فریب ناخواسته ذهن!

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​مشکل عمده ذهن ما این است که تمایل دارد افکار مبهم را به بیرون پرتاب کند. آن‌ها ممکن است به اندازه‌ای که ابهام دارند، اشتباه نباشند و این بدان معناست که ما دستاویز مطمئنی به آن‌چه به‌راستی احساس می‌کنیم و می‌خواهیم نداریم بنابراین قادر نیستیم زندگی‌مان را به مقصد درست و رضایت‌بخشی که می‌خواهیم هدایت کنیم؛ ذهن در حالت کلی دوست دارد در جهت احساسات و آرزوها حرکت کند؛ بی آن‌که ویژگی‌های خاص آن‌ها را بکاود. .. برای مثال وقتی جوان هستیم و به این فکر می‌کنیم که چه نوع کاری دوست داریم انجام بدهیم؟ چیزی که ممکن است به ذهنمان برسد این است که باید کاری «خلاقانه» و «گروهی» باشد... این پاسخ‌ها اشتباه نیستند اما فاقد جزئیات لازم برای درک صحیح خودمان و شرایط‌مان هستند. ما برای پیدا کردن شغل مناسب باید توصیف دقیق‌تری از استعدادها و سرچشمه رضایت‌مندی خود داشته باشیم، توصیفی بیشتر از یک کلمه «خلاقانه»... ما برای مقابله با این مقاومت ذهنی باید از خودمان سؤالات بیشتری بپرسیم. باید اولین احساسات مبهم خود را به اجزای تشکیل دهنده آن‌ها تقسیم کنیم، برای مثال در ویژگی «خلاقانه» چه چیزی می بینیم که در کار از آن لذت می‌بریم؟
 «چگونه کارآمد فکر کنیم»؟ اثر آلن دوباتن
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین