ترفند «چارلی چاپلین» برای تسلیم مشکلات نشدن
پربازدید شدن سکانسی از سرشناس ترین بازیگر طنز جهان که تلاش کرده تا نگاه بینندگان را درباره زندگی و ضرورت تلاش در آن تغییر بدهد، بهانهای شد تا از چرایی جنگیدن برای زندگی بگوییمنویسنده: دکتر مهدی سودآوری | روان شناس و مدرس دانشگاه
مترجم:
تلاش شالوده زندگی است و بدون تلاش و کوشش هیچ چیزی ساخته نمیشود. به تازگی سکانسی مربوط به یکی از فیلمهای قدیمی «چارلی چاپلین»، در شبکه های اجتماعی پربازدید شده است. او خطاب به دختری که بیمار است و روی تخت نشسته، میگوید: «از من میپرسی برای چی بجنگی؟ همه چیز... برای خود زندگی. این کافی نیست؟ که زندگی کنی، رنج بکشی و لذت ببری. برای چی بجنگی؟ زندگی یک اتفاق زیبا و خارقالعاده است. مشکل تو اینه که براش نمیجنگی. شکست رو پذیرفتی و مدام خودت رو به مریضی و مرگ میزنی. اما یک چیز دیگه مثل مرگ هست که نمیتونی ازش فرار کنی: زندگی، زندگی، زندگی». اما آیا تلاش و جنگیدن برای زندگی ارزشش را دارد؟ اصلا برای چه چیزی باید جنگید؟!
4نوع مکانیزم دفاعی
ما در مواجهه با حوادث زندگی چهار نوع مکانیزم دفاعی داریم؛ جنگ، فرار، تسلیم و پذیرش، که به هر چهار نوع برای یک زندگی سالم نیازمندیم. فقط مسئله این است که از هر کدام در چه مواقعی استفاده کنیم.
1 در زندگی باید جنگید
برای موفقیت، برای رابطه خوب، برای رشد و زندگی بهتر باید جنگید. باید تلاش کرد. اما تلاش و جنگ در مواردی صحیح است که چیزی در کنترل ما باشد و قابل تغییر هم باشد. بسیاری از افراد انرژی خود را صرف جنگیدن با چیزی میکنند که قابل تغییر نیست یا در اختیار آن ها نیست، سپس چون به نتیجه دلخواه نمیرسند، ناامید شده و دست از تلاش برمی دارند. این دسته از افراد چون نبرد اشتباهی را انتخاب کرده اند، دچار یاس و سرخوردگی میشوند. مثلا تلاش برای تغییر دادن والدین یک نبرد از پیش باخته است. هیچ فرزندی نمیتواند والدین خود را تغییر دهد. تلاش برای جنگیدن با سرنوشت و حوادث محتوم زندگی مثل تصادف، سانحه، مرگ عزیزان و ... جنگ نابرابر و باخته است. اضطراب برای این که مبادا عزیزی را از دست بدهیم، اگر فلان فرد را از دست بدهم بعدش چه خواهم کرد؟ در این موارد با چیزی میجنگیم که در کنترل ما نیست، پس تلاش واهی است. تلاش بیثمر، باعث ناامیدی میشود و انگیزه را از بین میبرد. تلاش برای یادگیری، برای رشد شخصی، برای حل مشکلات زندگی، برای بهتر کردن شرایط اطرافیان، درآمد بیشتر، برای لذت بیشتر از زندگی و ... نبردی معقول است چون حداقل بخشی از متغیرهای آن در اختیار ماست. در این موارد شاید به حداکثر خواستههای خود نرسیم اما با تلاش منسجم و هدفمند حداقل به بخشی از خواستههای خود میرسیم و این رسیدن باعث انگیزه و تلاش بیشتر میشود.
2 گاهی بهترین راه فرار است!
