این نبردافزار پیامبران است!

نویسنده: سید احمد میرزاده

مترجم:



دنیا قرارگاه امن آدمی نیست؛ جولان‌جای شیطان است و «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ»!
بر زمین گام برمی‌داری و جانت را آماج تیر آن دشمنِ پیر می‌یابی! او که از پیکار با تو آسوده و فرسوده نمی‌گردد و پیوسته به ناخنِ وسوسه مرمرِ ایمانت را می‌خراشد. این تیرباران تردید از جانب اهریمن ریمن است. إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ! اگر مردی تو را نبردافزاری باید! سلاح، زینت رجال است اما اهریمن پتیاره با تو در جدال است! در این دار و گیر از تبر و تیر کاری بر نمی‌آید. شکستِ این دیو رویین را دیگرگونه سلاحی باید! نشنیدی که آخرین پیام‌آور آسمان فرمود: نبردافزار مومن، دعاست؟
در معرکه‌ای که دلیران و امیران، یکان یکان سلاح افکنده و به خاک افتاده‌اند فقط دعای تو کارگر است: از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان/ باشد کزان میانه یکی کارگر شود.
آری! دعا تیغ پیامبران و پارسایان است اگر در دست تو کارا نیست آن را فقط با همین تیغ می‌توانی تیز کرد. این شگرد شگفت را آن امیرِ شمشیر و شرف به ما آموخته است: اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبسُ الدُّعَاءَ.
دعا جوهر خودنویس قضاست! اندیشه مدار که خامۀ سرنوشت از پس آن‌چه نوشت فروخشکید! دعای آدمی به روز پیش از نوشتن فرا می‌رود. زمان در ملکوت دیگرگونه است! تو امشب بر سر سجاده بنشین و ببین که چگونه «دعای گوشه‌نشینان بلا بگرداند». روزگارِ خشم اژدهاست؛ زمین در سنگ‍باران فتنه و بلاست! می‌پنداری زمانه با تو به کین است؟ امید را برافروز که نومیدی، دام شیطان است. أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ ؟ هشتمین میراث‌بر پیام‌آورِ آخرین چنین فرمود: «بر شما باد به نبردافزار پیامبران!» پرسیدند: «آن چیست؟» فرمود: «دعاست!» (کافی، ج5، ص468)
10 صفحه اول