همدلیها در دمشق
نویسنده:
مترجم:
ابن بطوطه جهانگرد مسلمان در بازدید از دمشق چنین میگوید: «در شبهای رمضان دمشق، هیچ کس تنها افطار نمیکند، امیران، قضات و بزرگان، رفقا و فقرا را به افطار دعوت میکنند. بازرگانان و کسبه بازار هم همین طور، فقیران و درویشان هم هر شب در خانه یکی یا در مسجد جمع میشوند. هر کس هر چه دارد میآورد و با هم میخورند. موقوفات دمشق از حیث نوع و موارد مصرف آن بیشمار است. یک بخش مخصوص کسانی است که استطاعت مالی برای رفتن به حج ندارند، یک قسمت جهیزیه برای دختران فقیر است که میخواهند شوهر کنند، دسته دیگر هم برای آزاد کردن اسیران، قسمتی هم برای در راه ماندهها که خوراک، پوشاک و خرجی راه به آنها پرداخت شود. موقوفات دیگری هم برای سایر امور خیریه است. روزی در یکی از کوچههای دمشق می گذشتم، غلام بچهای را دیدم که از دستش یک کاسه چینی افتاد و شکست. مردم دور او جمع شدند، یکی گفت: غم مخور شکستهها را جمع کن. ببریم پیش رئیس اوقاف. پسر بچه همراه او پیش رئیس اوقاف رفت و پول ظرف را گرفت.
گزیده «سفرنامه ابن بطوطه»
ابن بطوطه جهانگرد مسلمان در بازدید از دمشق چنین میگوید: «در شبهای رمضان دمشق، هیچ کس تنها افطار نمیکند، امیران، قضات و بزرگان، رفقا و فقرا را به افطار دعوت میکنند. بازرگانان و کسبه بازار هم همین طور، فقیران و درویشان هم هر شب در خانه یکی یا در مسجد جمع میشوند. هر کس هر چه دارد میآورد و با هم میخورند. موقوفات دمشق از حیث نوع و موارد مصرف آن بیشمار است. یک بخش مخصوص کسانی است که استطاعت مالی برای رفتن به حج ندارند، یک قسمت جهیزیه برای دختران فقیر است که میخواهند شوهر کنند، دسته دیگر هم برای آزاد کردن اسیران، قسمتی هم برای در راه ماندهها که خوراک، پوشاک و خرجی راه به آنها پرداخت شود. موقوفات دیگری هم برای سایر امور خیریه است. روزی در یکی از کوچههای دمشق می گذشتم، غلام بچهای را دیدم که از دستش یک کاسه چینی افتاد و شکست. مردم دور او جمع شدند، یکی گفت: غم مخور شکستهها را جمع کن. ببریم پیش رئیس اوقاف. پسر بچه همراه او پیش رئیس اوقاف رفت و پول ظرف را گرفت.
گزیده «سفرنامه ابن بطوطه»
10 شماره آخر