کنکاش منتقدان خراسانی در «باغ کیانوش»
گزارش خراسان از نشست نقد و بررسی رمان «باغ کیانوش»، نوشته علیاصغر عزتیپاک که فیلم سینمایی آن نیز اکران و با استقبال خوبی روبهرو شده بودنویسنده: حسن عارفی مهر
مترجم:
![](http://sarasari.khorasanonlin.ir/content/upload/6c0b4c91-4076-401f-9f45-4362841aa185.jpg)
رمان «باغ کیانوش» نوشته علیاصغر عزتیپاک، جزو رمان هایی است که برای گروه کودک و نوجوان به رشته تحریر در آمده، رمانی که تا امروز با استقبال خوبی روبهرو شده است. داستان این رمان به زمان جنگ تحمیلی بر میگردد و در دل یک باغ در شهر همدان روایت میشود. رمانی که به موضوعاتی همچون انساندوستی، جنگ و مقاومت میپردازد. جذابیت این اثر داستانی تا حدی بوده که بر اساس آن، یک فیلم سینمایی نیز ساخته شده که با استقبال گسترده مخاطبان همراه شده است. به گزارش خراسان، شنبه هفته جاری نشست نقد و بررسی رمان «باغ کیانوش» با حضور علیاصغر عزتیپاک، نویسنده اثر و جمعی از نویسندگان خراسانی به همت حوزه هنری خراسان رضوی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سینما مهر کوهسنگی مشهد برگزار شد.
چرا درباره جنگ مینویسم؟
در ابتدای این نشست، عزتیپاک درباره دلایل نوشتن این اثر گفت: مدتها بود میخواستم برای جنگ بنویسم، ولی هر وقت به سراغ نوشتن از خط مقدم میرفتم، شکستخورده برمیگشتم. چون در دوران جنگ خردسال بودم و قصهای شکل نمیگرفت. بالاخره به این نتیجه رسیدم که از خاطرات کودکی خودم در همدان بنویسم. ابتدا یکی از خاطراتم را به نام «زود برمیگردیم» نوشتم که در کانون پرورش فکری چاپ شد. سپس در همان فضا و با تکیه بر خاطراتم «باغ کیانوش» را نوشتم. متوجه شدم که بهترین داستانها برای نوشتن درباره دفاع و مقاومت، در حوزه کودک و نوجوان است؛ چون جنگ به خانه نوجوان ما آمده و باید دفاع کند. در همین فضا کتاب «آواز بلند» را نیز نوشتم.
بازگشت به ریشهها
این نویسنده در تشریح این مسئله که چرا در برخی از داستانهای خودش به سراغ نوشتن از زادبوم خود رفته مطرح کشور افزود: کتاب اول من به نام «میمانم پشت در» سال ۱۳۸۴ چاپ شد که سال ۱۳۸۵ نیز نامزد چند جایزه هنری شد و یک جایزه نیز از حوزه هنری دریافت کرد؛ اما نشانهای از زادگاهم همدان در این کتاب به چشم نمیخورد. هر چه بیشتر فکر میکردم، بیشتر به این نتیجه میرسیدم که هر کس که اهل یک محل یا منطقه است، باید استعداد خود را در خدمت همان محل قرار دهد. این گونه شد که سعی کردم در خدمت زادگاه خودم باشم و برای همدان بنویسم.
واژههای نامفهوم
پس از سخنرانی نویسنده کتاب سید سعید موسوی از منتقدان شناخته شده خراسانی به نقد و بررسی کتاب «باغ کیانوش» پرداخت و گفت: داستان باغ کیانوش در روستا اتفاق میافتد، ولی دیالوگ شخصیتها کتابی است و در آن خبری از لهجه همدانی نمیبینیم. آیا منطقی است که بچههای روستا به صورت کتابی صحبت کنند؟ نباید این بچهها لهجه داشته باشند؟این منتقد در ادامه به نامفهومی برخی واژهها نیز اشاره کرد و افزود: برخی واژگان مثل «درخت راجی» یا حلقه چوبی نیاز به زیرنویس دارند. چون سطح واژگانی نوجوانان پایین است و متوجه این اصطلاحات نمیشوند. بحث خاطره پدربزرگ از حضور روسها در آن جا، هم کمکی به داستان نکرده و باعث سردرگمی نویسنده و مخاطب شده است.
