ریشه در پاییز
نگاهی به کتاب«رویای مردان ایرانی» نوشته ماردین ابراهیمنویسنده:
مترجم:
اگر اصالت و هویت را از انسان بگیرند، چه چیز دیگری برایش باقی میماند؟ اگر اسطورههایش را از او بگیرند، چه؟ آن وقت آیا ریشههایش در سرزمینی سفت خواهد شد؟ مثل درختی که با ساقه ها و ریشههایش از خاکی به خاک دیگر برده میشود و انگار که از بهار به زمستان تبعید میشود، آدمی نیز دور از وطن همیشه برایش پاییز است و رنگ بهار را نخواهد دید.
کتاب «رویای مردان ایرانی» نوشته ماردین ابراهیم، نویسنده کُرد ساکن اربیل عراق، روایتگر مفاهیمی از این دست است. روایت جست وجوی انسان برای دستیابی به هویتی است که بتواند برای فرزندانش به ارمغان بگذارد. این که در زندگی هیچ چیز بالاتر از خود زندگی نیست و زندگی حتماً ارزشش را دارد که برای آرمانهایت مبارزه کنی.
در ستایش صلح
کتاب درباره ایرانیان کردستان و خراسان است که میکوشند شاهکار قومشان یعنی «مم و زین» را که درباره صلح و آزادی است از نیستی نجات دهند. داستانی که احمد خانی چند صد سال قبل، آنرا نوشته و در زمانی که عثمانیها متون فارسی و کُردی را آتش میزدند، مردانی از خراسان و ایران برای صیانت ازاین گنجینه باارزش در تلاش هستند. ماردین ابراهیم که میشود از او به عنوان یک ادیب کُرد یاد کرد، هم شاعر است و هم مترجم و هم با «رویای مردان ایرانی»که اولین اثر داستانیاش است، در سال ۲۰۰۸ خودش را به عنوان یک داستاننویس مطرح کرد تا آنجا که تحسین شیرکو بیکس و دیگر نویسندگان کُرد را برانگیخت. اهمیت کتاب وقتی دوچندان میشود که در مییابیم آیینهای روشن و واقعی از واقعیتهای فرهنگی کردستان را برای مخاطب بازتاب میدهد. ترجمه خوب مریوان حلبچهای که حالا دیگر به واسطه اصالت کردی و آشنایی با فرهنگ و هنر کردها جزو مترجمان باتجربه محسوب میشود، نیز به خوانش کتاب کمک میکند.
عشق را ای کاش زبان سخن بود
«رویای مردان ایرانی» رویای زندگی در آرمانشهری نیست که پنجرههایش رو به دریا باز باشد. آرزوی زیستن کنار آدمهایی است که گوشی برای شنیدن دردهای یکدیگر داشته باشند و تفاوت در رنگ، زبان و نژاد بیشتر از آنکه مایه اختلاف و جنگ بینشان باشد به نزدیک تر شدنشان به یکدیگر کمک کند. آرزویی که در جهان امروز آنقدر بزرگ و دستنیافتنی شده که تبدیل به رویا شده است.
اوفلیا،شخصیتی است که در این کتاب که بعد از کشته شدن پدرش قدرت تکلمش را از دست میدهد. اوچرا تمثیلی از انسان جنگزدهای نباشد که حتی حق حرف زدن هم از او سلب شده است. اگر اوفلیا به سخن بیاید، چند روز و چند هفته و ماه میتواند حرفهای نگفتهاش را به دیگران بگوید؟ اصلاً کسی آیا تاب حرفهای اوفلیا را دارد؟
مم و زین، رومئو و ژولیت کُرد
نویسنده به شکلی نمادین در داستان به روایت «مم و زین» که از آن به عنوان «رومئو و ژولیت» کُردی یاد میکنند، میپردازد. خلاصه داستان این است که مردمانی از جانشان میگذرند، از سرزمینی به سرزمینی میروند تا پیغامی را که در خواب به آنها الهام شده است به سلامت برسانند و یک دستنوشته باارزش را حفظ کنند. چه چیزی می تواند شاعرانهتر و انسانیتر از این باشد که هنوز هم آدمهایی پیدا شوند که حاضر باشند برای حفظ یک روایت کهن از خطر کتابسوزی از جان و زندگی شأن بگذرند؟
کتاب «رویای مردان ایرانی» اگر کتابی در ستایش فرهنگ و هنر مردمان مشرق زمین نباشد، حتماً دغدغهاین موضوع را دارد و مدام به مخاطبش یادآوری میکند که در گوشهای از جهان که این جا باشد مردمانی با چنین آداب و فرهنگ زندگی میکنند و نمیخواهند به فراموشخانه دنیا سپرده شوند. آن ها آن قدر از نیاکانشان نجابت به ارث بردهاند که نخواهند جای کسی را در دنیا تنگ کرده یا بگیرند. تنها و تنها آرمانشان حفظ فرهنگ و هویتشان است و این که خانهای امن بعد از خود به یادگار بگذارند.
