سفرهای ناباورانه
23 آبان، دهمین سالروز درگذشت مرتضی پاشایی خواننده محبوبی است که مبارزهاش با سرطان و فوتش توجه زیادی را بهخود جلب کرد؛ به این بهانه سراغ موارد مشابهی رفتیم که هر کدام به دلیلی جامعه را درگیر بهت و ناراحتی کردنویسنده: صابر
مترجم:
درگذشت چهرههای معروف جامعه، اعم از ورزشی یا هنری همیشه مردم را تحت تاثیر قرار میدهد اما در مواردی واکنشها به دلایل مختلف بهمراتب بیشتر است. مرتضی پاشایی قطعاً یکی از آن سلبریتیهایی بود که چند ماه آخر زندگیاش حسابی مورد توجه قرار گرفت. او که تا زمان جدی شدن بیماریاش چندان مرکز توجه نبود؛ با خواندن تیتراژ «ماه عسل» و چند اثر دیگر، با هنرش به جنگ با سرطان پرداخت. وقتی ایده همخوانی و دابسمش تیتراژ ماه عسل با صدای او و تصویر مخاطبان در برنامه اجرا شد، بین همه کسانیکه این اثر را همخوانی میکردند چهره خوب پاشایی که موها و ابروهایش ریخته و لاغر شده بود، جلب توجه میکرد. پاشایی بین دیگر هنرمندان هم محبوبیت زیادی داشت. ترانههایش به شدت وایرال شدند و بعد هم که خبر درگذشتش کشور را بهشدت متاثر کرد. عده زیادی روزهای آخر بیرون از بیمارستان او شمع روشن کردند، دعا خواندند و در مبارزه دشواری که او با سرطان داشت، با او و خانوادهاش همدلی و همدردی داشتند و بعد از فوت او هم در گوشه و کنار کشور مردم به یادش دور هم جمع شدند؛ اتفاقی که کمتر نظیرش را شاهد بودیم. پدیده محبوبیت پاشایی در ماههای آخر زندگیاش در زمان خودش به اشکال مختلف تحلیل شد و هنوز هم جای شگفتی دارد. چهرههای زیادی بودند که درگذشتشان برای مردم ناباورانه بود و سالروز درگذشت پاشایی فرصت خوبی است تا یادی کنیم از برخی از آن چهرههای ورزشی و هنری. البته که این فهرست میتواند مفصلتر از این باشد و ...
پوپک گلدره خداحافظ نرگس
بین تمام بازیگرانی که متاسفانه در جوانی فوت کردند، مورد پوپک گلدره خیلی خاص بود. او با آن چهره کودکانهاش توانسته بود در زمان کوتاهی برای چند نسل خاطرهساز باشد. از سریالهای کودک و نوجوان تا سریال پربیننده «نرگس» که در زمان فوت گلدره بسیار روی بورس بود. آن زمان تلویزیون به تازگی پخش یک سریال را که هر شب روی آنتن برود، تجربه میکرد و «نرگس» هم درامی پرمخاطب بود. اما تصادف پوپک گلدره، سریال را دچار چالش کرد تا از قسمت 36 ستاره اسکندری جایگزین پوپک شود. پخش آخرین سکانس بازی او در نقش نرگس که ناگهان قصه کات میخورد و ستاره اسکندری نریشنی را خطاب به گلدره میخواند یکی از تجربههای خاص و تراژیک تلویزیون بود. پوپک در زمان فوت 35 سال داشت.
ناصر عبداللهی ناصریا...
دهه هفتاد اوج تحول موسیقی پاپ با محوریت چهرههای جدیدی چون اصفهانی و عصار بود؛ چند سال بعد ناصر عبداللهی هم به این جمع اضافه شد. جوانی جنوبی با صدایی خاص، ظاهری نسبتاً متفاوت و شخصیتی که چندان برونگرا نبود. عبداللهی به سرعت در مارکت خاص آن سالهای موسیقی کشور رشد کرد و دیده شد. کاستهای او فروش بالایی داشت. حضورش در تلویزیون به محبوبیت بیشتر او کمک میکرد. اما سال 85 خبر رسید این خواننده محبوب به دلایلی به کما رفته است. 27 روز بعد خبر درگذشت او جامعه را در بهت فرو برد. او هم همان سال 85 درگذشت که گلدره فوت کرد. درباره علت فوت او حرفهای بسیاری زده شد که چندان تایید نشد.
عسل بدیعی بودن یا نبودن
تنها 21 سال داشت که در فیلم تاثیرگذار کیانوش عیاری یعنی «بودن یا نبودن» بازی کرد. او ایفاگر نقش دختر جوانی بود که با قلب اهدایی یک بیمار مرگ مغزی به زندگی ادامه داده است. بدیعی بعد از این شروع درخشان، حضوری بسیار گزیده در سینما داشت. او بازیگری کم حاشیه بود و حتی سالهای آخر زندگیاش چندان فعال نبود. 11 فروردین 92 به کما رفت، چند روز بعد دچار مرگ مغزی شد و بنا به گفته رضا داوودنژاد ریه، قلب، دو کلیه و کبد وی در طی روزهای ۱۴ و ۱۵ فروردین به بیماران نیازمند پیوند زده شد. انگار داستان زندگیاش با همان مرگ مغزی و پیوند اعضا گره خورده بود. او از معدود هنرمندانی بود که درگذشت تلخش زندگیهایی را نجات داد تا زندگیاش در باقی عمر افرادی که اعضای اهداییاش را داشتند، امتداد داشته باشد. سالها بعد برخی از اعضای خانواده او قصور پزشکی را علت درگذشتش عنوان کردند؛ هرچند پزشک او نظر دیگری داشت.
روحا... داداشی تلخ و باورنکردنی
روحا... داداشی چهره محبوب مسابقات «مردان آهنین» بود. پسری بیحاشیه که احترام زیادی برای خانواده و بهویژه مادرش قائل بود. همه میدانیم که او طی یک درگیری خیابانی به قتل رسید اما بد نیست بدانید مادر قاتل شبهایی که شاهد رقابت مردان آهنین بود، روحا... را که مصدوم شده بود دعا میکرد و هیچوقت فکر نمیکرد یک لحظه خشم پسرش، دو خانواده را داغدار و یک کشور را بهت زده کند.
هادی نوروزی 24 ابدی
هادی نوروزی در روزهایی که پرسپولیس آن روزهای طلایی قبل را نداشت، کاپیتان نسلی شد که با هدایت برانکو طی سالها در فوتبال ایران و آسیا درخشش داشتند. هر چند کاپیتان روزهای خوب تیمش را ندید. بازیکنی باتعصب و دوستداشتنی که حتی مورد احترام هواداران رقیب بود. باور اتفاقی که برای او افتاد، بسیار دشوار است. بعد از 9 سال از درگذشت او، هنوز بسیاری از همقطارانش در مستطیل سبز هستند. فوت ناگهانی هادی، تیم برانکو را برای قهرمانی یکدل کرد اما در روز آخر قرمزها کم آوردند. جامی که قرار بود در پایان لیگ کسب شده و به روح کاپیتان اهدا شود، کسب نشد اما 100 هزار نفر در روز آخر لیگ به یاد او ایستاده تیمشان را تشویق کردند. حتی ماهها قبل، ورزشگاه آزادی شاهد اتفاقی بیسابقه بود؛ جایی که در دربی رفت فصل 94، دقیقه 24 هواداران دو تیم پایتخت کنار هم هادی نوروزی را صدا زدند. بعد از او شماره پیراهنش یعنی 24 ابدی شد تا شاید سالها بعد پسرش هانی این پیراهن را بهتن کند.
داش علی و مهرداد لعنت به کرونا
ویروس منحوس کرونا خیلیها را از ما گرفت؛ بازیگر، ورزشکار، اعضای خانواده و.... اما در بین تمامی کسانیکه جامعه با آنها خاطرات فراوانی داشت و البته نوع فوتشان هم تلخ بود، علی انصاریان و مهرداد میناوند ماجرایشان متمایز بود. علی در 43 سالگی هنوز ازدواج نکرده بود؛ عاشق مادرش بود که همه او را به اسم «ننه علی» میشناختند و تلاش زیادی هم برای شادی مردم میکرد. او از مدافعی خشن تا چهرهای دوستداشتنی و محبوب راه درازی را طی کرد. مهرداد هم بعد از مدتها دوباره ازدواج کرده بود تا تلخکامیهای قدیم را به ورطه فراموشی بسپارد و زندگی تازهای شروع کند. تحلیل دربی بدون تماشاگر تهران در سال 99 در استودیوی یک برنامه اینترنتی و بغلی که این دو به هم دادند، باعث شد هر دو به ویروسی مرگبار مبتلا شوند. هرچند که شایعه بود، چند روز قبل هر دو در یک دندان پزشکی بودند. مهرداد اول فوت کرد و علی که حالش خوب به نظر میرسید هم چند روز بعد به رحمت خدا رفت. در آن روزهای سیاه کرونا، جمعیت زیادی برای هر دو حاضر شدند. بعد هم خانواده علی کادر آن بیمارستان را به کوتاهی متهم کردند.
