مکانیسمهای دفاعی ذهن چه بلایی سر ما میآورند؟
نویسنده: سید سورنا ساداتی | روزنامه نگار موفقیت
مترجم:
از مکانیسمهای دفاعی ذهن چه میدانید؟ رفتارها و مواضعی که در اصل واکنشهای ناآگاهانهای هستند که افراد برای کاهش میزان اضطراب به کار میبرند تا از آسیبهای روانی جلوگیری کنند و میتوانند ما را در مسیر اشتباهی قرار دهند. اما راه شناسایی و مقابله با آنان چیست؟
خودمان متوجه بروز این مکانیزمها نیستیم
برای همه ما پیش آمده که بعد از انتقاد ساده از دوستی که همیشه او را به منطقی بودن میشناختیم با واکنشهایی مواجه شده باشیم که قابل درک نیست. بهطور مثال دوست شما یک ساعت هوشمند گرانقیمت خریده؛ اما شما میفهمید که ساعتش اصل نیست و به او میگویید اما دوست شما واکنش عجیبی به ماجرا دارد که شما را متعجب میکند. واقعیت این است که در چنین مواقعی آدمها ناخودآگاه مکانیزمهای دفاعی ذهنشان را فعال میکنند تا لازم نباشد واقعیت را بپذیرند.
دور شدن بیرحمانه از واقعیت
این مکانیسمهای دفاعی ذهنی گاهی میتوانند از ما در برابر حجم زیادی از غم، اضطراب و ناراحتی مراقبت کنند و در مواردی هم ممکن است بیرحمانه ما را از واقعیت دور کنند. بد نیست بدانید که بیشتر ما چنین رفتاری را داریم که در لحظه بروزش دیگران متوجهش میشوند، همانطور که ما متوجه رفتار دوستمان میشویم و خود او فکر میکند رفتاری منطقی دارد. اما چاره کار چیست؟ شاید شناسایی این مکانیزمها بتواند ما را در لحظه بروز آن هوشیار کند تا کنترل اوضاع را در دست بگیریم.
فرافکنی| نسبت دادن احساسات و ویژگیهای منفی خود به دیگران یا حتی محیط.
انکار| اجتناب از پذیرش واقعیتها، احساسات، تمایلات و رفتارها. فرد در مقابل پذیرش رویدادها و واقعیات مقاومت میکند تا مجبور نباشد با تاثیرات روحی و فشارهای روانی روبهرو شود.
واپس روی| طی آن فرد هنگام مواجهه با یک رویداد استرسزا به رفتارهایی روی میآورد که به مراحل ابتداییتر رشد مربوط میشوند.
والايش| فرایند هدایتکردن مجدد انرژیهای روانی از هدفهای جامعه ناپسند به هدفهای سازنده و جامعهپسند. (مثلا استفاده از بوکس برای بروز خشم)
تجزیه| فرد ممکن است بخشهایی از وجود خودش یا واقعیت بیرونی را از خودآگاه خویش جدا کرده و نتواند آنها را پردازش کند.
جابه جایی| خالی کردن خشم و احساسات روی افرادی که کمتر برای فرد تهدیدآمیز هستند. (بهطور مثال فرد سر بچهاش داد میزند چون سرکار روز بدی داشته است)
دوپاره سازی| داشتن تفکر سیاه و سفید خوب و بد. این افراد توانایی ادغام ویژگیهای مثبت و منفی را ندارند.
دلیل تراشی| استفاده از منطق برای توضیحدادن احساسات و رفتارهای ناخوشایند و اجتناب از فهم دلیل واقعی بروز رفتار. (مقصر دانستن دیگران برای شکستها)
برون ریزی| به جای صحبتکردن درباره احساسات، فرد با رفتارهای تکانشی با استرس خود مقابله میکند.
بی ارزشسازی| نسبت دادن صفات و ویژگیهای منفی اغراق شده به خود یا دیگران.
سرکوب| سرکوب کردن ایدهها، تمایلات، احساسات و تکانههای غیرقابل قبول.
اجتناب| اجتناب از روبه رو شدن با احساسات و موقعیتهای ناخوشایند.
خودمان متوجه بروز این مکانیزمها نیستیم
برای همه ما پیش آمده که بعد از انتقاد ساده از دوستی که همیشه او را به منطقی بودن میشناختیم با واکنشهایی مواجه شده باشیم که قابل درک نیست. بهطور مثال دوست شما یک ساعت هوشمند گرانقیمت خریده؛ اما شما میفهمید که ساعتش اصل نیست و به او میگویید اما دوست شما واکنش عجیبی به ماجرا دارد که شما را متعجب میکند. واقعیت این است که در چنین مواقعی آدمها ناخودآگاه مکانیزمهای دفاعی ذهنشان را فعال میکنند تا لازم نباشد واقعیت را بپذیرند.
دور شدن بیرحمانه از واقعیت
این مکانیسمهای دفاعی ذهنی گاهی میتوانند از ما در برابر حجم زیادی از غم، اضطراب و ناراحتی مراقبت کنند و در مواردی هم ممکن است بیرحمانه ما را از واقعیت دور کنند. بد نیست بدانید که بیشتر ما چنین رفتاری را داریم که در لحظه بروزش دیگران متوجهش میشوند، همانطور که ما متوجه رفتار دوستمان میشویم و خود او فکر میکند رفتاری منطقی دارد. اما چاره کار چیست؟ شاید شناسایی این مکانیزمها بتواند ما را در لحظه بروز آن هوشیار کند تا کنترل اوضاع را در دست بگیریم.
فرافکنی| نسبت دادن احساسات و ویژگیهای منفی خود به دیگران یا حتی محیط.
انکار| اجتناب از پذیرش واقعیتها، احساسات، تمایلات و رفتارها. فرد در مقابل پذیرش رویدادها و واقعیات مقاومت میکند تا مجبور نباشد با تاثیرات روحی و فشارهای روانی روبهرو شود.
واپس روی| طی آن فرد هنگام مواجهه با یک رویداد استرسزا به رفتارهایی روی میآورد که به مراحل ابتداییتر رشد مربوط میشوند.
والايش| فرایند هدایتکردن مجدد انرژیهای روانی از هدفهای جامعه ناپسند به هدفهای سازنده و جامعهپسند. (مثلا استفاده از بوکس برای بروز خشم)
تجزیه| فرد ممکن است بخشهایی از وجود خودش یا واقعیت بیرونی را از خودآگاه خویش جدا کرده و نتواند آنها را پردازش کند.
جابه جایی| خالی کردن خشم و احساسات روی افرادی که کمتر برای فرد تهدیدآمیز هستند. (بهطور مثال فرد سر بچهاش داد میزند چون سرکار روز بدی داشته است)
دوپاره سازی| داشتن تفکر سیاه و سفید خوب و بد. این افراد توانایی ادغام ویژگیهای مثبت و منفی را ندارند.
دلیل تراشی| استفاده از منطق برای توضیحدادن احساسات و رفتارهای ناخوشایند و اجتناب از فهم دلیل واقعی بروز رفتار. (مقصر دانستن دیگران برای شکستها)
برون ریزی| به جای صحبتکردن درباره احساسات، فرد با رفتارهای تکانشی با استرس خود مقابله میکند.
بی ارزشسازی| نسبت دادن صفات و ویژگیهای منفی اغراق شده به خود یا دیگران.
سرکوب| سرکوب کردن ایدهها، تمایلات، احساسات و تکانههای غیرقابل قبول.
اجتناب| اجتناب از روبه رو شدن با احساسات و موقعیتهای ناخوشایند.
10 شماره آخر