ایده مذاکره مهم تر است تا شکل و سطح آن

نویسنده: مصطفی غنی زاده

مترجم:

​​​​​​​

 برخلاف مباحث پیش آمده در حوزه مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکره، مسئله اصلی در شنبه آینده، ایده‌ و منطقی است که دو طرف بر اساس آن مذاکره خواهند کرد. گرچه سطح و شکل مذاکره موثر است و در فرایند مذاکرات، اثری مهم خواهد گذاشت اما آنچه هسته اصلی موفقیت هرگونه گفت وگو را تشکیل می‌دهد، ایده‌ای است که مذاکره براساس آن انجام می‌شود. تا این لحظه، تیم ایرانی هیچ ایده جدی برای مذاکره ندارد و آن را اعلام نکرده است. گرچه چارچوبی سلبی مشخص شده اما منطق درونی این چارچوب به صورت ایجابی مشخص نشده است. چارچوب مذکور شامل عدم مذاکره درباره‌ مسائل موشکی و منطقه و صرفا درباره هسته‌ای است که طرف مقابل مجبور به پذیرش آن شده است. 
اما برای محتوای مذاکره به صورت ایجابی، سوال این جاست که آیا قرار است دوباره بر منطق برجام مذاکره‌ای صورت گیرد؟ یعنی آیا بحث حول مباحث حقوقی-سیاسی خواهد چرخید؟ بدون شک چنین ایده‌ای برای مذاکره به شکست منجر خواهد شد. چراکه طرف مقابل اساسا فهم حقوقی ندارد؛ چه شخص ویتکاف که یک بسازبفروش مستغلات است و هیچ تجربه‌ سیاسی یا حقوق بین‌الملل ندارد و چه خود ترامپ که همه چیز را از دریچه اقتصاد سیاسی می‌بیند. 
پس ایده چه خواهد بود؟ چه چیزی به طرف مقابل ارائه خواهد شد تا امکان گفت وگو و معامله به وجود آید؟ درحالی که خواسته طرف مقابل، برچیده شدن کل برنامه هسته‌ای است، نمی‌توان صرفا با منطق حقوقی و با خط قرمزهای مشخص درباره‌ لزوم غنی‌سازی اورانیوم به مذاکره رفت. چنین مذاکره‌ای از قبل شکست خورده است. 
از طرف دیگر، منطق طرف مقابل، برای تیم ایرانی چندان قابل فهم نیست. مسئله تیم آمریکایی در حال حاضر، اقتصاد داخلی آمریکا،حفظ برتری آمریکا در زمینه‌های مختلف به ویژه اقتصاد و پاسخ قانع کننده به لابی صهیونیستی در واشنگتن در موضوع پرونده ایران است. لذا طرف مقابل حتما مخالف ورود نفت ایران به بازار جهانی است. همچنین سعی دارد تا تمام سرمایه‌ها را به داخل آمریکا جذب کند، پس مخالف هرگونه جذب سرمایه‌گذاری توسط کشورهای دیگر از جمله ایران است. پس این اشتباه قدیمی که باید به شرکت‌های آمریکایی اجازه سرمایه‌گذاری در ایران را داد، با واقعیت و نیازهای آمریکای امروز همخوانی ندارد و اتفاقا برخلاف خواسته‌های ترامپ است. همچنین برای راضی کردن لابی‌ها در واشنگتن مجبور است تلاش حداکثری برای منکوب کردن ایران را به کار ببندد. 
پس باید منطقی را به کار بست که هم نیازهای ایران را پاسخ بدهد و هم نیازهای طرف مقابل را تا حدی برطرف کند تا احتمال و امکان معامله وجود داشته باشد. حوزه اقتصادسیاسی و پاسخ به نیازهای داخلی دو طرف باید جایگزین پاسخ به سوالات سیاست خارجی و نظامی دو طرف بشود. طیفی از فروش جهانی و خرید از بازار آمریکا می‌تواند کلیت این ایده است که در جای خود قابل توضیح است.
بدون این ایده‌ اساسی و فهم این که مسئله اقتصادسیاسی در حال پیشبرد آمریکای ترامپ است، توافقی به دست نخواهد آمد. در این جا باید به تیم مذاکره‌کننده توصیه اکید کرد که برای احتمالات مختلف در شنبه شب از جمله شکست مذاکرات، ایده‌ رسانه‌ای داشته باشند. همچنین دولت در کلیت خود باید یک بسته کامل از اداره کشور بدون توافق هم داشته باشد. نطق ترامپ در مقابل نتانیاهو و به‌هم‌ریختگی بعدی در داخل ایران، نشان داد که اگر طراحی و هوشمندی لازم وجود نداشته باشد، چه اتفاق بد رسانه‌ای و سیاسی در راه خواهد بود. 
خلاصه این که مسئولان امر نباید به مسقط بروند با این امید که شاید طرف مقابل حرفی قابل مذاکره را بزند. امید داریم که آقای عراقچی ایده‌های اجرایی و متناسب داشته باشند و خود یک طرح ایجابی براساس نیازهای کشور و نیازهای طرف مقابل را طراحی کنند و روی میز بگذارند تا بر سر آنچه ایران نگاشته، مذاکره شود.
10 صفحه آخر