رضا داوودنژاد پسر خوب سینما
رضا از خانوادهای بود که همه اهل سینما بودند؛ پدر، مادربزرگ، خواهر و حتی عمویش. او مقطعی بهشدت درگیر بیماری بود و بعد از تلاش خودش و خانوادهاش مشکلش رفع شد. وقتی او را با چهرهای لاغر در سینما و تلویزیون دیدیم، حس کردیم دیگر خوب شده است اما چند سال بعد دوباره بیماری به سراغش آمد و متاسفانه پسر خوب و خندان سینما وقتی تنها 44 سال داشت، از میان ما رفت.
پوپک گلدره خداحافظ نرگس
بین تمام بازیگرانی که متاسفانه در جوانی فوت کردند، مورد پوپک گلدره خیلی خاص بود. او با آن چهره کودکانهاش توانسته بود در زمان کوتاهی برای چند نسل خاطرهساز باشد. از سریالهای کودک و نوجوان تا سریال پربیننده «نرگس» که در زمان فوت گلدره بسیار روی بورس بود. آن زمان تلویزیون به تازگی پخش یک سریال را که هر شب روی آنتن برود، تجربه میکرد و «نرگس» هم درامی پرمخاطب بود. اما تصادف پوپک گلدره، سریال را دچار چالش کرد تا از قسمت 36 ستاره اسکندری جایگزین پوپک شود. پخش آخرین سکانس بازی او در نقش نرگس که ناگهان قصه کات میخورد و ستاره اسکندری نریشنی را خطاب به گلدره میخواند یکی از تجربههای خاص و تراژیک تلویزیون بود. پوپک در زمان فوت 35 سال داشت.
ناصر عبداللهی ناصریا...
دهه هفتاد اوج تحول موسیقی پاپ با محوریت چهرههای جدیدی چون اصفهانی و عصار بود؛ چند سال بعد ناصر عبداللهی هم به این جمع اضافه شد. جوانی جنوبی با صدایی خاص، ظاهری نسبتاً متفاوت و شخصیتی که چندان برونگرا نبود. عبداللهی به سرعت در مارکت خاص آن سالهای موسیقی کشور رشد کرد و دیده شد. کاستهای او فروش بالایی داشت. حضورش در تلویزیون به محبوبیت بیشتر او کمک میکرد. اما سال 85 خبر رسید این خواننده محبوب به دلایلی به کما رفته است. 27 روز بعد خبر درگذشت او جامعه را در بهت فرو برد. او هم همان سال 85 درگذشت که گلدره فوت کرد. درباره علت فوت او حرفهای بسیاری زده شد که چندان تایید نشد.
عسل بدیعی بودن یا نبودن
تنها 21 سال داشت که در فیلم تاثیرگذار کیانوش عیاری یعنی «بودن یا نبودن» بازی کرد. او ایفاگر نقش دختر جوانی بود که با قلب اهدایی یک بیمار مرگ مغزی به زندگی ادامه داده است. بدیعی بعد از این شروع درخشان، حضوری بسیار گزیده در سینما داشت. او بازیگری کم حاشیه بود و حتی سالهای آخر زندگیاش چندان فعال نبود. 11 فروردین 92 به کما رفت، چند روز بعد دچار مرگ مغزی شد و بنا به گفته رضا داوودنژاد ریه، قلب، دو کلیه و کبد وی در طی روزهای ۱۴ و ۱۵ فروردین به بیماران نیازمند پیوند زده شد. انگار داستان زندگیاش با همان مرگ مغزی و پیوند اعضا گره خورده بود. او از معدود هنرمندانی بود که درگذشت تلخش زندگیهایی را نجات داد تا زندگیاش در باقی عمر افرادی که اعضای اهداییاش را داشتند، امتداد داشته باشد. سالها بعد برخی از اعضای خانواده او قصور پزشکی را علت درگذشتش عنوان کردند؛ هرچند پزشک او نظر دیگری داشت.
