
ویتنام کشوری است که در آن همه چیز به طرز عجیبی در حال حرکت است؛ موتورسیکلتهایی که خیابانها را پر کردهاند، مردم با کلاهخودهای رنگارنگ و فروشندههایی که حتی در شلوغترین لحظه هم با لبخند چیزی میفروشند. اما در همین شلوغی و خوشرویی، یک تراژدی عمیق پنهان است: کشوری که در نگاه اول گرما و زندگیاش شما را جذب میکند، از درون زخمی است. هنوز در شمال کشور، خانههایی را میبینی که دیوارهایشان جای گلوله دارد و مردمی که سرشان را بالا گرفتهاند، انگار که هنوز باور دارند فردا، روز بهتری است. این تضاد در ویتنام حیرتآور است؛ جایی که خنده و اشک دستبهدست هم میدهند و زندگی میچرخد. خوشبختانه، برای کسی مثل من که قهوه عشق دوم زندگیاش است، قهوههای شگفتانگیز ویتنام حتماً میتواند بخشی از درد جهان را تسکین بدهد.
برگرفته از کتاب «چای سبز و قهوه تلخ»
اثر الکس مَتِئو