسط افرادی غیرمتخصص بیان می‌شود، این نظرات می‌تواند به آشفته‌تر شدن فضای اطلاعاتی عمومی منجر شود. در چنین شرایطی، مرز بین نقدهای علمی و نظرات شخصی ناآگاهانه به‌تدریج از بین رفته و اعتماد عمومی به نهادهای متخصص کمرنگ‌تر می‌شود.
رابطه با شبکه‌های اجتماعی
شبکه‌های اجتماعی به‌طرز قابل توجهی این سندروم را تقویت کرده‌اند. در این فضاها، هر کسی امکان دارد بدون نیاز به شواهد یا تخصص، صدای بلندی پیدا کند. به همین دلیل، مردم عادی می‌توانند در چشم دیگران به منتقدان بزرگ تبدیل شوند، حتی اگر دانشی سطحی و ناقص داشته باشند. لایک‌ها و کامنت‌ها هم باعث تقویت این رفتار می‌شوند، چراکه فرد حس می‌کند دانش و نظرش ارزش و تاثیرگذاری خاصی دارد.


«منتقد بیرون گود»، این‌جا، اون‌جا، همه جا!
فوتبال بهترین فرصت  فوتبال همیشه محلی جذاب برای نمایش سندروم «منتقد بیرون گود»‌ بوده است. از هواداران خانگی گرفته تا خبرنگاران تازه‌کار، همه حس می‌کنند که ترکیب تیم، تاکتیک‌های مربی یا حتی انتخاب بازیکنان، قابل نقد است.
نولان که فیلم ساز نیست  در دنیای سینما، مسئله حتی جالب‌تر است. به‌عنوان مثال، ممکن است کسی که فقط چند فیلم پرفروش دیده، کارگردان‌هایی مانند هیچکاک یا نولان را زیر سوال ببرد. این منتقدان معمولاً عناصر تکنیکی فیلم، نظیر طراحی صحنه یا روایت سینمایی را نادیده می‌گیرند و نقدهای ساده‌انگارانه‌ای را مطرح می‌کنند. یک نمونه ملموس، حمله کاربران فضای مجازی به برخی کارگردان‌های مشهور به دلیل سخت‌فهم بودن فیلم‌هایشان است. این افراد به جای تلاش برای درک لایه‌های مفهومی اثر، صرفاً همان سطحی‌ترین برداشت‌های خود را معیار نقد قرار می‌دهند.
منتقد در سیاست و اقتصاد  در سیاست، نقدها اغلب با ساده‌انگاری درباره مسائل پیچیده همراه است. مثلاً برخی افراد ممکن است تصمیمات کلان دولتی یا سیاست خارجی کشوری را نقد کنند و پیشنهادهایی بدهند که نه‌تنها غیرعملی است، بلکه هیچ درکی از تبعات آن وجود ندارد. این ساده‌انگاری به‌ویژه در فضای اقتصادی دیده می‌شود؛ افراد بدون هیچ سابقه‌ای در اقتصاد یا مدیریت مالی می‌توانند برای مسائل کلان کشور راه‌حل‌های سطحی و بی‌پایه ارائه کنند. این نوع نقدها که معمولاً در شبکه‌های مجازی یا مکالمات روزمره مطرح می‌شوند، به تدریج باعث بی‌اعتمادی عمومی به متخصصان می‌شود.
مضرترین زمینه نقد بیرون از گود  در حوزه روان‌شناسی، یکی از خطرناک‌ترین مصادیق این سندروم دیده می‌شود. وقتی فردی که هیچ آموزشی در زمینه سلامت روان یا مشاوره ندیده است، شروع به توصیه‌های شخصی یا «نسخه‌پیچی» برای دیگران می‌کند. مثلاً ممکن است افراد عبارت‌های جذابی از کتاب‌های انگیزشی یا پست‌های روان شناسان در رسانه‌ها را کپی کنند و سپس خود را در نقش روان‌درمانگر قرار دهند. این رفتار در برخی موارد، افراد آسیب‌دیده را بیشتر دچار بحران می‌کند. در بحث سلامت جسمی هم خیلی‌ها را دیده‌ایم که ساعت‌ها پشت در مطب یک متخصص منتظر می‌مانند و به محض خروج با بیان این‌که «طرف که چیزی نمی‌فهمه»! به‌راحتی همه توصیه‌های پزشک را نادیده گرفته و روند درمان را خودشان انتخاب می‌کنند.

چرا افراد متوجه سندروم منتقد بیرون گوددر خودشان نیستند؟
توهم دانایی  یکی از اصلی‌ترین دلایلی که افراد متوجه گرفتار شدن در سندروم «منتقد بیرون گود» نمی‌شوند، توهم دانایی ناشی از اثر «دانینگ‌کروگر» است. این اثر روان‌شناختی نشان می‌دهد که افراد با دانش محدود معمولاً توانایی ارزیابی دقیق سطح دانش خود را ندارند. در نتیجه، آن‌ها با اعتمادبه‌نفس بالا درباره مسائل پیچیده اظهارنظر می‌کنند، در حالی که قادر به درک عمق موضوع و پیچیدگی‌های آن نیستند. از طرف دیگر، افراد واقعاً متخصص، چون نسبت به محدودیت‌های دانش و تجربه خود آگاه هستند، به‌طور معمول در بیان نظراتشان محتاط‌تر عمل می‌کنند. این تضاد می‌تواند باعث شود که فرد گرفتار سندروم، حتی تردیدی نسبت به سطح تخصص خود احساس نکند.
فضای مجازی و لذت دیده شدن  شبکه‌های اجتماعی نقش بسیار پررنگی در پنهان کردن این سندروم دارند. وقتی فرد مطلبی منتشر می‌کند و با لایک‌ها و کامنت‌های حمایتی مواجه می‌شود، احساس می‌کند دیدگاهش معتبر و قابل اتکاست. از طرفی هرچه حرفش توام با نقد جدی‌تر باشد خاص‌تر به نظر رسیده و تایید بیشتری از دیگران می‌گیرد. این بازخوردهای مثبت، فارغ از واقعی بودن یا تخصصی بودن آن‌ها، نوعی «ایگوی دیجیتال» در فرد ایجاد می‌کند که خودآگاهی او را محدود کرده و به او اعتمادبه‌نفس غیرمنطقی می‌دهد. همچنین، الگوریتم‌های فضای مجازی با ترویج و نمایش نظرات مشابه، تاثیر این سندروم را تشدید می‌کنند.
عدم تجربه مستقیم  یکی دیگر از دلایل عدم آگاهی افراد نسبت به این سندروم، نداشتن تجربه مستقیم یا آموزشی در زمینه‌هایی است که درباره آن ها نقد می‌کنند. فردی که هیچ‌گاه مدیریت یک تیم فوتبال، کارگردانی یک فیلم، یا تنظیم سیاست‌های اقتصادی را تجربه نکرده است، نمی‌تواند سختی‌ها و اصول حرفه‌ای این کارها را درک کند. در نتیجه، نقد او بر مبنای پیش‌فرض‌های ساده‌انگارانه شکل گرفته و با خیال این‌که این نقد کاملاً منطقی است، از خرد جمعی فاصله می‌گیرد.

چگونه از سندروم منتقد بیرون گود پیشگیری کنیم؟
تصور این‌که ما درگیر این موضوع نیستیم خودش یک خطای شناختی بزرگ محسوب می‌شود؛ شاید ما به شدت خیلی‌ها منتقد بیرون از گود نباشیم، اما کمتر کسی است که چنین تجربه‌ای نداشته باشد و بی‌نیاز باشد از دانستن راه‌های پیشگیری از آن که در ادامه مرورشان می‌کنیم:     
1. شناخت پیچیدگی‌های جهان تخصصی
یکی از عوامل مهم در بروز سندروم «منتقد بیرون گود»، ناآگاهی از میزان پیچیدگی موضوعات تخصصی است. برای پیشگیری، ضروری است آموزش‌هایی عمومی درباره این‌که هر حوزه تخصصی چقدر دانش و تجربه می‌طلبد، افزایش یابد. این موضوع می‌تواند از مدارس و دانشگاه‌ها شروع شود و حتی از طریق رسانه‌ها و فضای مجازی گسترش پیدا کند. وقتی افراد درک بهتری از عمق و سختی مسائل داشته باشند، به‌طور طبیعی در هنگام نقد محتاط‌تر خواهند بود.
