خطر«اجتماعی‌سازی مذاکرات»! 

نویسنده: محمد مهدی عمادی

مترجم:


در دوره‌ اخیر مذاکرات، آمریکا به‌ویژه در دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، با بهره‌گیری از روش‌ها پیشرفته دیپلماسی عمومی و اجتماعی، پروژه‌ای راهبردی را با عنوان «اجتماعی‌سازی مذاکرات» در دستور کار خود قرار داده است. این راهبرد در پی آن است که از رهگذر تأثیرگذاری عمیق بر افکار عمومی ایران، بسترهای روانی و اجتماعی لازم برای عقب‌نشینی گفتمانی جمهوری اسلامی  را فراهم آورد. در این الگو، سیاست خارجی دیگر صرفاً معطوف به میز مذاکره و بازیگران رسمی نیست، بلکه مردم به‌عنوان سوژه‌های دیپلماتیک و عاملان فشار در روند تصمیم‌گیری‌های کلان ملی تلقی می‌شوند.
سفر ترامپ به عربستان سعودی و سخنرانی پرحجم و پرجزئیات او در آن کشور، در واقع نمایشی چندلایه از این راهبرد بود؛ جایی که با استفاده از الگوی مقایسه‌ای توسعه، تصویری آرمانی و مطلوب از وضعیت اقتصادی، عمرانی و اجتماعی عربستان و امارات ارائه شد تا این پیامِ غلط به مردم ایران القا شود که «مشکل توسعه‌نیافتگی نتیجه‌ی گفتمان انقلابی و رویکرد سیاست‌خارجی آن» است. در این میان کارشناسان آمریکایی با طراحی سخنرانی به گونه‌ای که بر اذهان عمومی در ایران تاثیر بگذارد، زمینه را برای این رخداد آماده کردند تا ترامپ با لحنی عامه‌پسند و عوام‌فریبانه، این عملیات روانی را پیاده نماید.
این همان جایی‌ست که مفهوم کلیدی «اجتماعی‌سازی مذاکرات» وارد عمل می‌شود. اجتماعی‌سازی به این معناست که تصمیمات سیاست‌خارجی ــ در این‌جا مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا ــ نه صرفاً بر پایه محاسبات امنیتی و راهبردی، بلکه تحت فشار روانی-اجتماعی مردم و افکار عمومی داخلی صورت پذیرد. راهبرد آمریکا این است که با فعال‌سازی حس محرومیت نسبی در مردم، به‌ویژه با نمایش موفقیت‌های کشورهای منطقه‌ای همسایه که در گفتمان غربی‌ها «فاقد خصومت ایدئولوژیک با آمریکا» تلقی می‌شوند، موجب تغییر محاسبات ذهنی جامعه ایرانی نسبت به فایده‌مندی مقاومت شود. در نتیجه، دولت ایران به‌نوعی از درون مجبور به اعطای امتیازات در مذاکرات خواهد شد.درواقع سخنرانی ترامپ در عربستان،  در چارچوب راهبرد «اجتماعی‌سازی مذاکرات»، تلاشی بود برای وادار کردن نظام به عقب‌نشینی از خطوط قرمز خود، نه از طریق فشار دیپلماتیک صرف، بلکه با مهندسی افکار عمومی در داخل کشور به نیت تضعیف اراده‌ ملی. ابزار این راهبرد، تحریک حس محرومیت نسبی و مقایسه تطبیقی میان وضعیت ایران و کشورهای همسایه‌ای است که با آمریکا خصومتی ندارند. 
با توجه به روند هدفمند و چندلایه‌ای که آمریکا در قالب پروژه «اجتماعی‌سازی مذاکرات» دنبال کرده، به‌وضوح مشخص است که هدف اصلی، نه صرفاً اعمال فشار از بیرون، بلکه شکل‌دهی به نوعی فشار اجتماعی از درون جامعه ایران است تا افکار عمومی، خود به عامل مطالبه‌گر امتیازدهی و عبور از گفتمان مقاومت بدل شود؛ این پروژه با بهره‌گیری هوشمندانه از مقایسه‌های تطبیقی، القای محرومیت نسبی، روایت‌سازی از ناکارآمدی داخلی و برجسته‌سازی الگوهای توسعه‌گرای کشورهای همسایه نظیر عربستان و امارات، درصدد آن است تا تصمیمات راهبردی جمهوری اسلامی را از مسیر اجتماعی و روانی تحت تأثیر قرار دهد، نه صرفاً از مجرای تقابل رسمی دیپلماتیک. از این رو، توصیه می‌شود که مقامات مسئول به‌ویژه تیم مذاکره‌کننده هشیارانه مراقب تغییر فرم منازعه از سطح سیاسی به سطح اجتماعی باشند و هرگونه امتیازدهی را نه بر اساس فشار رسانه‌ای یا مطالبه‌سازی ساختگی افکار عمومی، بلکه بر مبنای اصول بنیادین امنیت ملی و منافع حیاتی کشور ارزیابی کنند. همچنین رسانه‌های داخلی و نخبگان فرهنگی باید نقش کنشگرانه‌تری در خنثی‌سازی عملیات روانی دشمن ایفا کرده و با تقویت روایت‌های موفقیت‌آمیز از مقاومت و خودکفایی، مانع از شکل‌گیری حس عقب‌ماندگی یا حقارت ملی شوند. اگرچه دیپلماسی و تعامل با جهان ضرورتی انکارناپذیر است، اما این تعامل نباید از مسیر تغییر گفتمان اجباری و تحمیلی، آن‌هم تحت فشار روانی از پایین، صورت گیرد؛ بلکه باید بر پایه عزت، حکمت و مصلحت واقعی، نه تحمیلی، پی‌ریزی شود.
10 صفحه اول