راز بلوای شام
با سقوط حماه، تصرف شهر حمص کار دشواری نیست و با گرفتن این شهر نیز، مسلحین تنها 2 ساعت با دمشق فاصله خواهند داشت. علل پیشروی سریع آنها و سناریوهای محتمل چیست؟نویسنده: علــی ســجاد زاده
مترجم:
عفونتی که درمان نشود، روزی دوباره عود خواهد کرد و آسیب خود را خواهد زد.این حکایت تروریستهایی است که تحت نام شیک "معارضه" 4 سال و 8 ماه است که در ادلب جمع شده و حالا دوباره چرک این عفونت تا حماه رسیده است. وضعیت روی زمین هم بسیار وخیم است. احتمالا به زودی جبهه درعا هم روشن خواهد شد. پس از آن جنگ هستههای مخفی در دمشق و نقاط دیگر برای فتح شهری شروع میشود و بحرانی بسیار عمیق پیشروی ما خواهد بود.اماداستان ادلب از کجا شروع شد؟از سال 2017 که میان ایران، ترکیه و روسیه به عنوان کشورهای ضامن فرمت آستانه، 4 منطقه امن بدون درگیری در سوریه تشکیل شد.در سال 2018 با کمک مقاومت، ارتش سوریه 3 منطقه را تحت کنترل خود در آورد اما منطقه چهارم در شمال غرب مشتمل بر بخشهایی از استانهای ادلب، لاذقیه، حماه و حلب، وفق توافق آتشبس مارس 2020 در دست معارضه باقی ماند.از آن زمان بدین سو، نظر مقاومت بر فراگیری یک صلح ملی در سوریه به همراه حفظ فشار نظامی بر تروریستها بود.اما با گذشت زمان، حاکمیت و به خصوص ارتش سوریه تقابل خود را نسبت به این موضوع از دست داد.برای خود دلیل هم داشتند:
1. ارتش 9 سال در داخل با انواع و اقسام گروههای معارض درگیر شده و استعداد آن بسیار تحلیل رفته اما همزمان تهدیدات نظامی کلاسیک (رژیم + ایالات متحده) بسیار معتبر است.
2. اقتصاد سوریه طی یک دهه جنگ بسیار ضعیف شده و نظام تحریمهای سزار نیز ضربه سنگینی بر توانمندیهای معروف آن زده است. جنگ و جنگیدن پول میخواهد که نداشتند.
3. مردم نیازمند ریکاوری روانی هستند.
در مسیر پیگیری جدیتر رویکرد بازیابی اقتصادی سوریه از سوی دولت، به مرور زمان ملاحظاتی درباره حضور نظامی نیروهای ایرانی شکل گرفت.فروکشکردن تب و تاب عملیاتهای نظامی در سوریه از سوی اتاق عملیات مشترک محور، طبعا منجر به کاهش کمیت و کیفیت نیروها میگردید.