کتاب «رویای مردان ایرانی» نوشته ماردین ابراهیم، نویسنده کُرد ساکن اربیل عراق، روایتگر مفاهیمی از این دست است. روایت جست وجوی انسان برای دستیابی به هویتی است که بتواند برای فرزندانش به ارمغان بگذارد. این که در زندگی هیچ چیز بالاتر از خود زندگی نیست و زندگی حتماً ارزشش را دارد که برای آرمانهایت مبارزه کنی.
در ستایش صلح
کتاب درباره ایرانیان کردستان و خراسان است که میکوشند شاهکار قومشان یعنی «مم و زین» را که درباره صلح و آزادی است از نیستی نجات دهند. داستانی که احمد خانی چند صد سال قبل، آنرا نوشته و در زمانی که عثمانیها متون فارسی و کُردی را آتش میزدند، مردانی از خراسان و ایران برای صیانت ازاین گنجینه باارزش در تلاش هستند. ماردین ابراهیم که میشود از او به عنوان یک ادیب کُرد یاد کرد، هم شاعر است و هم مترجم و هم با «رویای مردان ایرانی»که اولین اثر داستانیاش است، در سال ۲۰۰۸ خودش را به عنوان یک داستاننویس مطرح کرد تا آنجا که تحسین شیرکو بیکس و دیگر نویسندگان کُرد را برانگیخت. اهمیت کتاب وقتی دوچندان میشود که در مییابیم آیینهای روشن و واقعی از واقعیتهای فرهنگی کردستان را برای مخاطب بازتاب میدهد. ترجمه خوب مریوان حلبچهای که حالا دیگر به واسطه اصالت کردی و آشنایی با فرهنگ و هنر کردها جزو مترجمان باتجربه محسوب میشود، نیز به خوانش کتاب کمک میکند.
عشق را ای کاش زبان سخن بود
«رویای مردان ایرانی» رویای زندگی در آرمانشهری نیست که پنجرههایش رو به دریا باز باشد. آرزوی زیستن کنار آدمهایی است که گوشی برای شنیدن دردهای یکدیگر داشته باشند و تفاوت در رنگ، زبان و نژاد بیشتر از آنکه مایه اختلاف و جنگ بینشان باشد به نزدیک تر شدنشان به یکدیگر کمک کند. آرزویی که در جهان امروز آنقدر بزرگ و دستنیافتنی شده که تبدیل به رویا شده است.
اوفلیا،شخصیتی است که در این کتاب که بعد از کشته شدن پدرش قدرت تکلمش را از دست میدهد. اوچرا تمثیلی از انسان جنگزدهای نباشد که حتی حق حرف زدن هم از او سلب شده است. اگر اوفلیا به سخن بیاید، چند روز و چند هفته و ماه میتواند حرفهای نگفتهاش را به دیگران بگوید؟ اصلاً کسی آیا تاب حرفهای اوفلیا را دارد؟
مم و زین، رومئو و ژولیت کُرد
نویسنده به شکلی نمادین در داستان به روایت «مم و زین» که از آن به عنوان «رومئو و ژولیت» کُردی یاد میکنند، میپردازد. خلاصه داستان این است که مردمانی از جانشان میگذرند، از سرزمینی به سرزمینی میروند تا پیغامی را که در خواب به آنها الهام شده است به سلامت برسانند و یک دستنوشته باارزش را حفظ کنند. چه چیزی می تواند شاعرانهتر و انسانیتر از این باشد که هنوز هم آدمهایی پیدا شوند که حاضر باشند برای حفظ یک روایت کهن از خطر کتابسوزی از جان و زندگی شأن بگذرند؟
کتاب «رویای مردان ایرانی» اگر کتابی در ستایش فرهنگ و هنر مردمان مشرق زمین نباشد، حتماً دغدغهاین موضوع را دارد و مدام به مخاطبش یادآوری میکند که در گوشهای از جهان که این جا باشد مردمانی با چنین آداب و فرهنگ زندگی میکنند و نمیخواهند به فراموشخانه دنیا سپرده شوند. آن ها آن قدر از نیاکانشان نجابت به ارث بردهاند که نخواهند جای کسی را در دنیا تنگ کرده یا بگیرند. تنها و تنها آرمانشان حفظ فرهنگ و هویتشان است و این که خانهای امن بعد از خود به یادگار بگذارند.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین