ناگهان شعر

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​سید تقی سیدی 
دو قلب داشتم ای کاش در زمان ندیدن
یکی برای تو می‌شد یکی برای تپیدن
اراده ام به رمیدن اگر چه هست ولیکن
نه مانده پای دویدن، نه هست بال پریدن
بریدی از من غمگین، صدآفرین به تو زیبا
ولی بدان که مرا نیست تاب از تو بریدن
چه داغ ها که ندیدم، چه دردها نکشیدم
تو هم بگو چه کشیدی به غیر دست کشیدن؟
عبور کردی و رفتی چنان که هیچ نبودی
رسیدن است و جدایی، درود بر نرسیدن...
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین