ژست خیرخواهی آمریکا در کنار تهدیدات قبلی، ترفندی برای افزایش فشار بر تیم مذاکره کننده ایران است

کمپین فشار ترکیبی علیه تهران

نویسنده: توکلی

مترجم:

​​​​​​​

در آستانه نشست پیش‌روی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، یک سناریوی چندلایه و هماهنگ برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران در حال اجراست؛ سناریویی که بازیگران اصلی آن، ایالات متحده آمریکا، سه کشور اروپایی و آژانس هستند و هدف نهایی آن، نه دستیابی به توافقی متوازن، بلکه تحمیل چارچوبی ناعادلانه به تهران از مسیر فشارهای همزمان حقوقی، سیاسی و روانی است.ارائه ناگهانی طرح مکتوب از سوی آمریکا پس از پنج دور مذاکره غیرمستقیم، انتشار همزمان گزارش مدیرکل آژانس با استناد به اطلاعات تأییدنشده و بازگرداندن دوباره مکانیزم ماشه به صحنه تحولات، همگی در کنار هم، قطعات یک پازل طراحی‌شده را شکل می‌دهند که بر اساس آن، توافق نه به‌عنوان نتیجه گفت‌وگوی سازنده، بلکه به‌مثابه ابزار فشار جدید به ایران بازنمایی می‌شود.
طرحی بدون پیش‌زمینه، در لحظه‌ای هدفمند
برخلاف روند معمول مذاکرات که ارائه طرح‌ها با مقدمات و جلسات فشرده همراه است، پیشنهاد رسمی اخیر آمریکا بدون هیچ زمینه‌سازی قابل توجهی مطرح شده است. این تحول دقیقاً در نقطه‌ای زمانی روی داده که فضای سیاسی پیرامون ایران تحت تأثیر گزارش تازه آژانس متشنج شده و احتمال طرح پرونده‌های جدید علیه تهران در نشست شورای حکام افزایش یافته است. این تقارن، احتمال وجود یک سناریوی مشترک را پررنگ‌تر می‌سازد؛ سناریویی که هدف آن، سوق دادن ایران به موضع دفاعی و نمایش چهره‌ای منعطف از غرب در ظاهر یک «میانجی بی‌طرف» است.در چنین فضایی، هر طرحی- اگر در ظاهر موجه و فنی باشد-احتمالاً از تعادل لازم برخوردار نخواهد بود؛ چراکه از مسیر تعامل و اعتماد متقابل عبور نکرده و در سایه تهدیدها و فشارهای رسانه‌ای، دیپلماتیک و حقوقی به جریان افتاده است.
بازگشت دوباره به اسنپ‌بک؛ احیای یک ابزار فرسوده
یکی از مهم‌ترین محورهای فشار جدید، تهدید به فعال‌سازی مجدد مکانیزم ماشه یا «اسنپ‌بک» است. این ابزار حقوقی که امکان بازگرداندن تحریم‌های چندجانبه شورای امنیت را فراهم می‌کند، پیشتر در فضای سیاسی علیه ایران مطرح شده بود اما به دلیل کارکرد محدود اقتصادی، عملاً از اولویت خارج شده بود. با این حال، در فضای جدید، بار دیگر به عنوان اهرمی روانی و حقوقی بازسازی شده است.باید توجه داشت که تحریم‌های یک‌جانبه و ثانویه آمریکا در سال‌های اخیر، عملاً محدودیت‌هایی فراتر از تحریم‌های شورای امنیت ایجاد کرده‌اند. بنابراین، بازگشت به آن چه پیشتر لغو شده بود، در سطح اقتصادی آورده جدیدی نخواهد داشت. اما آن چه این تهدید را همچنان برای طراحان غربی جذاب نگه داشته، ظرفیت آن در ایجاد چالش حقوقی و مشروعیت‌زدایی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران در سطح بین‌المللی است.
ژست خیرخواهانه در برابر واقعیت فشار
