راوی ماندگار عشق در جهان معاصر
گزارش خراسان از نشست تخصصی بررسی آثار قیصر امین پور در دانشگاه فردوسینویسنده: حسن عارفی مهر
مترجم:
عصر روز سه شنبه گذشته،آیین بزرگداشت زنده یاد قیصر امینپور به همت کانون شعر و ادب دانشگاه فردوسی و دفتر ارتباط با فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در تالار حائری دانشگاه فردوسی مشهد، برگزار شد.
معصومیت زلال شعر قیصر
به گزارش خراسان، در ابتدای این نشست سید مهدی زرقانی، استاد گروه و زبان ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی با اشاره به ارکان شعر قیصر امین پور گفت: اولین ویژگی قیصر، کودکانگیِ شعر و شخصیت اوست. در منظومه ظهر روز دهم، مثل چشمه، مثل رود و مجموعه به قول پرستو، همچنین در شعرهایی که بزرگ سال او دیده میشود. در کودکانگی دو خصلتی که خود قیصر در کتابهای علمیاش به آن پرداخته، معصومیت و صداقت است.
طبیعت گرایی
در ادامه زرقانی ضمن اشاره به حضور پدیدههای طبیعت محور در شعر قیصر امین پور گفت: رکن دومی که در جهان متن او هست و به جهان روانش هم راه پیدا کرده، طبیعتگرایی قیصر است. هر کاری که شاعر در راستای نامدهی انجام میدهد هم نشانه فرایند تکوین شخصیتش و هم نشانه نمایش شخصیت اوست. به عناوین اشعارش توجه کنید: مثل چشمه، مثل رود، به قول پرستو، گلها همه آفتابگردانند، این نشان طبیعتگرایی شاعر است. حتی وقتی شعر جنگ میگوید باز هم خشونت شعر جنگ در آثار قیصر هیچ حس نمیشود. گویا شعرهای جنگ قیصر، بیشتر از آن که شعر جنگ باشد، شعر ضدجنگ است، هرچند درباره جنگ دارد شعر میگوید.
وی خاطرنشان کرد: عناصری که شعر جنگ قیصر را تبدیل به شعر ضدجنگ کرده است، همان کودکانگی و طبیعتگرایی اوست؛ یعنی این دو ویژگی، خشونت جنگ را خنثی میکند.
دستور زبان عشق
رکن سوم در شعر و شخصیت قیصر، عشق است. آخرین اثر او، آشکارترین بخش این رکن شخصیت او را نشان میدهد که دستور زبان عشق است. دایره دلالتی عشق در ادبیات کلاسیک از روابط عاطفی دو انسان شروع میشود تا گستردهترین معنای عشق که به معنای آزادی است. البته نه آزادی سیاسی اجتماعی، آزادی از هویت پیشساخته توسط دیگران است. این دایره گسترده در دوره کلاسیک در پشت دالی به نام عشق است. قیصر به علت آمیختگی و الفت و اُنسی که با شعر کلاسیک داشته، سنت مفهومی عشق در شعر کلاسیک را تا آن جایی که قابلیت شعر معاصر است، وارد شعرش میکند. آخرین اثر قیصر، دستور زبان عشق، اثری به شدت رهاشده از ایدئولوژی است. شاید پوستاندازی تعبیر قشنگی نباشد، ولی قیصر در آخرین اثر خود یک نوع پوستاندازی عقیدتی پیدا میکند. من نمیدانم اگر خداوند عمر بیشتری به قیصر میداد، این مسیر تحولی که شروع کرده بود به کجا میرسید. تحول، یکی از ویژگیهای شعر قیصر است. قیصر در طول دوره شعریاش، خیلی رها حرکت میکند و تحول را تجربه میکند. باید برای قیصر در شعر معاصر از نظر تحولی که ایجاد میکند، یک جایگاه خاص قائل شد. تقریباً در شعر معاصر، شاعرانی شاخص شدند که تحول در شعر و شخصیتشان خیلی زیاد است. به میزانی که آدمها تحول و پَرشهای بلندی ایجاد میکنند، نامشان بیشتر ماندگار میشود. باید معنای عشق را گسترده کرد تا مفهوم عشق در شعر قیصر فهمیده شود.
