پروژه روایت سازی هدفمند علیه توان موشکی از دل حادثه انفجار بندر شهید رجایی چگونه آغاز شد؟

سناریوی جدید برای فشار بر توان موشکی

نویسنده: جعفر یوسفی

مترجم:

​​​​​​​
حادثه انفجار در بندرعباس، با وجود ابهامات جدی درباره علت اصلی آن، به سرعت به موضوعی پرحرارت در برخی رسانه‌های اپوزیسیون و شبکه‌های همسو با پروژه‌های ضدایرانی بدل شد. آن چه در این میان برجسته است نه صرفاً خود حادثه، بلکه شیوه‌ای است که دشمنان ایران در بهره‌برداری از این رخداد به کار گرفتند: تمرکز بر «سوخت موشکی»

انتخاب این سوژه برای علت حادثه تصادفی نیست. تمرکز بر «سوخت موشک» به عنوان علت اصلی حادثه دردناک بندر شهید رجایی از یک منطق راهبردی تبعیت می‌کند: هدف این نیست که علت انفجار روشن شود؛ هدف، کاشتن بذر نگرانی و اضطراب در دل افکار عمومی درباره یکی از ستون‌های اصلی قدرت دفاعی ایران است. در معادلات ژئوپلیتیک امروز، موشک‌ها برای ایران تنها ابزار بازدارندگی نیستند؛ بلکه نماد اقتدار ملی و حافظ تمامیت ارضی کشور در برابر تهدیدات خارجی‌اند. برای مردمی که خاطره جنگ تحمیلی را از یاد نبرده‌اند، موشک‌ها سپر و ضامن بقا هستند.
سناریوی تبدیل سپر دفاعی به مخاطره ملی
دشمن به خوبی این ذهنیت را می‌شناسد. به همین دلیل، عملیات رسانه‌ای جدیدی طراحی شده که طی آن باید این سپر دفاعی در افکار عمومی از سپر حفاظتی به عامل مخاطره تبدیل شود. انفجار بندرعباس فرصتی شد تا این عملیات کلید بخورد: ابتدا القای خطرآفرینی موشک‌ها برای امنیت داخلی، سپس زمینه‌سازی برای ایجاد مطالبه اجتماعی مبنی بر محدودسازی یا نابودی این توانمندی.اما چرا در این مقطع زمانی و با چنین شدتی این روایت‌سازی دنبال می‌شود؟ پاسخ را باید در تحرکات پشت پرده‌ لابی صهیونیستی و جریان‌های رادیکال درون ساختار قدرت آمریکا جست و جو کرد. به نظر می‌رسد این جریان‌ها که در دوران ترامپ نیز نقش‌آفرینی مؤثری در سیاست‌های فشار حداکثری علیه ایران داشتند، اکنون در پی آنند که با جا انداختن تصویری مخاطره‌آمیز از «سوخت موشکی» در افکار عمومی ایران، فشار مضاعفی بر تیم مذاکره‌کننده ایرانی وارد کنند. هدف نهایی این سناریو، ایجاد مطالبه‌ای داخلی برای مهار توان موشکی ایران است؛ مطالبه‌ای که در صورت شکل‌گیری، می‌تواند دستاویزی برای متقاعد کردن تیم مذاکره‌کننده‌ آمریکا باشد تا علاوه بر موضوع هسته‌ای، مسئله توان موشکی ایران را نیز در مذاکرات پیش‌رو به‌طور جدی در دستور کار قرار دهد. در چنین چارچوبی، صهیونیست‌ها با بهره‌گیری از فشار اجتماعی داخلی در ایران و فشار سیاسی در واشنگتن، تحقق هدف راهبردی خود یعنی محدودسازی قدرت موشکی جمهوری اسلامی را دنبال می‌کنند.با این حال هرچند علت اصلی انفجار هنوز به طور رسمی و دقیق اعلام نشده، اما مستقل از واقعیت فنی ماجرا، بازی روایت‌ها آغاز شده است. در این شرایط، آن چه اهمیت دارد، هوشیاری رسانه‌های داخلی است. ضریب دادن به روایت‌هایی که به طور عمد یا غیرعمد در راستای پروژه‌های دشمنان قرار می‌گیرد، می‌تواند نه تنها ابزار فشار جدیدی برای طرف‌های مقابل در میز مذاکره فراهم کند، بلکه در تضعیف انسجام داخلی نیز مؤثر باشد.
ایجاد دوگانه امنیت داخلی - توان موشکی
مأموریت جریان‌های معاند و رسانه‌های برون‌مرزی در ماجرای بندرعباس صرفاً در انتشار خبر انفجار خلاصه نمی‌شود؛ مأموریت اصلی آن ها ایجاد دوگانه «امنیت داخلی ــ توان موشکی» است. این دوگانه، اگر در افکار عمومی جا بیفتد، عملاً فضای استراتژیک کشور را دچار گسست خواهد کرد. القای این تصویر که توان موشکی نه حافظ امنیت، بلکه تهدیدی برای امنیت مردم است، مقدمه‌ای برای تحقق اهداف بلندمدت دشمنان در پروژه مهار و تضعیف ایران خواهد بود.در این میان، رسانه‌های داخلی و حتی کاربران و فعالان رسانه‌ای باید بیش از هر زمان دیگری، دقت و ظرافت را در پوشش اخبار به کار بندند. در شرایطی که دشمنان می‌کوشند هر رویداد داخلی را به یک ابزار بین‌المللی علیه ایران بدل کنند، تعهد به امنیت ملی و درک پیچیدگی‌های نبرد روایت‌ها، مسئولیتی سنگین و غیرقابل تعویق بر دوش رسانه‌ها می‌گذارد.
حادثه بندرعباس شاید از منظر فنی دلایل خاص خود را داشته باشد، اما از منظر جنگ شناختی، پیش‌لرزه‌ یک عملیات روانی گسترده‌تر است. عملیاتی که هدف نهایی‌اش نه فقط یک آسیب مقطعی، بلکه ایجاد یک شکست نرم در باور عمومی نسبت به توان دفاعی کشور است. همان‌طور که تجربه‌های پیشین نشان داده، ماندگاری و پیروزی در این میدان نه با واکنش‌های هیجانی که با روایتگری هوشمندانه، اعتماد به مردم و حفظ پیوند میان اقتدار ملی و امنیت اجتماعی ممکن خواهد بود.
10 صفحه آخر