اما درباره فرار، قاعدتا اگر حیوان وحشی به شما حمله کند، بهترین راه فرار است. فرار از محیطهای آسیبرسان و مسموم برای سلامتروان انسان ضروری است. مثلا با تغییر شغل میتوان از یک محیط آسیبزا خارج شد، بدون این که انرژی خود را برای تغییر دادن شرایط آن محیط هدر بدهیم. اما متاسفانه بیشتر افراد راهکار فرار را برای مسائل دیگری انتخاب میکنند مثل مشکلات و دردهای زندگی. اعتیاد نوعی فرار است، فرار از درد و سختی، اعتیاد به مشروبات الکلی، مواد مخدر، روابط جنسی، قمار یا حتی کار. بسیاری از افراد برای این که به مشکلات خود فکر نکنند خود را با کار سرگرم میکنند که فرصت فکر کردن نداشته باشند. این افراد به ظاهر تلاش میکنند اما هرگز به هدف خود که آرامش روان است دست نخواهند یافت. چون با درد و زخم خود مواجه نمیشوند.
3 تسلیم سرنوشت شویم
تسلیم برای شرایطی است که هیچ کاری از ما برنمیآید. همه ما تسلیم امر و اراده خداوند هستیم. وقتی عزیزی را از دست میدهیم یا حادثهای رخ میدهد، چارهای جز تسلیم در برابر خواست خدا و سرنوشت نداریم. تلاش برای تغییر این گونه سرنوشتهای محتوم جز آب در هاون کوبیدن نیست.
4 تمرکز روی واکنش برای پذیرش شرایط
و اما پذیرش، برای شرایطی است که کنترلی روی آن نداریم اما پاسخ ما به آن میتواند تغییر ایجاد کند. مثل بیماری، شرایط خانوادگی، شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور و ... . هیچکدام از این شرایط کلان در اختیار خود فرد نیست. ما نمیتوانیم والدین و خانواده خود را انتخاب کنیم، ما در تعیین سیاستهای دولت نقشی نداریم، یا بیماری برای هر فردی ممکن است پیش آید. حال باید شرایط کلی را پذیرفت و دست از جنگیدن با آن برداشت و صرفا روی واکنش خود تمرکز کرد. در این شرایط که بیماری رخ داده، بهترین پاسخ چیست و چه چارهای باید اندیشید؟ این که وقت و انرژی خود را صرف این کنیم که چرا من بیمار شدهام؟ چرا من؟ کاملا بیهوده است. زندگی چرا ندارد. با پذیرش این واقعیتها، باید دنبال پاسخی متناسب و سالم باشیم.
تلاش ارزشمند است اما ...
تلاش برای زندگی بسیار ارزشمند است، اما باید انتخاب کنیم که در چه زمینهای تلاش کنیم، تا انرژی محدود ما هدر نرود و بتوانیم بهترین نتیجه را بگیریم.

4نوع مکانیزم دفاعی
ما در مواجهه با حوادث زندگی چهار نوع مکانیزم دفاعی داریم؛ جنگ، فرار، تسلیم و پذیرش، که به هر چهار نوع برای یک زندگی سالم نیازمندیم. فقط مسئله این است که از هر کدام در چه مواقعی استفاده کنیم.
