بادیگارد هزار تومانی در جنگل

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​ منصور ضابطیان، نویسنده، تهیه‌کننده و مجری تلویزیون که او را با برنامه «رادیو هفت» می‌شناسیم، روایتی جالب از سفر سال‌ها قبلش به کنیا دارد؛ او جایی در جنگل را که برای عبور از آن ناچار به استخدام محافظ شده‌اند، چنین توصیف می‌کند: «مرد محافظ انگار چشم‌هایش مسلح است. چیزهایی را نشانم می‌دهد که عمرا ممکن نیست خودم ببینم. او می‌داند لانه طوطی‌ها روی کدام درخت‌های جنگل است،می‌داند کجای دریاچه را با انگشت نشانم دهد تا بتوانم چشم‌های یک سوسمار را ببینم. او می‌داند چه ردی را باید بگیریم تا در نهایت به دو زرافه عاشق برسیم که گردن در گردن انداخته‌اند و دارند عشق بازی می‌کنند. اینجا حواس پنج گانه آدم هنگ می‌کند؛ یکباره هر پنج حس تجربه‌هایی را از سر می‌گذرانند که تا پیش از این نداشته‌اند، انگار reset شده‌اند و دوباره روز اول خلقت شان است. گردش با مرد محافظ که تمام می‌شود از ریچارد می‌پرسم چقدر باید به او بدهم؟می‌گوید: صد شیلینگ. با تعجب می‌پرسم: «صد شیلینگ؟» ریچارد تاکید می‌کند و من صد شیلینگ به محافظ می‌دهم و او هم تشکر زیاد می‌کند. صد شیلینگ به پول ما می‌شود کمی بیشتر از هزار تومان! (در آن سال)».برگرفته از کتاب «مارک دو پلو»
10 صفحه آخر