بهترین راه برای احساس رضایت از زندگی

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​«سه‌شنبه‌ها با موری» اثر میچ آلبوم ماجرای واقعی ملاقات‌های هفتگی یک نویسنده با استاد سابقش یعنی موری است که در آستانه مرگ است، در بخشی از کتاب موری می‌گوید: «میچ، اگر تو داری تلاش می‌کنی قابلیت‌هایت را به رخ بالادستی‌های خودت بکشی، این کار را کلاً کنار بگذار؛ چون به هر حال آن‌ها تو را از بالا نگاه خواهند کرد. اگر هم داری تلاش می‌کنی قابلیت‌هایت را به رخ پایین‌دستی‌های خودت بکشی، این کار را هم کلاً کنار بگذار، چون آن‌ها فقط به تو حسادت خواهند ورزید... فقط قلب گشوده‌ تو می‌تواند این امکان را برایت فراهم بیاورد که در میان تک‌تک افراد غوطه‌ور شوی و میان آن‌ها جایی را برای خودت باز کنی». موری مکثی کرد و سپس به من نگریست.
«من دارم می‌میرم، درست است؟ تو فکر می‌کنی چرا برای من شنیدن مشکلات دیگران تا این حد مهم است؟ مگر من به حد کافی درد و رنج ندارم؟ مگر من به درد خودم گرفتار نیستم؟ البته که به درد خودم گرفتارم، اما سهیم شدن با دیگران من را مجبور می‌کند احساس کنم که زنده هستم، نه اتومبیل یا خانه‌ام، نه قیافه‌ام در آینه. وقتی برای کسی وقت می‌گذارم و او را مجبور می‌کنم که پس از حس کردن غم و غصه‌اش بخندد، سلامتی فوق‌العاده‌ای را احساس می‌کنم. انواع و اقسام کارهایی را انجام بده که از قلبت برمی‌آیند. وقتی اعمالت ریشه در قلب تو دارند، احساس رضایت خواهی کرد. حسادت نمی‌کنی و حسرت اموال دیگران را نمی‌خوری. تمام وجودت انباشته از عکس‌العمل‌های خودت خواهد شد».
10 صفحه اول