این استاد ادبیات تصریح کرد: چهارمین رکن در شعر قیصر، انتقاد اجتماعی است. قیصر هم اهل انتقاد اجتماعی است. انتقاد اجتماعی را در شعر قیصر باید دید، زیرا بخشی از شخصیت او انتقاد اجتماعی است.
معصومیت زلال شعر قیصر
به گزارش خراسان، در ابتدای این نشست سید مهدی زرقانی، استاد گروه و زبان ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی با اشاره به ارکان شعر قیصر امین پور گفت: اولین ویژگی قیصر، کودکانگیِ شعر و شخصیت اوست. در منظومه ظهر روز دهم، مثل چشمه، مثل رود و مجموعه به قول پرستو، همچنین در شعرهایی که بزرگ سال او دیده میشود. در کودکانگی دو خصلتی که خود قیصر در کتابهای علمیاش به آن پرداخته، معصومیت و صداقت است.
طبیعت گرایی
در ادامه زرقانی ضمن اشاره به حضور پدیدههای طبیعت محور در شعر قیصر امین پور گفت: رکن دومی که در جهان متن او هست و به جهان روانش هم راه پیدا کرده، طبیعتگرایی قیصر است. هر کاری که شاعر در راستای نامدهی انجام میدهد هم نشانه فرایند تکوین شخصیتش و هم نشانه نمایش شخصیت اوست. به عناوین اشعارش توجه کنید: مثل چشمه، مثل رود، به قول پرستو، گلها همه آفتابگردانند، این نشان طبیعتگرایی شاعر است. حتی وقتی شعر جنگ میگوید باز هم خشونت شعر جنگ در آثار قیصر هیچ حس نمیشود. گویا شعرهای جنگ قیصر، بیشتر از آن که شعر جنگ باشد، شعر ضدجنگ است، هرچند درباره جنگ دارد شعر میگوید.
وی خاطرنشان کرد: عناصری که شعر جنگ قیصر را تبدیل به شعر ضدجنگ کرده است، همان کودکانگی و طبیعتگرایی اوست؛ یعنی این دو ویژگی، خشونت جنگ را خنثی میکند.
دستور زبان عشق
رکن سوم در شعر و شخصیت قیصر، عشق است. آخرین اثر او، آشکارترین بخش این رکن شخصیت او را نشان میدهد که دستور زبان عشق است. دایره دلالتی عشق در ادبیات کلاسیک از روابط عاطفی دو انسان شروع میشود تا گستردهترین معنای عشق که به معنای آزادی است. البته نه آزادی سیاسی اجتماعی، آزادی از هویت پیشساخته توسط دیگران است. این دایره گسترده در دوره کلاسیک در پشت دالی به نام عشق است. قیصر به علت آمیختگی و الفت و اُنسی که با شعر کلاسیک داشته، سنت مفهومی عشق در شعر کلاسیک را تا آن جایی که قابلیت شعر معاصر است، وارد شعرش میکند. آخرین اثر قیصر، دستور زبان عشق، اثری به شدت رهاشده از ایدئولوژی است. شاید پوستاندازی تعبیر قشنگی نباشد، ولی قیصر در آخرین اثر خود یک نوع پوستاندازی عقیدتی پیدا میکند. من نمیدانم اگر خداوند عمر بیشتری به قیصر میداد، این مسیر تحولی که شروع کرده بود به کجا میرسید. تحول، یکی از ویژگیهای شعر قیصر است. قیصر در طول دوره شعریاش، خیلی رها حرکت میکند و تحول را تجربه میکند. باید برای قیصر در شعر معاصر از نظر تحولی که ایجاد میکند، یک جایگاه خاص قائل شد. تقریباً در شعر معاصر، شاعرانی شاخص شدند که تحول در شعر و شخصیتشان خیلی زیاد است. به میزانی که آدمها تحول و پَرشهای بلندی ایجاد میکنند، نامشان بیشتر ماندگار میشود. باید معنای عشق را گسترده کرد تا مفهوم عشق در شعر قیصر فهمیده شود.
این استاد ادبیات تصریح کرد: چهارمین رکن در شعر قیصر، انتقاد اجتماعی است. قیصر هم اهل انتقاد اجتماعی است. انتقاد اجتماعی را در شعر قیصر باید دید، زیرا بخشی از شخصیت او انتقاد اجتماعی است.
10 شماره آخر