
چنین به نظر میرسد که ما آدمها دایم در جستوجوی چیزی هستیم؛ چیزی که همیشه انگار یک قدم از ما جلوتر است، مثل ستارهای در بیکران آسمان که هرچه به سویش دست دراز میکنیم، دورتر میشود. این جستوجو، گاهی به معنای امید و گاهی به معنای عذاب است. اما شاید تمام زیبایی و لذت زندگی، همین مسیر باشد، نه لحظهای که به مقصد میرسیم. زیرا وقتی به چیزی دست پیدا میکنیم که روزگاری بزرگترین خواسته ما بود؛ اغلب بهزودی احساس ملال میکنیم. پس آیا واقعا چیزی بهجز مسیر اهمیت دارد؟ آن لحظههای رشد، تجربه و مبارزهای که در طی راه شکل میگیرد. سفر میان آرزوها یعنی حرکت، تلاش و کشف خودمان در جریان زندگی؛ چیزی که ما را عمیقتر، پختهتر و قویتر میکند. آرزوهایی که بهشدت دور و غیرممکن هستند، گاهی ما را به سرخوردگی میکشانند شاید زندگی همین باشد: ساختن و حرکت، نه مقصدی که در آن توقف کنیم.