1 در زندگی باید جنگید
برای موفقیت، برای رابطه خوب، برای رشد و زندگی بهتر باید جنگید. باید تلاش کرد. اما تلاش و جنگ در مواردی صحیح است که چیزی در کنترل ما باشد و قابل تغییر هم باشد. بسیاری از افراد انرژی خود را صرف جنگیدن با چیزی میکنند که قابل تغییر نیست یا در اختیار آن ها نیست، سپس چون به نتیجه دلخواه نمیرسند، ناامید شده و دست از تلاش برمی دارند. این دسته از افراد چون نبرد اشتباهی را انتخاب کرده اند، دچار یاس و سرخوردگی میشوند. مثلا تلاش برای تغییر دادن والدین یک نبرد از پیش باخته است. هیچ فرزندی نمیتواند والدین خود را تغییر دهد. تلاش برای جنگیدن با سرنوشت و حوادث محتوم زندگی مثل تصادف، سانحه، مرگ عزیزان و ... جنگ نابرابر و باخته است. اضطراب برای این که مبادا عزیزی را از دست بدهیم، اگر فلان فرد را از دست بدهم بعدش چه خواهم کرد؟ در این موارد با چیزی میجنگیم که در کنترل ما نیست، پس تلاش واهی است. تلاش بیثمر، باعث ناامیدی میشود و انگیزه را از بین میبرد. تلاش برای یادگیری، برای رشد شخصی، برای حل مشکلات زندگی، برای بهتر کردن شرایط اطرافیان، درآمد بیشتر، برای لذت بیشتر از زندگی و ... نبردی معقول است چون حداقل بخشی از متغیرهای آن در اختیار ماست. در این موارد شاید به حداکثر خواستههای خود نرسیم اما با تلاش منسجم و هدفمند حداقل به بخشی از خواستههای خود میرسیم و این رسیدن باعث انگیزه و تلاش بیشتر میشود.
2 گاهی بهترین راه فرار است!
اما درباره فرار، قاعدتا اگر حیوان وحشی به شما حمله کند، بهترین راه فرار است. فرار از محیطهای آسیبرسان و مسموم برای سلامتروان انسان ضروری است. مثلا با تغییر شغل میتوان از یک محیط آسیبزا خارج شد، بدون این که انرژی خود را برای تغییر دادن شرایط آن محیط هدر بدهیم. اما متاسفانه بیشتر افراد راهکار فرار را برای مسائل دیگری انتخاب میکنند مثل مشکلات و دردهای زندگی. اعتیاد نوعی فرار است، فرار از درد و سختی، اعتیاد به مشروبات الکلی، مواد مخدر، روابط جنسی، قمار یا حتی کار. بسیاری از افراد برای این که به مشکلات خود فکر نکنند خود را با کار سرگرم میکنند که فرصت فکر کردن نداشته باشند. این افراد به ظاهر تلاش میکنند اما هرگز به هدف خود که آرامش روان است دست نخواهند یافت. چون با درد و زخم خود مواجه نمیشوند.
3 تسلیم سرنوشت شویم
تسلیم برای شرایطی است که هیچ کاری از ما برنمیآید. همه ما تسلیم امر و اراده خداوند هستیم. وقتی عزیزی را از دست میدهیم یا حادثهای رخ میدهد، چارهای جز تسلیم در برابر خواست خدا و سرنوشت نداریم. تلاش برای تغییر این گونه سرنوشتهای محتوم جز آب در هاون کوبیدن نیست.
4 تمرکز روی واکنش برای پذیرش شرایط
و اما پذیرش، برای شرایطی است که کنترلی روی آن نداریم اما پاسخ ما به آن میتواند تغییر ایجاد کند. مثل بیماری، شرایط خانوادگی، شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور و ... . هیچکدام از این شرایط کلان در اختیار خود فرد نیست. ما نمیتوانیم والدین و خانواده خود را انتخاب کنیم، ما در تعیین سیاستهای دولت نقشی نداریم، یا بیماری برای هر فردی ممکن است پیش آید. حال باید شرایط کلی را پذیرفت و دست از جنگیدن با آن برداشت و صرفا روی واکنش خود تمرکز کرد. در این شرایط که بیماری رخ داده، بهترین پاسخ چیست و چه چارهای باید اندیشید؟ این که وقت و انرژی خود را صرف این کنیم که چرا من بیمار شدهام؟ چرا من؟ کاملا بیهوده است. زندگی چرا ندارد. با پذیرش این واقعیتها، باید دنبال پاسخی متناسب و سالم باشیم.
تلاش ارزشمند است اما ...
تلاش برای زندگی بسیار ارزشمند است، اما باید انتخاب کنیم که در چه زمینهای تلاش کنیم، تا انرژی محدود ما هدر نرود و بتوانیم بهترین نتیجه را بگیریم.
10 صفحه اول
پربازدیدترین اخبار