ترفندهای غلبه بر کمالگرایی بیشازحد
نویسنده:
مترجم:
دکتر الن هندریکسن، روان شناس بالینی در مرکز اختلالات اضطرابی دانشگاه بوستون و نویسنده، که خود را هم فردی کمالگرا معرفی میکند، به دکتر سانجی گوپتا، خبرنگار ارشد پزشکی سیانان، میگوید که در این احساس تنها نیست و اغلب مراجعانش با معضل کمالگرایی دستوپنجه نرم میکنند. با این حال هیچ یک از آنها نمیگویند که «من یک انسان کمالگرا هستم و همهچیز باید بینقص باشد»، بلکه میگویند: «احساس میکنم دارم شکست میخورم. احساس میکنم از دیگران عقب افتادهام. باید خیلی جلوتر از جایی که الان هستم، میبودم. هزارتا کار روی سرم ریخته و هیچکدام را درست انجام نمیدهم و ... ». او اضافه میکند: «اینها باعث میشود من به این نتیجه برسم که شاید کمالگرایی توصیف درستی نباشد؛ چون به جای تلاش برای بینقص بودن، بیشتر بر این متمرکز است که فرد هرگز احساس کافی بودن نمیکند».
3 نکته که باید جدی بگیرید
به گفته او، برای رهایی از کمالگرایی نیازی نیست استانداردهایتان را پایین بیاورید یا کمتر تلاش کنید. فقط کافی است که این 3 نکته را در نظر داشته باشید:
1تنها دستاوردهایتان معرف شما نیست| هندریکسن میگوید که ما عادت کردهایم خودم را با آنچه به دست میآوریم و موفقیتهایمان ارزیابی میکنیم. طبیعتا همه ما از نمرات عالی، شغل خوب، رسیدن به اهداف ورزشی یا حتی موفق شدن در پختن یک غذای جدید خوشحال میشویم. اما هویت و ارزش ما فراتر از نتایج و موفقیتها است. وقتی فرد عملکردش را با ارزش و هویت خود یکی بداند، در دام «ارزیابی بیش از حد» گرفتار شود.
2 اجازه دهید تنبل درون شما رها شود| هندریکسن میگوید این که احساس کنید دارید توان و شخصیت خود را ارتقا میدهید خیلی خوب است، اما باید در برابر تمایل به این که سرگرمیهای اوقات فراغت شما باید الزاما سازنده باشند، مقاومت کنید. لازم نیست مدام یک مهارت تازه کسب کنید، چیز جدید یاد بگیرید یا یک کاری «خوب برای جسم و روح» انجام دهید. کارهایی را که دوست دارید انجام دهید، اما نه به این دلیل که باید آنها را انجام دهید. اگر از خواندن کتابهای غیرداستانی لذت میبرید، حتما آنها را مطالعه کنید یا اگر عاشق دویدن هستید، بدوید اما اگر فکر میکنید که «باید» کتاب دارای بار علمی بخوانید یا چون دویدن خوب است، بدوید، در این طرز تفکر بازنگری کنید و به خود اجازه دهید در «فعالیتهای بیفایده» غرق شوید؛ حتی اگر تماشای یک فیلم یا سریال کمدی یا عامیانه باشد.
3 کار خوب را به دلایل درستش انجام دهید| هندریکسن میگوید: «استانداردهای بالایتان در کار را حفظ کنید، اما تمرکزتان روی کار باشد نه خودتان. گاهی اوقات به افراد کمالگرا توصیه میشود که استاندارهایشان را پایین بیاورند اما این راهکار خوبی نیست و میتواند به این معنی باشد که خودتان هم پذیرفتهاید ضعیفاید. در واقع نوک پیکان انتقاد نباید به سمت شخصیت شما باشد، بلکه باید بر کار متمرکز شود. او پیشنهاد میکند مانند یک مجسمهساز عمل کنید که به یک سنگ مرمر نگاه میکند و میپرسد: چه کار کنم که اثر بهتری خلق شود؟، نه این که من باید چه اثری خلق کنم؟»
3 نکته که باید جدی بگیرید
به گفته او، برای رهایی از کمالگرایی نیازی نیست استانداردهایتان را پایین بیاورید یا کمتر تلاش کنید. فقط کافی است که این 3 نکته را در نظر داشته باشید:
1تنها دستاوردهایتان معرف شما نیست| هندریکسن میگوید که ما عادت کردهایم خودم را با آنچه به دست میآوریم و موفقیتهایمان ارزیابی میکنیم. طبیعتا همه ما از نمرات عالی، شغل خوب، رسیدن به اهداف ورزشی یا حتی موفق شدن در پختن یک غذای جدید خوشحال میشویم. اما هویت و ارزش ما فراتر از نتایج و موفقیتها است. وقتی فرد عملکردش را با ارزش و هویت خود یکی بداند، در دام «ارزیابی بیش از حد» گرفتار شود.
2 اجازه دهید تنبل درون شما رها شود| هندریکسن میگوید این که احساس کنید دارید توان و شخصیت خود را ارتقا میدهید خیلی خوب است، اما باید در برابر تمایل به این که سرگرمیهای اوقات فراغت شما باید الزاما سازنده باشند، مقاومت کنید. لازم نیست مدام یک مهارت تازه کسب کنید، چیز جدید یاد بگیرید یا یک کاری «خوب برای جسم و روح» انجام دهید. کارهایی را که دوست دارید انجام دهید، اما نه به این دلیل که باید آنها را انجام دهید. اگر از خواندن کتابهای غیرداستانی لذت میبرید، حتما آنها را مطالعه کنید یا اگر عاشق دویدن هستید، بدوید اما اگر فکر میکنید که «باید» کتاب دارای بار علمی بخوانید یا چون دویدن خوب است، بدوید، در این طرز تفکر بازنگری کنید و به خود اجازه دهید در «فعالیتهای بیفایده» غرق شوید؛ حتی اگر تماشای یک فیلم یا سریال کمدی یا عامیانه باشد.
3 کار خوب را به دلایل درستش انجام دهید| هندریکسن میگوید: «استانداردهای بالایتان در کار را حفظ کنید، اما تمرکزتان روی کار باشد نه خودتان. گاهی اوقات به افراد کمالگرا توصیه میشود که استاندارهایشان را پایین بیاورند اما این راهکار خوبی نیست و میتواند به این معنی باشد که خودتان هم پذیرفتهاید ضعیفاید. در واقع نوک پیکان انتقاد نباید به سمت شخصیت شما باشد، بلکه باید بر کار متمرکز شود. او پیشنهاد میکند مانند یک مجسمهساز عمل کنید که به یک سنگ مرمر نگاه میکند و میپرسد: چه کار کنم که اثر بهتری خلق شود؟، نه این که من باید چه اثری خلق کنم؟»
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین