فریبِ صلح؛ درس‌های اودیسه برای ایران

نویسنده: شاهد بنی اسدی

مترجم:


در اسطوره‌های یونان باستان، سیرن‌ها موجوداتی اغواگر و مرموز بودند که با آوازهای فریبنده‌شان دریانوردان را به سوی صخره‌های مرگبار می‌کشاندند. صدای آن‌ها چنان مسحورکننده بود که هرکس به آن گوش می‌سپرد، بی‌اختیار به سمت آن‌ها می‌رفت و سرانجام در دریای توفانی غرق می‌شد. در اودیسه هومر، اودیسئوس که از فریب سیرن‌ها آگاه بود، تدبیری هوشمندانه به کار بست؛ او به خدمه‌اش دستور داد گوش‌هایشان را با موم پر کنند تا صدای آوازها را نشنوند و خود را به دکل کشتی بست تا اگر فریب خورد و خواست به سوی صخره‌ها برود، نتواند. این تصمیم نه تنها جان او را نجات داد، بلکه الگویی شد برای چگونگی مقابله با فریب‌های دیپلماتیک.
امروز، ایران نیز در شرایطی مشابه قرار گرفته است. مذاکرات هسته‌ای با ایالات متحده، در میانه توفانی از تهدیدها و وعده‌های فریبنده ادامه دارد. غرب از ایران می‌خواهد تاسیسات هسته ای اش را برچیند و برنامه‌های موشکی و پهپادی خود را محدود کند؛ ادعای آن‌ها این است که این محدودیت، گامی در راستای اعتمادسازی و صلح و بازگشت ایران به منابع و منافع بین المللی خواهد بود. اما آیا این وعده‌ها چیزی جز آواز سیرن‌ها هستند؟ ایران می‌داند در جهانی که دشمنان به دنبال تسلیم کردن آن هستند، کنار گذاشتن ابزارهای بازدارندگی به مثابه کشیدن کشتی به سوی صخره‌های نابودی است.
در این میان، پرسش اصلی این است که چگونه می‌توان هم بازدارندگی را حفظ کرد و هم ادراک جهانیان را از تهدید کاهش داد؟ ایران باید از سرنوشت اودیسئوس درس بگیرد: کمان را باید حفظ کرد، اما به گونه‌ای که تهدیدی آشکار تلقی نشود. همان‌طور که اودیسئوس هرگز کمانش را تسلیم نکرد، ایران نیز باید ابزارهای دفاعی خود را نگه دارد؛ اما باید هنر غلاف کردن کمان را بیاموزد، قدرتی که در عین آمادگی، نمایش داده نمی‌شود.
در مذاکرات جاری، غرب به دنبال آن است که ایران را در موقعیتی مشابه اودیسئوس قرار دهد؛ وسوسه‌اش کند که کمانش را زمین بگذارد و به صلحی خیالی دل ببندد. اما ایران به خوبی می‌داند در جهانی که هر دوست می‌تواند به دشمنی خطرناک تبدیل شود، کنار گذاشتن ابزارهای دفاعی، یک اشتباه استراتژیک خواهد بود. با این حال، نمایش آشکار این ابزارها نیز بهانه‌ای به دست دشمنان می‌دهد تا ایران را به عنوان یک تهدید امنیتی معرفی کنند.
بنابراین، ایران باید رویکردی دوگانه اتخاذ کند: حفظ قدرت بازدارندگی و همزمان، کاهش ادراک تهدید در ذهن بازیگران بین‌المللی. این به معنای اتخاذ سیاستی از ابهام و احتیاط است؛ سیاستی که در آن، توان موشکی و پهپادی ایران همچنان حفظ می‌شود، اما به گونه‌ای که نه تنها پیام تهدیدآمیز به جهان ارسال نکند، بلکه از سوءبرداشت‌های احتمالی نیز جلوگیری کند. هنر بازدارندگی هوشمندانه، هنری است که نه در نمایش آشکار قدرت، بلکه در نمایش کنترل‌شده و محاسبه‌شده آن نهفته است.
آنچه ایران امروز به آن نیاز دارد نه نمایش آشکارتر، بلکه کنترل و مدیریت ادراک تهدید است. جهانیان باید دریابند که ایران نه یک مهاجم بی‌پروا، بلکه کشوری است که برای حفظ امنیت و بقای خود، قدرت دفاعی‌اش را حفظ می‌کند. ایران باید همچون اودیسئوس هوشیار بماند؛ گوش‌هایش را بر فریب‌ها ببندد، کمانش را محکم نگه دارد و همزمان، نگذارد جهان آن را هیولایی تهدیدآمیز ببیند. زیرا در جهانی که دوستان، اندک و دشمنان فراوانند، هنر بازدارندگی نه صرفا در زور بازو، بلکه در ظرافت و تدبیر نهفته است. هنر تیم مذاکره کننده و تصمیم گیران کشور جایی است که به جای امتیاز ویژه روی توان دفاعی، روی کاهش ادراک تهدید بازیگران از توانمندی نظامی ایران تمرکز کنند که راه هایی چون شفافیت بیشتر برنامه هسته ای و کنترل برخی صداهای ناهمخوان در داخل حاکمیت، از جمله آن است. رفع تحریم ها به این شکل، هم منطقی است و هم عزتمندانه.
10 صفحه اول