قصه پرغصه شب عملیات ردعالعدوان
آنچه در 10 روز گذشته در سوریه رخ داده به اندازه بحران 2009 تا 2013 پیچیده و به میزان جنگ 2013 تا 2017 جدی و حیاتی است. طرف مقابل با سلاح غربی، آموزش اوکراینی، اطلاعات ترکیهای، جنگ شناختی اماراتی و پول گروه قدرتمندی از کشورها به صف شده تا اینبار کار را برای دولت اسد تمام کند. سقوط پیدرپی شهرها در عرض 10 روز هم نشان از آن دارد که این هدف چندان دور از دسترس نیست. به ویژه با سقوط حماه به عنوان شهری که دروازه حمص و خط ساحلی سوریه است. جالب اینکه نقاطی در این 10 روزه سقوط کرده که در کل 10 سال آغازین جنگ سقوط نکرده بود.پنجشنبه شب نیز جنگندههای رژیم صهیونیستی گذرگاه مرزی سوریه و لبنان، الشریط، واقع در القصیر را بمباران کردند. این مسئله نشان میدهد که همدستی کاملی در تهاجم علیه سوریه وجود دارد و فعلاً نقش رژیم صهیونیستی، ممانعت از ورود نیروهای مقاومت به میدان است.دیروز جمعه نیز اردوغان نقاب از نفاق خود برداشت وگفت:"ما به بشار اسد فراخوان داده بودیم که بیایید آینده سوریه را با هم تعیین کنیم متأسفانه در این مورد پاسخ مثبتی دریافت نکردیم. مخالفین به پیشروی خود ادامه میدهند، هدف پس از ادلب، حماه و حمص، دمشق است و امیدوار است این مسیر بدون حادثه ادامه یابد".اما به همان 10 روز گذشته برگردیم.کانال اشاره نوشت:طی چند مرحله و در فاصله زمانیهای متعدد به ارتش سوریه و به طور مشخص، صالح عبدا... و لشکر 25 و تشکیلات امن عسکری هشدارهای لازم درباره تحرکات معارضه در ادلب داده شده بود.اما از آن جا که طی این 5 سال نیز تحرکات و درگیریها در خط تماس به کرّات رخ داده بود، عادیانگاری شده توجه مطلوب به هشدارها نشد.آخرین هشدار ثبتشده به طرف سوری ساعت 12 شب قبل از آغاز عملیات ابلاغ شده است.از حلب تا خط تماس با معارضه در محور غربی، سه خط تعبیه شده بود و مسئولیت خط اول در دست ارتش بوده است.اما به راحتی و بدون مقاومت خاصی عقب نشستند.هرچند که جمینگ سنگین و ورود گسترده کوادکوپترها در سرعت این پیشروی موثر بوده اما این اتفاق در محورهای دیگر هم رخ داده است.فرماندهان محور وقتی چنین رفتاری را از ارتش دیدند، به نیروهای فاطمیون و... دستور دادند که آنها نیز مقاومت نکرده و با ضربآهنگ ارتش، عقب بنشینند تا جانشان حفظ گردد.
جمهوری اسلامی قرار نیست جای دیگران بجنگد
یکی از اصول رفتاری تهران در حوزه عمل محور مقاومت اینچنین است:حمایت سرسختانه جمهوری اسلامی زمانی بروز مییابد که نیروهای میزبان خود نیز مقاومت سرسختانه نشان دهند.وقتی لشکر 25 (در معنای اخص) به لطیفترین شکل ممکن خطوط را پشت سر هم تخلیه میکند، لزومی ندارد که نیروهای مقاومت به جای آنان بجنگند.مردم مناطق اشغالشده، خود برای حفظ یا بازپسگیری سرزمینهای اشغالشده خود باید شبنخوابی بکشند، خون دل بخورند، زحمت بکشند؛بار وظایف دیگران روی دوش تهران قرار نخواهد گرفت.
چه این که طی 13 سال و 8 ماه و 2 هفته و 3 روزی که جنگ داخلی در سوریه آغاز شده، بارها نزد فرماندهان میدانی تجربه شده که وقتی مناطق بازپسگیری شده توسط غیرسوریها به منظور تثبیت به سوریها سپرده میشود، در برخی اوقات به راحتی واپس میدهند.انتظارات و نگرشمان نسبت به میدان بایستی همخوان با واقعیات باشد.جمهوری اسلامی قرار نیست جای دیگران بجنگد.قرار است دیگران را به حرکت حق دعوت کرده تا آنها "خودشان" علیه نظام ظالم اقدام کنند.نه آن که ما به جای آنها مستقیم اقدام کنیم یا به جای آنها هزینه بدهیم.زمان میبرد؟بله حوصله میخواهد؟بله.صدور انقلاب یعنی تولید تحول در قلوب که منجر به عمل خودشان بشود.یعنی یک فرایند، یک پروسه.در گذر زمان و نه در یک مقطع تعریف میشود.طبعا زمانی که جنبشها یا کشورها در نهایت توان خود به میدان میآیند، تهران نیز در نهایت توان خود به یاری آنها خواهد شتافت.چه این که وقتی از ایران دعوت به مقابله علیه تروریسم در شام کردند، خواستشان واقعی بود و تهران نیز پاسخی واقعی داد.موهایی سپید خواهد شد تا مناطق از دست رفته، دوباره باز پس گرفته شود.اما اینها مهم نیست.هر سرزمینی که باشد، میتوان دوباره بر آن مسلط شد.مهمتر از زمین، قلوب حوزه نفوذ است که نباید در تصرف اغیار قرار گیرد.زمانی که تحریرالشام قلوب افراد را در خطوط اول تا سوم گرفت، خطوط اول تا سوم را هم گرفت.