2. بازخوانی باورها به‌عنوان یک ارزش
یکی از دلایل ریشه‌ای بروز این سندروم، عدم تمایل افراد به بازنگری در باورها و نظرات شخصی است. در حالی که پذیرش اشتباه و یادگیری مجدد، نشانه‌ای از قدرت فکری و رشد است، بسیاری از افراد بازنگری در باورهایشان را ضعف یا شکست تلقی می‌کنند. برای تغییر این نگرش، باید فرهنگ بازفکری و انعطاف‌پذیری در باورها ترویج داده شود. افراد باید بیاموزند که تغییر نظر خود یا گفتن «نمی‌دانم» در برابر یک موضوع نشانه‌ای از بلوغ ذهنی است.
3. تقویت مهارت نقد علمی و منطقی
نقد زمانی سازنده و مؤثر خواهد بود که بر پایه اصول و چارچوب‌های مشخص ارائه شود. یکی از مؤثرترین گام‌های پیشگیری از سندروم، آموزش مهارت نقد است: از نحوه جمع‌آوری اطلاعات معتبر و تحلیل مستدل تا ارائه نظراتی که به بحث سازنده منجر شود. این فرایند می‌تواند به افراد کمک کند که به‌جای اظهارنظر سریع و سطحی، تفکر عمیق و نقدی آگاهانه داشته باشند.
 4. پرسشگری از خود
پیش از این‌که نقدی را مطرح کنید، چند سوال کلیدی از خود بپرسید: «چه مقدار دانش یا اطلاعات معتبر درباره این موضوع دارم؟» «آیا دیدگاه من بر اساس تحقیق و منطق است یا صرفاً برداشت سطحی دارم؟»
5. مطالعه و تحقیق پیش از نقد کردن
یکی از بهترین راه‌ها برای مطرح کردن نظرات سازنده‌تر، اختصاص کمی زمان برای تحقیق و مطالعه است. پیش از نقد، منابع مختلف (به‌ویژه منابع علمی و معتبر) را بررسی کنید تا بتوانید به‌جای ابراز نظر سطحی، تحلیل‌های مستند و دقیق‌تری ارائه دهید.
6. درک زوایای دیگر ماجرا
گاهی اوقات، یکی از دلایل نقدهای غیرمنطقی، ناتوانی در دیدن مسائل از دیدگاه طرف دیگر است. برای رسیدن به تعادل، تلاش کنید دیدگاهی را که در مخالفت با نظر شماست بهتر درک کنید. اگر درباره یک فیلم نقد دارید، مثلاً مصاحبه یا یادداشت کارگردان آن را بخوانید. در مسائل اجتماعی یا اقتصادی هم تلاش کنید استدلال‌های متخصصانی را که دیدگاه متفاوتی دارند جدی بگیرید.
7. تمرین پذیرش ندانستن
پذیرش این واقعیت که ما نمی‌توانیم همه‌چیز را بدانیم، قدم بزرگی در جلوگیری از نقد سطحی و اشتباه است. گاهی بهترین واکنش به یک موضوع این است که به صراحت بگوییم «من نمی‌دانم» یا «دانش کافی ندارم که درباره این موضوع اظهار نظر کنم.» این نشان‌دهنده اعتمادبه‌نفس و رشد فکری است.
8. سواد رسانه در استفاده از شبکه‌های اجتماعی
شبکه‌های اجتماعی به سادگی می‌توانند بستری برای تشدید این سندروم شوند. هنگام استفاده از این پلتفرم‌ها، از بازنشر یا نقد موضوعات بدون تحقیق خودداری کنید. به‌علاوه، نظراتی که صرفاً برای جلب توجه یا تعاملات دیجیتال ارائه می‌شوند، نه‌تنها مفید نیستند، بلکه می‌توانند به گسترش این فرهنگ نادرست کمک کنند. بر این اساس، مدیریت رفتار مجازی و محتوای منتشرشده در این فضا از اهمیت بالایی برخوردار است.
9. تشویق دیگران به نقد مسئولانه
تغییر فرهنگ نقد در جامعه، نیازمند تلاش جمعی است. وقتی در مکالمات یا شبکه‌های اجتماعی با نقدهای سطحی مواجه می‌شوید، به‌جای برخورد تخریبی با فرد نقدکننده، تلاش کنید که او را به تفکر و تحقیق دعوت کنید. با مهربانی پرسش‌هایی مطرح کنید که او را به بررسی عمیق‌تر موضوع وادار کند.
10 صفحه آخر
پربازدیدترین اخبار
اخبار برگزیده