شاگرد مکتب شعر نوگرای هرات
گزارشی از مراسم رونمایی مجموعه شعر «ساغر شکسته» اثر زنده یاد ناصر فرخادنویسنده:
مترجم:
نکوداشت شاعر معاصر افغانستان، شادروان ناصر فرخاد برگزار شد.به گزارش خراسان، نکوداشت شاعر معاصر افغانستان، شادروان ناصر فرخاد، در حسینیه هنر به همت انجمن شعر امین، از سوی خانواده این شاعر برگزار شد.
زنده یاد ناصر فرخاد از شاعران پیش کسوت افغانستان و متولد ۱۳۳۳ در هرات بود. او در دهه60 به جمهوری اسلامی ایران مهاجرت کرد و در شهر مشهد میزیست. به دلیل کسالتی که دچار آن شده بود، در یکی دو دهه اخیر در محافل شعر کمتر حضور داشت. فرخاد در بهار امسال براثر عوارض بیماریاش درگذشت.پیشازاین یک مجموعه شعر او با نام «افسانه ناتمام» در سال ۱۳۹۶ و در زمان حیاتش منتشر شد. کتاب «ساغر شکسته» درواقع مجموعهای از کتاب گذشته و شعرهای چاپنشدهاش است که به همت خانواده فرهیخته و ادبدوست او، روز چهارشنبه هفته گذشته در مشهد رونمایی شد.در این جلسه سید علی عطایی، محمدکاظم کاظمی و سید ابوطالب مظفری به بیان جایگاه این شاعر در شعر امروز افغانستان و خصوصیات شعر او پرداختند. همچنین جمعی از شاعران افغانستانی و ایرانی در این محفل شعرهایشان را خواندند.در ادامه برای آشنایی بیشتر با این شاعر نامآشنای افغانستانی بخشی از مقدمه کتاب را به قلم محمدکاظم کاظمی با هم مرور میکنیم.
شاعر شاخص هرات را بهتر بشناسیم
آن چه در مجموعه «ساغر شکسته» میخوانید کارنامه شعریِ شاعری است که از اوایل دهه50 قرن گذشته شمسی تا اواخر دهه70 فعالیت داشته است، یعنی 30سال پرماجرا و پرحادثه در تاریخ کشور افغانستان. این مملکت در این 30سال هم در عرصه سیاست و اجتماع تحولات و حوادث بسیار دید و هم بهتبع آن، در عرصه ادبیات و هنر. شعر، بیشازپیش با جامعه و مسائل آن درگیر شد و شاعران هم نقش اجتماعی بیشتری یافتند.
تحولات صوری و اجتماعی
ناصر فرخاد را میشود از شاعران فعال در این دوره دانست؛ کسی که هم ازنظر معنایی و محتوایی شعری مرتبط با مسائل مردم و کشورش بوده و هم تحولاتی را که ازنظر صوری در این جریان شعری رخداده، درک کرده و همپای این تحولات راه پیموده است.او را میشود از شاعران شاخص شعر هرات در این سه دهه دانست. اگر شعر هرات در آن دوره را به دو جریان تقسیم کنیم که یکی جریان سنتی است و دیگری جریان معتدل و نوگرا، ناصر فرخاد در گروه دوم جای میگیرد؛ در همان گروهی که شاعران شاخصی همچون لطیف ناظمی، حمیرا نکهت دستگیرزاده، سعادت ملوک تابش و سید ضیاءالحق سخا از شاعران آن نسل، در آن جای میگیرند.
«تعادل» و «جامعیت»
شعر فرخاد ازنظر قالب متنوع است. هم در قالبهای نوین و میانه مثل شعر نیمایی و چهارپاره کار کرده است و هم در قالبهای کلاسیک مثل غزل و مثنوی. ولی سلوک شاعر در این قالبها بسیار با هم متفاوت نیست. شعر نیمایی او بسیار از زبان کلاسیک فاصله نمیگیرد و میشود او را در شمار نیماییسرایان معتدل همچون نادر نادر پور و فریدون مشیری دانست. در مقابل، در غزل هم از تجربههای نوینی که در این دههها در این قالب رخ نموده، بهرهمند بوده است. ازاینروی، میتوان «تعادل» و «جامعیت» را دو خصوصیت مهم شعر فرخاد دانست. تعادل، ازنظر راهی میانه که در میان کلاسیکسرایان و نوگرایان پیشگرفته و جامعیت ازنظر موضوعاتی که در شعرش بیان شده است؛ از عشق و احساس بگیرید تا سیاست و حماسه.این غیرقابلانکار است که این شاعر و شعر او بیش از اینها میتوانست و میبایست در جامعه ادبی کشور افغانستان و بهویژه هرات و همچنین در محیط مهاجرت مطرح باشد، اگر بخت و زمانه بیشتر مساعدت میکرد. جوانیِ فرخاد با دوران جنگ و جهاد و مهاجرت مصادف شد و شاعر نیز در آن سالها بهتبع مسئولیتهای میهنی، دستی در این امور داشت. پسازآن هم ناملایمات زندگی نگذاشت که او بیشتر در کسوت یک شاعر در جامعه مطرح باشد و دستآخر، بیماری و وضعیت جسمی نامساعد او که توان شرکت فعال در محافل ادبی را هم از او گرفت. هرچند در همان سالهای آخر عمر نیز در جلسات شعر مشهد شرکت میکرد، ولی وضعیت جسمی او به دلیل سکته مغزی، حتی توان قرائت شعرش در محفل را هم از او گرفته بود.
زنده یاد ناصر فرخاد از شاعران پیش کسوت افغانستان و متولد ۱۳۳۳ در هرات بود. او در دهه60 به جمهوری اسلامی ایران مهاجرت کرد و در شهر مشهد میزیست. به دلیل کسالتی که دچار آن شده بود، در یکی دو دهه اخیر در محافل شعر کمتر حضور داشت. فرخاد در بهار امسال براثر عوارض بیماریاش درگذشت.پیشازاین یک مجموعه شعر او با نام «افسانه ناتمام» در سال ۱۳۹۶ و در زمان حیاتش منتشر شد. کتاب «ساغر شکسته» درواقع مجموعهای از کتاب گذشته و شعرهای چاپنشدهاش است که به همت خانواده فرهیخته و ادبدوست او، روز چهارشنبه هفته گذشته در مشهد رونمایی شد.در این جلسه سید علی عطایی، محمدکاظم کاظمی و سید ابوطالب مظفری به بیان جایگاه این شاعر در شعر امروز افغانستان و خصوصیات شعر او پرداختند. همچنین جمعی از شاعران افغانستانی و ایرانی در این محفل شعرهایشان را خواندند.در ادامه برای آشنایی بیشتر با این شاعر نامآشنای افغانستانی بخشی از مقدمه کتاب را به قلم محمدکاظم کاظمی با هم مرور میکنیم.
شاعر شاخص هرات را بهتر بشناسیم
آن چه در مجموعه «ساغر شکسته» میخوانید کارنامه شعریِ شاعری است که از اوایل دهه50 قرن گذشته شمسی تا اواخر دهه70 فعالیت داشته است، یعنی 30سال پرماجرا و پرحادثه در تاریخ کشور افغانستان. این مملکت در این 30سال هم در عرصه سیاست و اجتماع تحولات و حوادث بسیار دید و هم بهتبع آن، در عرصه ادبیات و هنر. شعر، بیشازپیش با جامعه و مسائل آن درگیر شد و شاعران هم نقش اجتماعی بیشتری یافتند.
تحولات صوری و اجتماعی
ناصر فرخاد را میشود از شاعران فعال در این دوره دانست؛ کسی که هم ازنظر معنایی و محتوایی شعری مرتبط با مسائل مردم و کشورش بوده و هم تحولاتی را که ازنظر صوری در این جریان شعری رخداده، درک کرده و همپای این تحولات راه پیموده است.او را میشود از شاعران شاخص شعر هرات در این سه دهه دانست. اگر شعر هرات در آن دوره را به دو جریان تقسیم کنیم که یکی جریان سنتی است و دیگری جریان معتدل و نوگرا، ناصر فرخاد در گروه دوم جای میگیرد؛ در همان گروهی که شاعران شاخصی همچون لطیف ناظمی، حمیرا نکهت دستگیرزاده، سعادت ملوک تابش و سید ضیاءالحق سخا از شاعران آن نسل، در آن جای میگیرند.
«تعادل» و «جامعیت»
شعر فرخاد ازنظر قالب متنوع است. هم در قالبهای نوین و میانه مثل شعر نیمایی و چهارپاره کار کرده است و هم در قالبهای کلاسیک مثل غزل و مثنوی. ولی سلوک شاعر در این قالبها بسیار با هم متفاوت نیست. شعر نیمایی او بسیار از زبان کلاسیک فاصله نمیگیرد و میشود او را در شمار نیماییسرایان معتدل همچون نادر نادر پور و فریدون مشیری دانست. در مقابل، در غزل هم از تجربههای نوینی که در این دههها در این قالب رخ نموده، بهرهمند بوده است. ازاینروی، میتوان «تعادل» و «جامعیت» را دو خصوصیت مهم شعر فرخاد دانست. تعادل، ازنظر راهی میانه که در میان کلاسیکسرایان و نوگرایان پیشگرفته و جامعیت ازنظر موضوعاتی که در شعرش بیان شده است؛ از عشق و احساس بگیرید تا سیاست و حماسه.این غیرقابلانکار است که این شاعر و شعر او بیش از اینها میتوانست و میبایست در جامعه ادبی کشور افغانستان و بهویژه هرات و همچنین در محیط مهاجرت مطرح باشد، اگر بخت و زمانه بیشتر مساعدت میکرد. جوانیِ فرخاد با دوران جنگ و جهاد و مهاجرت مصادف شد و شاعر نیز در آن سالها بهتبع مسئولیتهای میهنی، دستی در این امور داشت. پسازآن هم ناملایمات زندگی نگذاشت که او بیشتر در کسوت یک شاعر در جامعه مطرح باشد و دستآخر، بیماری و وضعیت جسمی نامساعد او که توان شرکت فعال در محافل ادبی را هم از او گرفت. هرچند در همان سالهای آخر عمر نیز در جلسات شعر مشهد شرکت میکرد، ولی وضعیت جسمی او به دلیل سکته مغزی، حتی توان قرائت شعرش در محفل را هم از او گرفته بود.
10 شماره آخر