با پایان یافتن انتخابات ریاست جمهوری دیگر خبری از احزاب نیست

احزاب در خواب زمستانی

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​توکلی
Political@khorasannews.com
با فاصله گرفتن از انتخابات تیرماه 1401 و آرام گرفتن  جنجال های سیاسی و انتخاباتی بهتر می‎توان نگاهی به انتخابات و نقش احزاب در آن داشت. احزاب حداقل طی یک دهه گذشته جایگاه خود را در چارچوب سیاسی ایران   از دست داده اند. نتایج انتخابات چه در ریاست جمهوری و چه در مجلس بیش از آن‎که متکی به حزب باشد به کاریزما و شخصیت افراد است. به اذعان همگان نقشی که محمدجواد ظریف و آذری جهرمی در پیروزی پزشکیان ایفا کردند، شاید هیچ یک از احزاب اصلاح طلبی ایفا نکردند. شخصیت هایی که در یک دسته بندی کلان متعلق به جریان راست میانه هستند تا اصلاح طلبی و حتی آذری جهرمی به گفته خودش در ابتدا قرار بود در کمپین انتخاباتی علی لاریجانی چهره شاخص اصولگرای سنتی  حضور پیدا کند. در جریان اصولگرایی نیز همین داستان به عین تکرار می شود. در آخرین انتخابات ریاست جمهوری  به جای آن‎که احزاب اصولگرایی لیدری انتخابات را به عهده بگیرند، سخنرانان و سلبریتی های سیاسی – مذهبی نقش آفرینی کردند. تاجایی که پرویز امینی جامعه شناس سیاسی در گفت و گویی تلویزیونی اظهار کرد: «الان نهاد انتخابات به چنان ابتذالی کشیده شده که «استاد فلانی» که زمانی سخنرانی می‌کرد و اعداد فراماسونری از تصاویر نشان می‌داد، حالا لیدر سیاسی شده و عمل سیاسی تنظیم می‌کند. این یعنی امر سیاسی دچار ابتذال شده است.»  رای دهنده نیز بیش از آن‎که به خاستگاه حزبی کاندیدای انتخاباتی نگاه کند به کاریزما و شعارهای انتخاباتی اش نگاه می‎کند.اما این رفتار مردم بیش از هر چیزی ناشی از ناکارآمدی احزاب است. احزابی که در انتخابات از خواب زمستانی بیرون آمده و همچون جنگی که پیروز آن شده اند برای تصاحب غنائم با هم به بحث و گفت‎وگو می نشینند. در این مدت (و در فاصله دو انتخابات ) نه نیرویی تربیت شده و نه حزب نقش نظارتی خود را نسبت به جریان در قدرت (جریان حاکم ) ایفا کرده است. این در حالی است که برای رسیدن به انتخابات دموکراتیک، هیچ راهی جز تحزب وجود ندارد. حزب، مهم‌ترین نهاد برای تنظیم امر سیاسی در حوزه عمومی است و تربیت نیروی سیاسی جز در حزب صورت نمی‌گیرد. نتیجه این انفعال و عدم مسئولیت پذیری احزاب می‎شود پیش شرط های متعدد اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات و تحریم های غیررسمی و مکرر بیشتر احزاب این جریان. در نهایت هم انتخابات 1403 به خوبی به اصلاحات نشان داد که این خواب زمستانی آنان و درخواستشان برای پهن کردن فرش قرمز  باعث شد که حضور یکپارچه احزاب اصلاح طلبی تاثیری در نتیجه انتخابات نگذارد و مشارکت سیر نزولی خود را ادامه دهد. وضع اصولگرایان نیز به مراتب از اصلاح طلبان بدتر است، آنان که همواره کرسی های مسئولیت خود را در قدرت آماده دارند؛ حتی بدیهیات حزبی برای ورود به انتخابات را بلد نبوده و سر اختلافات درون جریانی،  نتیجه را به رقیب سنتی خود واگذار کردند. نتایج ادوار انتخابات پیش روی ماست. از احمدی نژاد که اصولگرایان او را گردن نمی گیرند و احمدی نژاد نیز خود را وامدار آنان نمی‎داند گذر کنیم؛  تنها اصولگرایان توانسته اند در یک انتخابات ریاست جمهوری و آن هم در نبود رقیب جدی پیروز شوند. دولت پزشکیان نیز نشان داد او خود را وامدار اصلاح طلبان نمی داند، او که به باور برخی تحلیلگران دولتش فاقد ایده مرکزی است؛ حتی اصولگرایان را نیز در کابینه اش جای داد. رئیسی نیز اگرچه از اردوگاه رقیب شخصیتی را وارد کابینه اش نکرد، اما بی توجه به احزاب اصولگرایی کابینه خود را انتخاب کرد .به نظر نقش آفرینی احزاب چه در سپهر سیاسی و اداره کشور و چه در تعیین سرنوشت انتخابات ها می طلبد که آنان از وضعیت رکود و انفعال کنونی خارج شوند و با افزایش فعالیت های حزبی در چارچوب درست خود کارآمدی و مقبولیت خود را افزایش دهند. اقدامی که اگر انجام نگیرد همین آش و همین کاسه است.
10 شماره آخر