یکی دیگر از ابعاد این سناریوی جدید، بازی دوگانه‌ای است که در حوزه تحریم‌ها از سوی آمریکا اجرا می‌شود. در تازه ترین خبر، وال‌استریت‌ژورنال در گزارشی خبرداد «با صدور دستور توقف تحریم‌های جدید علیه ایران، کاخ سفید سیاست شکست‌خورده فشار حداکثری را فعلاً متوقف کرده است.این چرخش ناگهانی، نشانه‌ای از پذیرش ناکارآمدی تحریم‌ها تلقی می‌شود.مقامات آمریکایی هنوز نمی‌دانند که دامنه این توقف تا چه حد است.» در همین راستا برخلاف دوره‌های گذشته که اعمال تحریم جدید تقریباً به یک رسم پیش از هر دور مذاکره بدل شده بود، این‌بار در کنار ارسال طرح مکتوب، خبری از اعمال بسته تحریمی تازه نیست. اقدامی که در نگاه نخست می‌تواند نشانه‌ای از کاهش تنش تلقی شود، اما در واقع بخشی از تاکتیک بزرگ‌تری است که هدف آن القای فضای سازنده و معتبرسازی پیشنهاد آمریکاست؛ در حالی که ماهیت کلی طراحی، همچنان مبتنی بر فشار و اجبار باقی مانده است.این رفتار متناقض، از یک‌سو تهدیدها را معتبر و جدی جلوه می‌دهد، و از سوی دیگر، آمریکا را در قامت یک طرف «معتدل و آماده توافق» معرفی می‌کند. این رویکرد دوقطبی، بیش از آن که نشانه‌ای از تغییر واقعی باشد، ابزار جدیدی برای تحت فشار گذاشتن تیم مذاکره‌کننده ایران در داخل و خارج است.
موضع تهران؛ تأکید بر حقوق مسلم و رد توافق تحمیلی
در مقابل این سناریو، موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های اخیر با صراحت و شفافیت بیان شده است: پذیرش توافقی که در فضای تهدید و اجبار تنظیم شود، ممکن نیست. اصول بنیادین سیاست خارجی ایران، از جمله نساختن سلاح هسته‌ای و پایبندی به همکاری‌های پادمانی، همزمان با تأکید بر حق غنی‌سازی و استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای، خطوط قرمزی هستند که بارها بر آن‌ها تأکید شده است.ایران همچنین در سال‌های گذشته، با وجود برخی اقدامات سیاسی و صدور قطعنامه‌هایی در آژانس، مسیر تعامل و شفاف‌سازی را ترک نکرده و همکاری‌های فنی خود را ادامه داده است. اما اکنون به نظر می‌رسد سوءاستفاده از این رویکرد سازنده، برای فضاسازی علیه ایران، نقطه پایانی برای صبر راهبردی تهران خواهد بود؛ به‌ویژه اگر مشخص شود که طرح جدید نیز با هدف مهار و محدودسازی یک‌جانبه تنظیم شده و توازن لازم را ندارد. در همین راستا شبکه راشا تودی در باره پیشنهاد مکتوب واشنگتن به تهران گزارش داد که یک منبع مطلع ایرانی که در جریان مذاکرات قرار داشته، به این رسانه گفته است: «ایران موارد مکتوب آمریکا را بسیار دور از چیزی می‌داند که می‌توان آن را مبنای منصفانه و واقع‌بینانه‌ای برای سازشی احتمالی در نظر گرفت.» او افزود : « ایرانی‌ها از دیدن چنین متن خیال‌بافانه و یک جانبه‌ای که تا این اندازه دور از واقعیت است، متعجب شدند.»
از بازی با زمان تا بهره‌برداری از بحران‌سازی
نکته کلیدی در طراحی این فشار جدید، بهره‌برداری دقیق از زمان و فضای روانی است. طرح آمریکایی، درست در لحظه‌ای ارائه شده که گزارش جدید آژانس با ادعاهایی متأثر از منابع ناموثق، در حال بازتعریف نگرش بین‌المللی نسبت به برنامه هسته‌ای ایران است. این همزمانی، نه‌تنها یک تاکتیک دیپلماتیک، بلکه بخشی از مهندسی سیاسی غرب برای شکل‌دهی به افکار عمومی و اجماع‌سازی علیه ایران محسوب می‌شود.در چنین شرایطی، احتمال تحمیل یک توافق نامتوازن با استفاده از ابزارهایی فرسوده اما بازسازی‌شده، بیش از پیش تقویت شده است. اما این سناریو، بیش از آن که مسیر توافق را هموار کند، تنش‌ها را افزایش داده و فضای همکاری را به رویارویی حقوقی و دیپلماتیک سوق خواهد داد؛ مسیری که مسئولیت آن متوجه طراحان این بازی چندوجهی خواهد بود.
10 صفحه اول