با عینک 2011 نمیتوان تحولات 2024 را نگریست
بیانیههای جولانی را ببینید.ملت عراق را خطاب میکند و دو کشور را "بلد الشقیقین" مینامد.برای اکراد "الحق الکامل فی العیش بکرامه و حریه" قائل است.به نیروهای خود دستور میدهد که مراعات غیرنظامیان را داشته باشند.افرادش در خیابانها به مردم هدیه میدهند.جولانی هم فهمیده که دعوای اصلی در قلوب مردم است!مهم نیست که حاکم مردم که هست. مهم این است که قلب مردم با که است؟که در حال اول الملک لا یبقی و در حال دوم الملک لا تزول.تروریسم جدید جولانی، با تزویر آمیخته شده است.ضعف شدید دولت سوریه نیز به یاری معارضه آمده است.تا قبل از سقوط حلب، مردم در 24 ساعت فقط 2 ساعت برق داشتند.چند روز قبل در جامع الروضه به حلبیها گفتند وضعیت خدمات عمومی در ادلب را ببینید!شما برق 24 ساعته نمیخواهید مگر؟ادلب، الگوی توسعه در فضای پسا اسد معرفی میشود. با عینک 2011 نمیتوان تحولات 2024 را نگریست که اگر چنین بود، باید گریست!جولانی خودش اصلا بچه فیلات مزه در دمشق است.
لهجه شامی را خیلی سلیستر از خیلیها حرف میزند.استراتژی جدید تیم او در پیشروی این دستاوردها را برای تحریر الشام به ارمغان آورده است.جنگ ترکیبی، تمرکز بر مدیا، مدیریت حرفهای صحنه جنگ و تمرکز بر نبرد ادراکی است که ردعالعدوان را متمایز از قبل کرده است.کما این که فرمانده میدانیاش، احمد الدالاتی به مردم حلب گفته بود که ما با جنگ به حلب نرسیدیم؛قلوب شما پذیرای ما بود.همین هم بود.واقعیت این نبرد با آن چه که از قبل میدانستیم، متفاوت است.واقعیت سوریه نیز متفاوت شده است.اوایل سالهای 2011 به بعد دوران رونق اقتصادی سوریه بود.پول بود.سرمایه بود.نفت بود.امروز چه هست؟سرهنگ ارتش با حقوق ماهی 500 هزار لیر عصرها نگهبان فروشگاه است.آن هم در حالی که حداقل حقوق برای داشتن یک زندگی معمولی در سوریه از 7.8 میلیون لیر تازه شروع میشود؛ آن هم اگر اجاره خانه نداشته باشی!آن وقت فکر میکنیم و انتظار داریم این ارتشی برود بجنگد و جلوی یگانهای تا بن دندان مسلح تحریر مقاومت ورزد؟ این را بگذارید در کنار استراتژی تهران که مفید نمیداند که به جای دیگران بجنگد.به هیچ وجه مقصود سخن این نیست که نباید در منطقه اقدامی کرد!مقصود این است که تصمیمگیریها ساده نیستند.پروندهها چند لایه هستند.موضوعات سیاست خارجی همیشه پیچیده هستند.سادهانگاری صرفا به تحلیل سطحی میانجامد.
3 سناریوی محتمل برای آینده سوریه
اکنون باید دید مسلحین بعد از سیطره احتمالی بر حمص با تصرف غرب آن، قصیر و بسط نفوذ در قلمون به محاصره سواحل سوریه اقدام خواهند کرد و سپس به سمت دمشق میروند یا قبل از آن به سمت پایتخت حرکت خواهند کرد.در چنین وضعیتی، بازپسگیری این شهرها در سایه فروپاشی خطوط دفاعی ارتش سوریه و افتادن تجهیزات گسترده نظامی به دست گروههای مهاجم و کمبود شدید جنگافزار بسیار مشکل خواهد بود. کانال نگاه دیگر نوشت:اینجا سه سناریو محتمل است: نخست حرکت به سمت دمشق و تصرف آن و خروج بشار اسد رئیس جمهور سوریه از کشور.سناریوی دوم کودتای نظامی در دمشق و توقف حمله مخالفان و شکلگیری گفت وگو میان دو طرف. این هم به احتمال زیاد محصول معامله بازیگران خارجی خواهد بود.سناریوی سوم نیز توافق بازیگران منطقهای و بینالمللی برای توقف حمله در دروازههای دمشق و شروع گفت وگوها برای ترسیم آینده سیاسی سوریه و تشکیل نظامی جدید.
1. ارتش 9 سال در داخل با انواع و اقسام گروههای معارض درگیر شده و استعداد آن بسیار تحلیل رفته اما همزمان تهدیدات نظامی کلاسیک (رژیم + ایالات متحده) بسیار معتبر است.
2. اقتصاد سوریه طی یک دهه جنگ بسیار ضعیف شده و نظام تحریمهای سزار نیز ضربه سنگینی بر توانمندیهای معروف آن زده است. جنگ و جنگیدن پول میخواهد که نداشتند.
3. مردم نیازمند ریکاوری روانی هستند.
در مسیر پیگیری جدیتر رویکرد بازیابی اقتصادی سوریه از سوی دولت، به مرور زمان ملاحظاتی درباره حضور نظامی نیروهای ایرانی شکل گرفت.فروکشکردن تب و تاب عملیاتهای نظامی در سوریه از سوی اتاق عملیات مشترک محور، طبعا منجر به کاهش کمیت و کیفیت نیروها میگردید.
قصه پرغصه شب عملیات ردعالعدوان
آنچه در 10 روز گذشته در سوریه رخ داده به اندازه بحران 2009 تا 2013 پیچیده و به میزان جنگ 2013 تا 2017 جدی و حیاتی است. طرف مقابل با سلاح غربی، آموزش اوکراینی، اطلاعات ترکیهای، جنگ شناختی اماراتی و پول گروه قدرتمندی از کشورها به صف شده تا اینبار کار را برای دولت اسد تمام کند. سقوط پیدرپی شهرها در عرض 10 روز هم نشان از آن دارد که این هدف چندان دور از دسترس نیست. به ویژه با سقوط حماه به عنوان شهری که دروازه حمص و خط ساحلی سوریه است. جالب اینکه نقاطی در این 10 روزه سقوط کرده که در کل 10 سال آغازین جنگ سقوط نکرده بود.پنجشنبه شب نیز جنگندههای رژیم صهیونیستی گذرگاه مرزی سوریه و لبنان، الشریط، واقع در القصیر را بمباران کردند. این مسئله نشان میدهد که همدستی کاملی در تهاجم علیه سوریه وجود دارد و فعلاً نقش رژیم صهیونیستی، ممانعت از ورود نیروهای مقاومت به میدان است.دیروز جمعه نیز اردوغان نقاب از نفاق خود برداشت وگفت:"ما به بشار اسد فراخوان داده بودیم که بیایید آینده سوریه را با هم تعیین کنیم متأسفانه در این مورد پاسخ مثبتی دریافت نکردیم. مخالفین به پیشروی خود ادامه میدهند، هدف پس از ادلب، حماه و حمص، دمشق است و امیدوار است این مسیر بدون حادثه ادامه یابد".اما به همان 10 روز گذشته برگردیم.کانال اشاره نوشت:طی چند مرحله و در فاصله زمانیهای متعدد به ارتش سوریه و به طور مشخص، صالح عبدا... و لشکر 25 و تشکیلات امن عسکری هشدارهای لازم درباره تحرکات معارضه در ادلب داده شده بود.اما از آن جا که طی این 5 سال نیز تحرکات و درگیریها در خط تماس به کرّات رخ داده بود، عادیانگاری شده توجه مطلوب به هشدارها نشد.آخرین هشدار ثبتشده به طرف سوری ساعت 12 شب قبل از آغاز عملیات ابلاغ شده است.از حلب تا خط تماس با معارضه در محور غربی، سه خط تعبیه شده بود و مسئولیت خط اول در دست ارتش بوده است.اما به راحتی و بدون مقاومت خاصی عقب نشستند.هرچند که جمینگ سنگین و ورود گسترده کوادکوپترها در سرعت این پیشروی موثر بوده اما این اتفاق در محورهای دیگر هم رخ داده است.فرماندهان محور وقتی چنین رفتاری را از ارتش دیدند، به نیروهای فاطمیون و... دستور دادند که آنها نیز مقاومت نکرده و با ضربآهنگ ارتش، عقب بنشینند تا جانشان حفظ گردد.
جمهوری اسلامی قرار نیست جای دیگران بجنگد
یکی از اصول رفتاری تهران در حوزه عمل محور مقاومت اینچنین است:حمایت سرسختانه جمهوری اسلامی زمانی بروز مییابد که نیروهای میزبان خود نیز مقاومت سرسختانه نشان دهند.وقتی لشکر 25 (در معنای اخص) به لطیفترین شکل ممکن خطوط را پشت سر هم تخلیه میکند، لزومی ندارد که نیروهای مقاومت به جای آنان بجنگند.مردم مناطق اشغالشده، خود برای حفظ یا بازپسگیری سرزمینهای اشغالشده خود باید شبنخوابی بکشند، خون دل بخورند، زحمت بکشند؛بار وظایف دیگران روی دوش تهران قرار نخواهد گرفت.
چه این که طی 13 سال و 8 ماه و 2 هفته و 3 روزی که جنگ داخلی در سوریه آغاز شده، بارها نزد فرماندهان میدانی تجربه شده که وقتی مناطق بازپسگیری شده توسط غیرسوریها به منظور تثبیت به سوریها سپرده میشود، در برخی اوقات به راحتی واپس میدهند.انتظارات و نگرشمان نسبت به میدان بایستی همخوان با واقعیات باشد.جمهوری اسلامی قرار نیست جای دیگران بجنگد.قرار است دیگران را به حرکت حق دعوت کرده تا آنها "خودشان" علیه نظام ظالم اقدام کنند.نه آن که ما به جای آنها مستقیم اقدام کنیم یا به جای آنها هزینه بدهیم.زمان میبرد؟بله حوصله میخواهد؟بله.صدور انقلاب یعنی تولید تحول در قلوب که منجر به عمل خودشان بشود.یعنی یک فرایند، یک پروسه.در گذر زمان و نه در یک مقطع تعریف میشود.طبعا زمانی که جنبشها یا کشورها در نهایت توان خود به میدان میآیند، تهران نیز در نهایت توان خود به یاری آنها خواهد شتافت.چه این که وقتی از ایران دعوت به مقابله علیه تروریسم در شام کردند، خواستشان واقعی بود و تهران نیز پاسخی واقعی داد.موهایی سپید خواهد شد تا مناطق از دست رفته، دوباره باز پس گرفته شود.اما اینها مهم نیست.هر سرزمینی که باشد، میتوان دوباره بر آن مسلط شد.مهمتر از زمین، قلوب حوزه نفوذ است که نباید در تصرف اغیار قرار گیرد.زمانی که تحریرالشام قلوب افراد را در خطوط اول تا سوم گرفت، خطوط اول تا سوم را هم گرفت.
با عینک 2011 نمیتوان تحولات 2024 را نگریست
بیانیههای جولانی را ببینید.ملت عراق را خطاب میکند و دو کشور را "بلد الشقیقین" مینامد.برای اکراد "الحق الکامل فی العیش بکرامه و حریه" قائل است.به نیروهای خود دستور میدهد که مراعات غیرنظامیان را داشته باشند.افرادش در خیابانها به مردم هدیه میدهند.جولانی هم فهمیده که دعوای اصلی در قلوب مردم است!مهم نیست که حاکم مردم که هست. مهم این است که قلب مردم با که است؟که در حال اول الملک لا یبقی و در حال دوم الملک لا تزول.تروریسم جدید جولانی، با تزویر آمیخته شده است.ضعف شدید دولت سوریه نیز به یاری معارضه آمده است.تا قبل از سقوط حلب، مردم در 24 ساعت فقط 2 ساعت برق داشتند.چند روز قبل در جامع الروضه به حلبیها گفتند وضعیت خدمات عمومی در ادلب را ببینید!شما برق 24 ساعته نمیخواهید مگر؟ادلب، الگوی توسعه در فضای پسا اسد معرفی میشود. با عینک 2011 نمیتوان تحولات 2024 را نگریست که اگر چنین بود، باید گریست!جولانی خودش اصلا بچه فیلات مزه در دمشق است.
لهجه شامی را خیلی سلیستر از خیلیها حرف میزند.استراتژی جدید تیم او در پیشروی این دستاوردها را برای تحریر الشام به ارمغان آورده است.جنگ ترکیبی، تمرکز بر مدیا، مدیریت حرفهای صحنه جنگ و تمرکز بر نبرد ادراکی است که ردعالعدوان را متمایز از قبل کرده است.کما این که فرمانده میدانیاش، احمد الدالاتی به مردم حلب گفته بود که ما با جنگ به حلب نرسیدیم؛قلوب شما پذیرای ما بود.همین هم بود.واقعیت این نبرد با آن چه که از قبل میدانستیم، متفاوت است.واقعیت سوریه نیز متفاوت شده است.اوایل سالهای 2011 به بعد دوران رونق اقتصادی سوریه بود.پول بود.سرمایه بود.نفت بود.امروز چه هست؟سرهنگ ارتش با حقوق ماهی 500 هزار لیر عصرها نگهبان فروشگاه است.آن هم در حالی که حداقل حقوق برای داشتن یک زندگی معمولی در سوریه از 7.8 میلیون لیر تازه شروع میشود؛ آن هم اگر اجاره خانه نداشته باشی!آن وقت فکر میکنیم و انتظار داریم این ارتشی برود بجنگد و جلوی یگانهای تا بن دندان مسلح تحریر مقاومت ورزد؟ این را بگذارید در کنار استراتژی تهران که مفید نمیداند که به جای دیگران بجنگد.به هیچ وجه مقصود سخن این نیست که نباید در منطقه اقدامی کرد!مقصود این است که تصمیمگیریها ساده نیستند.پروندهها چند لایه هستند.موضوعات سیاست خارجی همیشه پیچیده هستند.سادهانگاری صرفا به تحلیل سطحی میانجامد.
3 سناریوی محتمل برای آینده سوریه
اکنون باید دید مسلحین بعد از سیطره احتمالی بر حمص با تصرف غرب آن، قصیر و بسط نفوذ در قلمون به محاصره سواحل سوریه اقدام خواهند کرد و سپس به سمت دمشق میروند یا قبل از آن به سمت پایتخت حرکت خواهند کرد.در چنین وضعیتی، بازپسگیری این شهرها در سایه فروپاشی خطوط دفاعی ارتش سوریه و افتادن تجهیزات گسترده نظامی به دست گروههای مهاجم و کمبود شدید جنگافزار بسیار مشکل خواهد بود. کانال نگاه دیگر نوشت:اینجا سه سناریو محتمل است: نخست حرکت به سمت دمشق و تصرف آن و خروج بشار اسد رئیس جمهور سوریه از کشور.سناریوی دوم کودتای نظامی در دمشق و توقف حمله مخالفان و شکلگیری گفت وگو میان دو طرف. این هم به احتمال زیاد محصول معامله بازیگران خارجی خواهد بود.سناریوی سوم نیز توافق بازیگران منطقهای و بینالمللی برای توقف حمله در دروازههای دمشق و شروع گفت وگوها برای ترسیم آینده سیاسی سوریه و تشکیل نظامی جدید.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین