چگونه صنایع استان به نقطه رشد صفر و کاهش سودآوری رسیده اند و چه باید کرد؟

صنعت؛ گرفتار اشباع سازی فرضی

نویسنده: مسعود حمیدی

مترجم:


 سوم اردیبهشت در گزارشی با عنوان «رشد بر مدار صفر درجه» اعلام کردیم که در 10 سال گذشته صدور جوازهای تأسیس و پروانه‌های بهره‌برداری صنعتی در استان بر اساس آمار رسمی رشد صفر درصد داشته و حتی حوزه‌های تولیدی اشباع‌شده جواز تأسیس بیشتری اخذ کرده‌اند. در این گزارش می‌خواهیم محل قرارگرفتن دوربین نگاهمان را فراتر برده و از زاویه‌ای دیگر؛ علاوه بر لنز «چرا و چگونه» از لنز «راه‌حل‎یابی» هم به این عارضه خودساخته فرضی نگاه کنیم.
​​​​​​​
برداشت اول؛ فرضیه قابل‌بحث
ایده‌های کسب‌وکار در ایران دوره ظهور و بروز خیلی سریعی دارند و به همان نسبت دوره افول آن‌ها قابل‌تأمل است اما این روند در کلان‌شهر مشهد به طرز عجیبی سرآمد است؛ درواقع ایده‌های کسب‌وکار در این کلان‌شهر به همان نسبت که «خلاقانه» هستند، به همان نسبت «تقلیدپذیرند» و همین تقلیدپذیری آفت این کسب‌وکارها می‌شود. برای ملموس شدن این گزاره چند مثال طرح می‌کنیم؛ به‌طور مثال اگر یک ایده خلاقانه مانند عرضه و فروش ساندویچ سرد خلق شود، به‌سرعت مورد اقبال مشتریان و شهروندان قرار می‌گیرد اما به همان نسبت این ایده موردتوجه سرمایه‌گذاران هم قرار می‌گیرد و یک‌باره شاهد گسیل سرمایه‌های خرد برای راه‌اندازی کسب‌وکار ساندویچ سرد می‌شویم و یک توجیه قابل‌تأمل در این گسیل وجود دارد؛ این که اگر فلان واحد توانسته قطعاً ما هم می‌توانیم؛ این توجیه فارغ از این واقعیت است که آیا بازار «ظرفیت» و «کشش» این حجم از سرمایه‌گذاری‌ها را دارد یا خیر؟ مثال‌های دیگری هم وجود دارد که ملموس هستند مانند راه‌اندازی مینی کافه‌ها، راه‌اندازی پت شاپ ها و... اما خروجی این بی‌توجهی به واقعیت، ظرفیت و کشش بازار چیزی جز افول و شکست برخی سرمایه‌گذاران خرد و نهایتاً جمع‌آوری آن کسب‌وکار نیست. درنهایت کسب‌وکارهایی ماندنی می‌شوند که بتوانند خلاقیت جدیدی به کسب خود بدهند و ایده نو تزریق کنند؛ نقطه سر خط.
برداشت دوم؛ قالب‌سازی صنعت
اما در کسب‌وکارهای کلان فرم کار به لحاظ حجم سرمایه‌گذاری و فعالیت کمی متفاوت است؛ درواقع به دلیل گستره کار و حجم بالای سرمایه‌گذاری‌ها بررسی‌ها کمی دقیق‌تر می‌شود؛ اما اجرای ایده‌های «خلاقانه» بسیار هزینه‎برتر از کسب‌وکارهای خرد است؛ به‌طور مثال یک سرمایه‌گذاری که می‌خواهد در حوزه تولیدات لوازم‌خانگی یا مواد غذایی سرمایه‌گذاری کند ابتدا تمامی ابعاد اقتصادی را بررسی می‌کند و حتی ملزم به تهیه طرح توجیهی است؛ اما همین‌که قصد کند وارد قلمرو خلاقیت شود ، ارتفاع موانع بلندتر می‌شود؛  یعنی اگر بخواهد فراتر از وضع موجود دست به خلاقیت بزند، با چالش بسیار جدی مواجه می‌شود. به‌طور مثال برای راه‌اندازی خطوط تولید روز دنیا باید بتواند ماشین‌آلات و فناوری روز جهان را وارد کشور کند که این کار واقعاً پشتوانه مالی و مادی بسیار قوی می‌خواهد. شاید به همین دلیل است که بخش عمده سرمایه‌گذاران بخش تولید به‌جای «نوآوری» و «خلاقیت» به رویه «تقلید از طرح موجود» روی می آورند. درواقع سرمایه‌گذاران حوزه تولید و کسب‌وکارهای کلان با علم به این که باید در مسیر کسب‌وکار خود خلاقیت و ایده جدید داشته و نوآور باشند، دست به تقلید از وضع موجود می‌زنند زیرا حجم و توان مادی و معنوی آن‌ها در حد اجرای ایده جدید و نوآوری تولیدی نیست. به همین دلیل است که سرمایه‌گذارانی که برای احداث واحد تولیدی اقدام به ثبت درخواست برای اخذ «جواز تأسیس» می‌کنند یا در همان ابتدا در تهیه طرح توجیهی پا پس می‌کشند یا این که بعد از اخذ جواز تأسیس وقتی با واقعیت موجود روبه‎رو می‌شوند و می‌خواهند قدم در فیلد تولید بگذارند متوجه می‌شوند با توجه به ظرفیت و توان مادی و معنوی که دارند قادر به راه‌اندازی کسب‌وکار تولید نیستند و به‌نوعی پیش از شکست تسلیم شدن را انتخاب می‌کنند؛ زیرابه این واقعیت واقف هستند که شکست در این حوزه ممکن است به قیمت از دست دادن تمام دارایی‌های مادی و معنوی آن‌ها باشد.  البته همه این سرمایه‌گذاران باهدف واقعی تولید اقدام به اخذ جواز تأسیس نمی‌کنند بلکه بعضاً درصدد آن هستند که بتوانند از قبل این جواز تسهیلاتی دریافت کنند یا برای خود شهرت و اعتباری به دست بیاورند. به همین دلیل است که طبق داده‌های رسمی وزارت صمت و سازمان صمت استان به‌عنوان متولیان صدور جوازهای تأسیس شاهد رشد تعداد جوازهای تأسیس صادرشده در استان هستیم اما در واقعیت بخش عمده این جوازها به تولید و کسب و کار ختم نمی‌شوند؛ نقطه سر خط.
برداشت سوم؛ ورطه تقلید تا...
این موضوع به این جا ختم نمی‌شود و سرمایه‌گذارانی که با علم به این واقعیت اصرار دارند با راهبرد «تقلید از طرح موجود» جوازهای تأسیس خود را به پروانه بهره‌برداری و نهایتاً تولید برسانند حتی در قدم‌های ابتدایی کارگاه تولیدی خود را راه اندازی می‌کنند و کلی سرمایه را روی زمین می‌آورند اما در ادامه پشیمان می‌شوند که اگر اقبال داشته باشند یا جواز تأسیس خود و یا پروانه بهره‌برداری خود را واگذار می‌کنند؛ اما اگر قادر به این کار نباشند قطعاً شکست خواهند خورد. به همین دلیل است که حداقل در 10 سال گذشته طبق داده‌های رسمی تعداد واحدهای تولیدی استان بیشتر نشده حتی در برخی سال‌ها کمتر هم شده‌اند. یکی از اقداماتی که سال‌های 1401 و 1402 در استان انجام شد ابطال جوازهای تأسیس فاقد پیشرفت و بدون نتیجه بود؛ به همین دلیل در آمار رسمی سازمان صمت عنوان«جوازهای تأسیس موجود» آورده می‌شود یعنی وقتی صحبت از حدود 3900 جواز تأسیس صنعتی در استان می‌کنیم، منظور جوازهایی‌اند که دارای اعتبار و پیشرفت کاری‎اند و سرمایه‌گذار آن‌ها اصرار به ادامه کار و تولید دارد که ممکن است این سرمایه‌گذاران در گروه «مقلدین طرح موجود» باشند و در ادامه و حتی بعد از اخذ پروانه بهره‌برداری تسلیم شوند یا شکست بخورند؛ زیرا هنوز حدود نیمی از جوازهای تأسیس صنعتی استان به پروانه بهره‌برداری نرسیده‌اند و حتی بخشی از پروانه‌های بهره‌برداری موجود ممکن است توسعه‌ای باشند یا تغییر نام باشند و همه آن‌ها ایجادی نیستند. بااین‌حال سرمایه‌گذاری که  بعد از کش‌وقوس‌های فراوان به فعالیت می‌رسد و با واقعیت موجود روبه‎رو می‌شود که تعداد واحدهای تولیدی موجود یا واردشده به حدی زیاد است که عملاً «فرصت رشد» و «سودآوری» محدود شده است و این واقعیت در ادبیات تولید و کسب‌وکار «اشباع» نام‌گذاری شده است؛ نقطه سر خط.
