نقاشی تدریجی یک رویا

گفت‌و‌گو با یک دبیر هنر که خودش عاشق این رشته است ، مخالفت‌های شدید باعث شد تجربی بخواند ولی با عبور از چالش‌های سخت به علاقه‌اش  رسید

نویسنده: اکرم انتصاری | روزنامه نگار

مترجم:

دانش‌آموزها همیشه از معلم‌ها الگو می‌گیرند و دوست دارند قصه زندگی‌شان را بدانند. بعضی معلم‌ها هم مثل خیلی از آدم‌ها مسیر متفاوت و عجیبی را می‌گذرانند تا به علاقه خود برسند. سید امیر حسینی دبیر 37ساله هنر هم جزو همین آدم‌هاست که مسیر رسیدن به علاقه‌اش برای خیلی از ما آموزنده خواهد بود. با او درباره سختی و شیرینی این مسیر گپ‌و‌گفتی داشتیم. او حالا علاوه بر هنر، سازهای کوبه‌ای ایرانی و تار را هم در آموزشگاه‌های موسیقی تدریس می‌کند.

​​​​​​​
هنر برای شما چطور شروع شد؟
من از کودکی علاقه‌ شدیدی به هنر داشتم و همیشه مادرم مجله‌ها و کاغذ و ... را از من قایم می‌کرد چون همیشه مشغول کاردستی درست کردن بودم و هیچ کاغذی از دست من در امان نبود.
 پدرم تکنیسین اتاق عمل چشم است و به شدت مخالف بود که من به سمت هنر بروم.سال اول دبیرستان می‌خواستم رشته طراحی نقوش فرش را انتخاب کنم اما مدیر مدرسه به پدرم زنگ زد و گفت مدرسه کاردانش برای بچه‌هایی‌ است که سطح علمی پایینی دارند. بهتر است بین رشته ریاضی یا تجربی یکی را انتخاب کند. من هم به خاطر علاقه‌ای که به زیست‌شناسی داشتم به‌ناچار، تجربی را انتخاب کردم و بعد کنکور دادم اما علاقه‌ای به ادامه‌ نداشتم.
 
پس چطور شد پیگیر هنر شدید؟
بعد از کنکور، سربازی را شروع کردم. سال آخر سربازی با همان حقوق کمی که داشتم کتاب‌های دست دوم هنر را خریدم، کنکور شرکت کردم و رشته نقاشی قبول شدم. فامیل با پدرم صحبت کردند و من وارد رشته مورد علاقه‌ام شدم. آن‌هایی که دوره هنرستان، هنر خوانده‌ بودند خیلی از من جلوتر بودند اما جوری شد که سال آخر کارشناسی، شاگرد اول دانشگاه شدم و بدون کنکور وارد دوره کارشناسی ارشد شدم. 
در همین مدت کلاس دف می‌رفتم البته پدرم سال اول خبر نداشت. مادرم، یواشکی دف را به من می‌رساند و می‌رفتم روی کوه‌های اطراف خانه‌مان روزی 7، 8ساعت تمرین دف می‌کردم. البته بعد از چند اجرای تلویزیونی و استخدام در آموزش‌و‌پرورش پدرم مخالفت قبل را ندارد.
 
دانش‌آموزی که می‌خواهد هنر را انتخاب کند باید چه روحیاتی داشته باشد؟
درست است که هنر یک لطافت و ظرافتی دارد و کسی که می‌خواهد وارد این رشته شود باید روحیه لطیفی داشته باشد اما من واقعا اذیت شدم. یعنی هر فردی که می‌خواهد رشته هنر بخواند اگر تصمیمش جدی است واقعا باید کفش آهنی به پا کند چون هنر رشته‌ای است که خیلی دیر به بار می‌نشیند. در یک سری رشته ها مثل مکانیک بعد از 5 سال می‌توانید مشغول کار شوید ولی در هنر سال های سال باید فعالیت کنید که آیا نتیجه بدهد یا ندهد.
 
سر کلاس هنر به بچه‌ها چطور می‌گذرد؟
من جلسه اول و دوم با بچه‌ها درباره هنر و آن‌چه در آن اتفاق می‌افتد صحبت می‌کنم. از این که با هنر چه اتفاقاتی در ذهن می‌افتد، می‌گویم. زمانی که کارشناسی را تمام کردم یک سال مشاور بودم و بسیاری از دانش‌آموزانم رشته‌های خوبی قبول شدند. چیزی که متوجه شدم این بود هنر اولین تاثیری که می‌گذارد در مغز است و در ذهن، خلاقیت را باز می‌کند. من به بچه‌ها می‌گویم شما هر رشته‌ای مثل مهندسی، پزشکی، حقوق و ... را انتخاب کنید اولین چیزی که باعث موفقیت‌تان می‌شود همان خلاقیت است. خلاقیت هم با هر هنری تقویت می‌شود. به ‌آن‌ها می‌گویم من نمی‌خواهم از شما هنرمند بسازم فقط می‌خواهم کاری کنم که ذهن‌تان خلاق‌تر شود.
 
هنر چه تاثیری روی زندگی آن‌ها دارد؟
همیشه می‌گویم هر شخصی که هستند به هر نحوی یک شاخه هنری را به صورت آزاد دنبال کنند. چون این هنر در دوره سالمندی و تنهایی به درد می‌خورد و تنها چیزی که در آن زمان می‌تواند همدم آدم باشد، هنر است.
10 صفحه اول