سردرگمی «گردن‌زنی»

سریال سامان سالور با بازی چهره‌های متعدد و خوش‌سابقه، نتوانسته مخاطبان را به خوبی با فضای قصه درگیر کند  و روایت آن ضعف‌های مهمی دارد

نویسنده:

مترجم:

مائده کاشیان
info@khorasannews.com
سریال «گردن‌زنی» به کارگردانی سامان سالور، از 23 شهریورماه در نمایش خانگی منتشر شد. این مجموعه با قتل وحشتناک یک زوج جوان در شب عروسی آن‌ها، شروع تکان‌دهنده‌ای داشت. آغاز پراتفاق و هولناک سریال باعث شد مخاطبان به کیفیت این مجموعه امیدوار شوند، اما «گردن‌زنی» در قسمت‌های بعدی چندان خوب پیش نرفت. معمای قتل «نیما» و «باران» و سهم یکی از اعضای خانواده آن‌ها در این اتفاق درگیرکننده است، اما روایت سریال ایرادهایی دارد که باعث می‌‌شود مخاطب به خوبی با قصه ارتباط برقرار نکند.

​​​​​​​


ضعف در شخصیت‌پردازی و ترسیم روابط
«گردن‌زنی» مجموعه پربازیگری است و قصه آن شخصیت‌های زیادی دارد. از همان ابتدا، تقریبا همه کاراکترهای داستان در قسمت اول حضور داشتند و سریال آن‌ها را به صورت کوتاه، معرفی کرد. هشت شخصیت اصلی و مکمل که همان اعضای دو خانواده هستند در قصه حضور دارند؛ علاوه بر این‌ها، هفت کاراکتر مکمل و فرعی دیگر نیز مانند «امیر شمس»، «شاهرخ»، «طناز»، «پیمان»، «تارا شیخ»، «داوود» و «هستی» جزو شخصیت‌های سریال هستند. در شرایطی که با تعدد شخصیت‌ها مواجه هستیم و از همان اوایل سریال شاهد حضور آن‌ها در سریال بودیم، انتظار می‌رفت روابط شخصیت‌ها پس از قسمت اول به صورت واضح‌تر ترسیم شود، اما این اتفاق رخ نداد به همین دلیل مخاطب سردرگم شد. معرفی شخصیت‌ها به ویژه کاراکترهای اصلی نیز ضعف دارد. به عنوان مثال پس از گذشت چهار قسمت، هنوز مشخص نیست شغل «مسعود» (حسن معجونی) و همچنین شغل خانواده «نیما» چیست.
دعوا و جدل با حضور 2خانواده
پس از مشخص شدن رد پای احتمالی یکی از اعضای خانواده در دزدی از گاوصندوق خانه «نیما» و «باران» که باعث قتل آن‌ها شد، قصه کمی جان گرفت، اما روایت سریال به خوبی پیش نمی‌رود. در اکثر سکانس‌های سریال می‌بینیم که اعضای دو خانواده دور هم جمع هستند و مدام در حال جدل با هم یا اتهام‌زنی به یکدیگر هستند. با وقوع اتفاقات جدید در قصه، تنها موضوع بحث و دعوا عوض می‌شود وگرنه تغییر خاصی در موقعیت شخصیت‌ها به وجود نمی‌آید.
اتفاقات و صحنه‌های غیرقابل باور
رخ دادن بعضی اتفاقات غیرمنطقی در قصه و همچنین تصویر تصنعی سریال از بعضی رخدادها نیز باعث شده است که سریال برای مخاطب باورپذیر نباشد. به عنوان مثال، مراسم خاک‎سپاری زوج جوان که به شکل فجیعی کشته شده بودند تصنعی بود، بنابراین با وجود ظرفیتی که این صحنه‌ها داشت، اما تاثیرگذار از آب درنیامد. فرار «شاهرخ» از دست «داوود» و اطرافیانش که آدم‌های خطرناکی بودند و پس از آن تصادف «داوود» بسیار ساده و غیرمنطقی اتفاق افتاد. تصمیم «سیامک» پدر «شاهرخ» برای رفتن به خانه خانواده مقتول به منظور گرفتن رضایت، نوع برخورد خانواده با این شخصیت که ادعا می‌کند اطلاعات مهمی درباره ماجرای دزدی از خانه «نیما» و «باران» دارد و همچنین تنها گذاشتن شخصیت «سیامک» در ماشین، توجیهی ندارد و برای تماشاگر قابل پذیرش نیست.
ترافیک چهره‌ها با عملکرد ناموفق
ترکیب بازیگران سریال «گردن‌زنی» شامل چهره‌های مشهور و خوش‌سابقه‌ای است، اما بازی آن‌ها به نقطه قوتی برای سریال تبدیل نشده است. احتمالا عملکرد بازیگران هم بی‌تاثیر از شخصیت‌پردازی ضعیف نبوده است. رویا نونهالی گاهی در جلد مادری داغدیده و شوکه‌شده فرو می‌رود و گاهی شباهت زیادی به زنی که دختر جوانش کشته شده، ندارد. بازی حسن معجونی هم بی‌احساس و تصنعی است. آن خونسردی و بی‌تفاوتی ذاتی که در لحن و صدای معجونی وجود دارد و اتفاقا در بعضی نقش‌ها به ویژه کاراکترهای کمدی به کمکش می‌آید، در «گردن‌زنی» توی ذوق تماشاگر می‌زند. این دو بازیگر برخلاف سابقه موفقی که دارند، در ساخته سالور حضور ناامیدکننده‌ای داشته‌اند. در این میان، بازی محمد ولی‌زادگان در نقش «بردیا»، الهام پاوه‌نژاد در نقش «آفاق» ، پوریا رحیمی‌سام در نقش «شاهرخ» قاتل معتاد قصه و الیکا ناصری در نقش «باران»  نسبت به دیگر بازیگران بهتر است. پاشا رستمی هم نقش و بازی متفاوتی دارد. عملکرد  مهدی حسینی‌نیا، مهران غفوریان و محمدامین شعرباف ویژگی چشمگیری نداردو تلاش بهنام تشکر برای به تصویر کشیدن یک خلافکار بی‌رحم بی‌نتیجه بوده است.
10 شماره آخر