
آدمی مثل رفیق زوربا فقط یک چیز از زندگی میخواهد: زندگی کند. بدون محاسبه، بدون نگرانی، بدون تحلیلهای پیچیده. میخواهد بخندد، آواز بخواند، کار کند، بخورد، عاشق شود و گاهی گریه کند. او به من میگفت: «تو زیادی فکر میکنی! زندگی را نمیشود محاسبه کرد، نمیشود فهمید. فقط باید آن را زیست! مثل بچهای که با اسباببازیاش بازی میکند و به نتیجه فکر نمیکند. همین الان بخند، همین الان زندگی کن. وقت برای غم و تحلیل زیاد است، رفیق».
برگرفته از کتاب «زوربای یونانی»
اثر نیکوس کازانتزاکیس