سیلویی که رازها را ذخیره کرده!

فصل دوم سریال پرطرفدار «سیلو» درحالی به پایانش نزدیک می‌شود که معماهای تازه‌ای شکل گرفته و انتظار برای فصل بعد را بالا برده است؛ در این مطلب ارزیابی از این فصل خواهیم داشت

نویسنده: سید مصطفی صابری

مترجم:

​​​​​​​
فصل دوم سریال محبوب و تامل‌برانگیز «سیلو» با پخش یک قسمت دیگر درحالی به اتمام می‌رسد که داستان کنجکاوی‌های بسیاری را در ذهن مخاطب ایجاد کرده است؛ سریالی پرهزینه با بازیگرانی که عموماً سینمایی محسوب می‌شوند و کمتر آن‌ها را در یک سریال دیدیم، دکور و طراحی صحنه خاص و البته داستانی که در دنیایی متفاوت از آن‌چه می‌شناسیم، می‌گذرد و برای همین مورد توجه مخاطبانی قرار گرفته است که درام‌های پسارستاخیزی با درون مایه‌های انسانی و پیچیده را دوست دارند. به بهانه نزدیک شدن به پایان فصل دوم سریال و پیچش‌های داستانی جذابی که شاهدش بودیم، در این مطلب به بررسی این اثر جذاب و پرطرفدار پرداختیم.

 تلاشی برای کشف دنیا
یک اَبَرسیلوی بزرگ و مرموز را تصور کنید که 144 طبقه دارد و 10 هزار نفر در آن زندگی می‌کنند. این سیلو هیچ ارتباطی با دنیای بیرون ندارد؛ به‌رغم فناوری پیشرفته‌ای که در طراحی آن به کار رفته، اما در آن خبری از کتاب، تاریخ و آسانسور نیست. قوانین سرسختانه‌ای بر آن حاکم است که داشتن هر شیئی مربوط به حدود 120 سال قبل جرم محسوب می‌شود و ازدواج و بارداری در آن نیاز به تایید دارد. هرچند سیلو به آدم‌ها امنیت و غذا می‌دهد اما کنجکاوی آن‌ها را اغنا نمی‌کند و در این بین هستند افرادی که منطقه امن زندگی‌شان را رها می‌کنند، چون دوست دارند دنیای بیرون را کشف کنند. قصه در زمان نامعلومی روایت می‌شود که نمی‌دانیم چه بر سر دنیا آمده؛ اما بنیان گذاران سیلو معتقدند که فضای بیرون سمی است و هیچ‌کس در آن دوام نمی‌آورد؛ برای همین درخواست برای خروج از سیلو هر چند پذیرفته می‌شود اما برابر با مرگ حتمی است؛ با این‌حال خیلی‌ها کماکان می‌خواهند از آن‌جا خارج شوند. حدود یک دهه قبل که «هیو هاوی» با آن سبک خاص انتشار رمان‌هایش، مجموعه «سیلو» را از طریق آمازون منتشر کرد؛ ایده‌های بسیاری حول این‌که یک فیلم پرهزینه یا به اصطلاح بیگ پروداکشن براساسش ساخته شود، شکل گرفت تا این‌که امتیاز اثر برای ساخت یک سریال خریداری شد.
 وقت غافلگیری است
فصل اول با آن اتمسفر خاص یک غافلگیری اساسی برای مخاطبان بود. گراهام یوست کارگردان بیشتر قسمت‌هاست و ربکا فرگوسن که او را با حضور در سری فیلم‌های «ماموریت غیرممکن» و «تلماسه» می‌شناسیم، شخصیت محوری است. لونی جونیور و دیوید اویلوو دیگر بازیگران شاخص سریال هستند؛ اما بازیگر اسکاری این اثر تیم رابینز است که او را با شاهکاری چون «رستگاری در شائوشنگ» می‌شناسیم. سریال با همه آثاری که حول بقا می‌گذرد مثل «واکینگ دد» و... تفاوت‌های اساسی در فرم و محتوا دارد؛ نه تنها در «سیلو» خبری از آن سکانس‌های مشمئزکننده دیگر آثار این گونه سریال‌ها نیست؛ بلکه سریال ظرفیت‌های ویژه‌ای برای جلب نظر مخاطب به مفاهیم متنوع و متعددی دارد. موفقیت فصل اول انتظارها را برای فصل دوم زیاد کرد.
 شروع ضعیف و پایان قوی فصل دوم
فصل دوم با یک اپیزود عجیب و طولانی شروع شد که طی آن فقط و فقط با شخصیت اصلی همراه می‌شویم تا محیط تازه‌ای را کشف کنیم. بعد از آن هم سریال به یک بازی قدرت تبدیل شد که طی آن آدم‌هایی با منافع مختلف درصدد کنترل سیلو بودند؛ از این نظر سریال به‌لحاظ دراماتیک هنوز به قوت فصل اول بود اما از جنبه محتوایی نمی‌توانست مخاطب خاصش را راضی نگه‌دارد. اما در قسمت‌های پایانی فصل دوم ناگهان ورق برگشت،هم معماهای تازه و جذابی شکل گرفت و هم ظرفیت‌های مفهومی اثر دوباره زنده شد. حالا دوباره با اثری در همان مختصات قبلی مواجهیم که قرار است ذهن مخاطب را درگیر فرضیه‌های مختلفی درباره کنترل سیلوها، علل شکل‌گیری این جوامع انسانی، پشت پرده قوانین عجیب سیلوها و... کند. سریالی که یک درام ساده برای سرگرمی نیست و از همین حالا مخاطبانش در انتظار فصل سومش هستند.  
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین