قاب‌هایی ساده؛ اما ماندگار  

2 روایت از کسبه مشهد که با نیت خیر و بی‌چشمداشت، در کنار مردم ایستاده‌اند، از قصابی که گوشت را به قیمت خرید می‌فروشد تا فروشنده لوازم تحریری که کالاهایش را با ضرر عرضه می‌کند تا دل‌ها را شاد کند

نویسنده: شایان اله آبادی  |  روزنامه‌نگار

مترجم:



در میانه روزهایی که فشار اقتصادی از سویی و التهاب ناشی از تهاجم رژیمی کودک کش از سوی دیگر زندگی بسیاری از مردم را تحت‌تأثیر قرار داده است، هنوز هستند افرادی که بی‌هیاهو و بی‌ادعا، در دل کسب‌وکار خود به دنبال کاستن از بار مشکلات هم‌وطنان‌شان هستند. این پرونده روایت دو کاسب مشهدی است که براساس حس همدلی و مسئولیت اجتماعی، از درآمد و سود خود صرف نظر کردند تا باری از دوش مردم بردارند و شاید عده ای را شاد کنند. یکی در حجره‌ای کوچک گوشت و مرغ را به قیمت خرید عرضه می‌کند؛ دیگری اجناس فروشگاه خود را با تخفیف قابل توجه در اختیار مردم و زائران قرار داده است. این دو روایت، تصویری روشن از ظرفیت‌های اخلاقی جامعه در روزهای دشوار را ارائه می‌دهد.


این کار را برای دل خودم کردم
در شرایطی که بسیاری از کسبه در تلاش‌اند تا از نوسانات شدید بازار و افزایش بی‌رویه قیمت‌ها، راهی برای حفظ سود خود پیدا کنند، برخی افراد برخلاف جریان عمومی حرکت می‌کنند. یکی از این افراد، علیرضا عباس‌زاده، گوشت‌فروشی از منطقه کاشانی 14 مشهد است که با اقدامی انسان‌دوستانه، گوشت و مرغ را بدون هیچ‌گونه سود و به قیمت خرید، در اختیار زائرانی قرار می‌دهد که در نتیجه‌ شرایط جنگی، ناآرامی یا فشار اقتصادی، از شهرهای دیگر به مشهد آمده‌اند. در نگاه نخست، نصب یک بنر ساده در مقابل مغازه شاید اتفاق خاصی به نظر نرسد، اما همین نوشته کوتاه حامل پیامی بزرگ است. پیامی از دل یک مغازه‌دار مشهدی که نه‌تنها سودی از فروش محصولات خود نمی‌برد، بلکه آن را نوعی نذر و مشارکت در آرامش جامعه می‌داند. عباس‌زاده این تصمیم را نذر شخصی برای تولد فرزندش معرفی می‌کند؛ نذری که هدفش نه جلب مشتری است، نه دیده شدن، بلکه تلاشی است برای همدردی با مردمی که رنج کشیده‌اند. او می‌گوید: «پنجاه یا صد هزار تومان برای من ممکن است رقم بزرگی نباشد، اما برای خانواده‌ای که با اضطراب از شهر خود آمده، می‌تواند قوت قلبی باشد. خیلی‌ها با استرس و بدون برنامه از شهرشان بیرون زده‌اند و به مشهد پناه آورده‌اند. این که در این جا کسی با آن‌ها مهربان باشد، شاید بخشی از ترس‌شان را کم کند.» آقای عباس‌زاده تأکید دارد که این تصمیم کاملاً شخصی و داوطلبانه بوده و می‌گوید: «از قبل هم قیمت‌های من پایین‌تر از سایر مغازه‌ها بود. در حال حاضر گوشت در مغازه من حدود 30 هزار تومان و مرغ حدود 5 هزار تومان زیر قیمت رایج بازار عرضه می‌شود.» او همچنین می‌گوید که برخی از همکارانش در منطقه هم متوجه این اقدام شده‌اند، اما هدف اصلی‌اش الگوسازی نبوده است. «من این کار را برای دل خودم انجام داده‌ام. کسی که وجدان داشته باشد، نیازی به بنر من ندارد تا به فکر مردم بیفتد. این بنر فقط برای کسانی است که از شهرهای دیگر آمده‌اند و ما آن‌ها را نمی‌شناسیم. مشتریان ثابت خودم که می‌دانند همیشه قیمت‌هایم منصفانه بوده». این کاسب درباره بازخورد مردم می‌گوید: «بیشتر مردم تشکر می‌کنند. حتی شده‌ کسانی که فقط از جلوی مغازه رد می‌شوند و بعد از خواندن بنر، بدون خرید، با لبخند و دعایی می‌روند. همین برای من کافی است. احساس می‌کنم دارم بخشی از درد جامعه را به دوش می‌کشم.» از او می‌پرسم که آیا این روند ادامه خواهد داشت؟ پاسخ می‌دهد: «تا وقتی که بتوانم، ادامه می‌دهم. این کار فشار مالی دارد، اما دلگرم‌کننده است. بالاخره هرکسی باید سهم خودش را در آرامش جامعه ایفا کند.»


ضرر مالی به امید لبخند مردم
عماد رنگ‌آمیزطوسی، فروشنده لوازم‌تحریر در یکی از محله‌های مشهد، یکی از همین افراد است که بی‌هیاهو، اجناس مغازه‌اش را با تخفیف ۲۵ درصدی به فروش می‌رساند. این اقدام در واقع نمایانگر نوعی از همدلی اجتماعی است که از دل یک کاسب ریشه گرفته و بی‌نیاز از تایید یا حمایت نهادهای رسمی، خودجوش و خالصانه اجرا شده است. آقای طوسی در این باره می‌گوید: «این کار نه برای جذب مشتری است، نه برای تبلیغ. حتی خانواده‌ام هم در جریان آن نبودند. فقط خواستم قدمی بردارم تا شاید لبخندی روی لب کسی بنشیند.» نکته قابل توجه در این ماجرا، سادگی و صداقت اقدام آقای طوسی است. او نه پوستر تبلیغاتی چاپ کرده و نه از شبکه‌های اجتماعی برای اطلاع‌رسانی استفاده کرده است. تنها یک برگ کاغذ را با دستخط خود نوشته و روی شیشه مغازه چسبانده است: «به خاطر مسائل پیش آمده جنگی و برای خوشحال شدن حتی یک نفر کلیه اجناس مجموعه ۲۵ درصد تخفیف واقعی شامل شده است. به امید ایران آزاد و سربلند». همین جمله، کافی بود تا نگاه‌های بسیاری را به خود جلب کند. او درباره بازخورد مردم می‌گوید: «برخی مشتریان، به‌ویژه زائرانی که از شهرهایی مانند تهران و کرج آمده‌اند، از این حرکت استقبال کرده‌اند. وقتی مشتری‌ای پس از خرید، دستش را روی سینه‌اش می‌گذارد و با احترام تشکر می‌کند، من احساس می‌کنم هنوز انسانیت در این جامعه زنده است.» آقای طوسی تأکید می‌کند که این مسیر را ادمه می‌دهد و در این خصوص می‌گوید: «فروش برخی اقلام مانند پنکه دستی، اخیراً زیان‌ده بوده‌اند ولی من از کاری که کردم پشیمان نیستم و تا جایی که بتوانم ادامه می‌دهم. من باور دارم خدا جبران می‌کند، وقتی نیت خیر باشد. دوست دارم چنین نگاهی به خدمت‌رسانی، در دیگر صنوف نیز رواج پیدا کند؛ از مالکان خانه‌ها گرفته تا میوه‌فروشان، مکانیک‌ها و دیگر کسبه.» عماد رنگ‌آمیزطوسی معتقد است که رسانه‌ها نقش مهمی در گسترش این فرهنگ دارند و در این باره می‌گوید: «اطلاع‌رسانی درست درباره چنین اقدامات کوچکی، می‌تواند موجی از همدلی و مشارکت را در سطح جامعه ایجاد کند. این روزها مردم نیاز به دلگرمی دارند. اگر بدانند هنوز کسانی هستند که به آن‌ها فکر می‌کنند، احتمالاً خودشان هم برای کمک به دیگران پیشقدم می‌شوند.»

10 صفحه اول
پربازدیدترین اخبار