افراط در بیان جزئیات
موسوی افزود: در این کتاب نوشتن جزئیات افراط شده است. نویسنده به جزئیات و تصویرپردازی پرداخته، در حالی که همه عناصر یک داستان، توصیف نیست. بچهها تمام وقت خود را در باغ تلف میکنند و تا پایان داستان که بحث آتشسوزی باغ اتفاق میافتد به اهالی روستا اطلاع نمیدهند که یک خلبان در باغ فرود آمده است. این منطقی به نظر نمیرسد. پایان داستان نیز خیلی سریع جمع میشود و تغییر و تحول شخصیتها قابل قبول نیست؛ چون کیانوش تبدیل به فرد خوبی میشود و خلبان پشیمان شده و مینشیند و گریه میکند و ...
سطرهای گیج و گم
پرنیان هاشمی، یکی از نوجوانان نویسنده عضو کانون پرورشی فکری، نیز در این مراسم گفت: فضای روستا به وضوح توصیف نشده است. هر دو بار که خلبان و کیانوش پیش بچهها آمدند، از پشتسر آنها را غافلگیر کردند که اگر نوع غافلگیری تفاوت داشت، بهتر بود. خلبانی که کشتن برای او در جنگ طبیعی شده، چرا با زخمی شدن پای یک بچه شروع به گریه میکند؟ کیانوش بدون هیچ پیشزمینهای خلبان را آزاد کرد و هیچ واکنشی نشان نمیدهد. این موضوعاتی است که به نظر من باید بیشتر به آن پرداخته میشد تا مخاطب با داستان ارتباط بهتری برقرار کند.
بازهم فراموشی اقلیم
سیدعلیرضا مهرداد، از نویسندگان خراسانی، گفت: دوست داشتم در «باغ کیانوش» همدان را ببینم، ولی ندیدم. نه همدان و نه روستای نویسنده را. اگرچه نویسنده کتاب درباره اقلیم نویسی آثارش صحبت کرد اما من اقلیم نویسی را در این اثر ندیدم شاید نویسنده بعد از این کتاب به بومینویسی روی آورده است.
شخصیت کیانوش: دوست یا دشمن؟
این نویسنده گفت: گروه سنی نوجوان حوصله جست وجو و گشتن دنبال معنی واژهها را ندارد. او داستان را که میخواند، فهمیده یا نفهمیده از آن عبور میکند. کیانوش که مرد کاملی است و دارای ملک، شخصیت و درکش از جهان پیرامون در داستان به اندازه بچهها دیده میشود. نویسنده باید بهتر به شخصیت کیانوش میپرداخت.
ریز بینی حاد و روایتهای پرچاله
علی براتی گجوان، دیگر منتقد این نشست نیز در ادامه به روایت داستان چالش ریزبینی حادی در نثر اشاره کرد و به همین دلیل روایت داستان را بسیار پرچاله توصیف کرد. حلما غنیآبادی و پرنیا خادم، دو تن از نویسندگان نوجوان کانون پرورش فکری، نیز درباره این کتاب به نکاتی از جمله جذابیت جلد کتاب، روانی نثر، کمرنگ بودن نقش جنگ و ایجاد سوالهایی که مخاطب را به خواندن دوباره متن مشتاق میکند، اشاره کردند.
دلباخته توصیف و تصویر هستم
در پایان این نشست، عزتیپاک با اشاره به نقدها درباره توصیفات کتاب، گفت: دلباخته توصیفات هستم و تصویر برایم مهم است. تصویر زیاد میآورم تا فضای داستان را بهتر نشان دهم. درباره نقدی که به نیاوردن لهجه وارد شد باید بگویم لهجه فقط شنیداری است؛ اگر لهجه همدانی بنویسم هیچکس نمیتواند بخواند و برای نوجوانان پسندیده نیست. درباره شخصیت کیانوش هم ارائه این توضیح ضروری است که او در ذهن من آدم بدی نیست، بلکه از نظر بچهها به این دلیل که سرسختانه از باغش مراقبت میکند، آدم بدی است ودر بزنگاهها متفاوت رفتار میکند.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین