اندوه پرتغالی
نگاهی به کتاب «ویلای دلگیر» نوشته «پاتریک مودیانو»نویسنده: حیدر کاسبی
مترجم:

ترس از جنگ شاید مشترکترین دردی باشد که انسان در هر کجای این کره خاکی با آن دست و پنجه نرم میکند.مسئلهای که محوریت اصلی کتاب «ویلای دلگیر» است و نویسنده تمام تمرکزش را بر این موضوع گذاشته تا رمان را بر اساس آن پیش ببرد.«پاتریک مودیانو» بر خلاف بسیاری از نویسندگان که کتاب هایی درباره جنگ نوشتهاند بیشتر از آنکه فضای ناآرام جنگ را به تصویر بکشد به نوعی پشت صحنه آن را ترسیم میکند.پشت صحنهای که در ظاهر آرام اما در واقع ناآرام است.شخصیت اصلی داستان که از جنگ خودش را دور کرده است با انواع و اقسام مصائب، در به دری و دلهره دست و پنجه نرم میکند.
از ترس ها و دلهرههای انسان معاصر
راوی در داستان «ویلای دلگیر» از ترس ها و دلهرههایش در جنگ سخن میگوید، از گریختن و دور شدن و رسیدن به نقطهای امن حرف می زند، حتی اگر آن نقطه امن خانهاش نباشد:«از چه چیزی باید میترسیدم؟ هیاهوی جنگ و قیل و قال دنیا به این راحتیها به آبادی ما نمیرسید. چه کسی به سرش میزد که بیاید آنجا و بین آدمهای برجستهای که تعطیلات تابستانیشان را میگذراندند دنبال من بگردد؟»همین بند کتاب با اینکه سعی دارد انسان عادی را از جنگ تبرئه کرده و او را شایسته یک زندگی آرام بداند بیانگر این حقیقت تلخ هم هست که جنگ در هر صورت پیشرویاش را میکند و در جهانی که صلح تنها به یک پرچم سفید بدل شده، هیچ کجا از آسیب جنگ مصون نمیتواند باشد.کتاب «ویلای دلگیر» همان طور که از اسمش هم پیداست تصویر یک خانه یا به اصطلاح ویلای زیبا را نشان میدهد که در عین حال دلگیر است. ویلایی که نماد یک آرماندشهر دست نیافتنی است و آن قدر دور مینماید که دلگیر است.
روایت انسان و ترس هایش
کتاب روایت انسان و ترس هایش است. دردی مشترک که جنگ برای انسان ها به ارمغان میآورد. در جایی از کتاب، راوی داستان در به دری، بی وطنی و ترس ناشی از آن را در میان آدمذدهای غریبه اینگونه به تصویر میکشد:«با لهجه نامعلومی که نمیدانستم مجارستانی است، انگلیسی یا مخصوص منطقه ساووآ گفت: یه بعدازظهر سوار کشتی، بنظرت سرگرم کننده نیست؟ تراموا کُند بالا میرفت و هر چه میگذشت گیاهان دو طرف خط پرپشتتر به نظر میرسیدند، میخواستند دفنمان کنند، توده گل ها به شیشه کشیده میشد و گهگاه یک رز یا یک شاخه مندارچه کنده میشد...»
جنگ محور اما شاعرانه
«ویلای دلگیر» با اینکه کتابی ست در باب جنگ و مخاطب در وهله اول انتظار تصاویر و چشم اندازهای نه چندان لطیف را دارد اما سرشار از تشبیهات زیبا و بکر است و بر خلاف موضوع آن که خشونت و ناآرامی است، در جاهایی از کتاب شاعرانه است.نویسنده حتی ترس را هم در دل کتاب شاعرانه به تصویر میکشد:«وقتی ترس برم میداشت _مثل گلی که گلبرگهایش را آرام آرام باز میکند _ روبرو را نگاه میکردم.»یا آنجا که تراموای خالی را به حرکت یک کرم شب تاب تشبیه میکند:«تراموای خالی به بالا رفتن اش ادامه میداد. مثل یک کرم شب تاب بزرگ...»در جایی دیگر از اصطلاح «اندوه پرتغالی» استفاده میکند و ظرافت گوش نوازی را در کتاب برای مخاطب ایجاد میکند:«حالت دلتنگی شان را اندوه پرتغالی مینامیدند. گفتم این سگ از اندوه پرتغالی رنج میبرد.»همه این ها بیانگر این مسئلهاند که «پاتریک مودیانو» چه در محتوا و چه در فرم کتاب به لطافت و شاعرانگی اثرش فکر کرده است و اگر هم موضوع جنگ را درونمایه کتابش قرار داده، برای این است که از جنگ میخواهد پلی به صلح بزند.«ویلای دلگیر» توسط نشر چشمه در سال ۱۳۹۴ و با ترجمه «حسین سلیمانی نژاد» منتشر شده است.
10 صفحه آخر