
چطور میتوانیم در جهانی که میلیاردها نفر جمعیت دارد، امیدوار باشیم که یک تنه بتوانیم چیزی را تغییر دهیم؟ دلایل بسیاری هست که چرا پرسش ناامیدانهای از این دست به این راحتی به ذهنمان میرسد. مسائلی از قبیل شیوهای که طبق آن بار آمدهایم، یک عمر تحمل مسائلی که ما را ناکام و هراسان کرده است و خاطراتی دردناک از تلاشهای شکست خوردهمان برای اینکه کاری کنیم همه جزو این دلایل است. اما این واقعیت همچنان پابرجاست که ما تمام مدت در حال ایجاد تغییر هستیم. مشکل این جاست که اگر فقط به طور ناآگاهانه روی چیزها تأثیر بگذاریم، در نتیجه احتمالاً تأثیری را که خواستارش هستیم، ایجاد نمیکنیم. شاید برای بعضی از مردم سخت باشد که باور کنند تمام مدت دارند باعث ایجاد تغییر میشوند. شاید بهتر است لحظه ای دیدگاه کل گرایانه را کنار بگذاریم و بر تعاملات انسانی روزانه خود متمرکز شویم... همانطور که تولستوی گفته ما از لحظهای که در صبحدم از خواب بیدار میشویم تا شب که به بستر میرویم، داریم تاریخ میسازیم و تازه فقط کارهایی که میکنیم نیست که تاریخ میسازد...
برگرفته از کتاب «چگونه جهان را تغییر دهیم»؟ اثر جان پل فلینتوف