برداشت چهارم؛ اشباع سازی
سال‌هاست که مدیران و فعالان اقتصادی به‎صراحت اعلام می‌کنند در برخی حوزه‌های تولیدی، استان خراسان رضوی به اشباع رسیده است؛ یعنی به دلیل ازدیاد واحدها و شرکت‌ها رشد و سودآوری نزولی شده که درنتیجه یا شاهد راکد شدن واحدهای تولیدی خواهیم شد یا این که واحدها با ظرفیت محدود فعالیت می‌کنند که در هر دو صورت خروجی آن «جمع صفر» خواهد بود؛ یعنی رشد تولید واقعی صورت نمی‌گیرد و این‌یکی از دلایل مهم صفر بودن و یا رشد منفی درآمد سرانه داخلی استان در 10 سال گذشته است؛ نقطه سر خط.
برداشت پنجم؛ پتکی بر اشباع سازی
اما سؤال این‎جاست که چرا باوجود رسیدن به نقطه اشباع بازهم شاهد صدور جواز تأسیس هستیم؛ ابتدا این‎که به لحاظ قانونی نمی‌توان جلوی صدور مجوز را گرفت و دوم این‎که ممکن است این جوازها با «خلاقیت و نوآوری» وضعیت رشد و سودآوری حوزه تولیدی را بهبود ببخشند. بااین‌حال اشباع آخر راه نیست؛ به عقیده نگارنده اشباع در برخی حوزه‌های تولید استان ناشی از «راه‌اندازی کسب‌وکار تولید به تقلید از طرح موجود» است که عملاً هیچ آورده ندارد و اگر بخواهیم با اشباع مقابله کنیم باید در وهله اول «خدمات و محصولات جدید» را در آن حوزه ارائه کنیم، دوم این‎که به سمت «برند سازی و بازاریابی خلاقانه» حرکت کنیم و نهایتاً باید به سمت «کشف بازارهای جدید» حرکت کنیم که بخشی از این اهم بر دوش مدیران دولتی و بخشی هم بر دوش تشکل‌های تولیدی بخش خصوصی و خود سرمایه‌گذاران است؛ نقطه سر خط.
برداشت آخر؛ عبور از اشباع سازی
اشباع پایان راه نیست بلکه زنگ خطر برای ادامه وضع موجود است که با تکرار و تقلیدسازی و تهی کردن خلاقیت و نوآوری دیوار بلند اشباع سازی تولید را دامن زده است. تا رویه‌های موجود تغییر پیدا نکنند و سه گزاره؛ خلاقیت نه تقلید، برند سازی نه برند فروشی و کشف بازار جدید به‎خصوص صادرات بر مبنای کشف وضع واقعی موجود مبتنی بر آمایش سرزمینی در دستور کار قرار نگیرد تا یک دهه آینده شاید همه رسته‌های تولیدی استان اشباع سازی شده و همچنان سایه رکود، اشباع و رشد  صفر سرمایه موجود صنعت و تولید بر سر استان گسترده‌تر خواهد شد. قطعا این فرضیه قابل بحث و راه حل خروج از وضع موجود را می توان به کل کشور تعمیم داد.
10 صفحه آخر
پربازدیدترین اخبار