روحا... داداشی تلخ و باورنکردنی
روحا... داداشی چهره محبوب مسابقات «مردان آهنین» بود. پسری بیحاشیه که احترام زیادی برای خانواده و بهویژه مادرش قائل بود. همه میدانیم که او طی یک درگیری خیابانی به قتل رسید اما بد نیست بدانید مادر قاتل شبهایی که شاهد رقابت مردان آهنین بود، روحا... را که مصدوم شده بود دعا میکرد و هیچوقت فکر نمیکرد یک لحظه خشم پسرش، دو خانواده را داغدار و یک کشور را بهت زده کند.
هادی نوروزی 24 ابدی
هادی نوروزی در روزهایی که پرسپولیس آن روزهای طلایی قبل را نداشت، کاپیتان نسلی شد که با هدایت برانکو طی سالها در فوتبال ایران و آسیا درخشش داشتند. هر چند کاپیتان روزهای خوب تیمش را ندید. بازیکنی باتعصب و دوستداشتنی که حتی مورد احترام هواداران رقیب بود. باور اتفاقی که برای او افتاد، بسیار دشوار است. بعد از 9 سال از درگذشت او، هنوز بسیاری از همقطارانش در مستطیل سبز هستند. فوت ناگهانی هادی، تیم برانکو را برای قهرمانی یکدل کرد اما در روز آخر قرمزها کم آوردند. جامی که قرار بود در پایان لیگ کسب شده و به روح کاپیتان اهدا شود، کسب نشد اما 100 هزار نفر در روز آخر لیگ به یاد او ایستاده تیمشان را تشویق کردند. حتی ماهها قبل، ورزشگاه آزادی شاهد اتفاقی بیسابقه بود؛ جایی که در دربی رفت فصل 94، دقیقه 24 هواداران دو تیم پایتخت کنار هم هادی نوروزی را صدا زدند. بعد از او شماره پیراهنش یعنی 24 ابدی شد تا شاید سالها بعد پسرش هانی این پیراهن را بهتن کند.
داش علی و مهرداد لعنت به کرونا
ویروس منحوس کرونا خیلیها را از ما گرفت؛ بازیگر، ورزشکار، اعضای خانواده و.... اما در بین تمامی کسانیکه جامعه با آنها خاطرات فراوانی داشت و البته نوع فوتشان هم تلخ بود، علی انصاریان و مهرداد میناوند ماجرایشان متمایز بود. علی در 43 سالگی هنوز ازدواج نکرده بود؛ عاشق مادرش بود که همه او را به اسم «ننه علی» میشناختند و تلاش زیادی هم برای شادی مردم میکرد. او از مدافعی خشن تا چهرهای دوستداشتنی و محبوب راه درازی را طی کرد. مهرداد هم بعد از مدتها دوباره ازدواج کرده بود تا تلخکامیهای قدیم را به ورطه فراموشی بسپارد و زندگی تازهای شروع کند. تحلیل دربی بدون تماشاگر تهران در سال 99 در استودیوی یک برنامه اینترنتی و بغلی که این دو به هم دادند، باعث شد هر دو به ویروسی مرگبار مبتلا شوند. هرچند که شایعه بود، چند روز قبل هر دو در یک دندان پزشکی بودند. مهرداد اول فوت کرد و علی که حالش خوب به نظر میرسید هم چند روز بعد به رحمت خدا رفت. در آن روزهای سیاه کرونا، جمعیت زیادی برای هر دو حاضر شدند. بعد هم خانواده علی کادر آن بیمارستان را به کوتاهی متهم کردند.
رضا داوودنژاد پسر خوب سینما
رضا از خانوادهای بود که همه اهل سینما بودند؛ پدر، مادربزرگ، خواهر و حتی عمویش. او مقطعی بهشدت درگیر بیماری بود و بعد از تلاش خودش و خانوادهاش مشکلش رفع شد. وقتی او را با چهرهای لاغر در سینما و تلویزیون دیدیم، حس کردیم دیگر خوب شده است اما چند سال بعد دوباره بیماری به سراغش آمد و متاسفانه پسر خوب و خندان سینما وقتی تنها 44 سال داشت، از میان ما رفت.
10 شماره آخر