​​​​​​​ناگهان شعر

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​ناگهان شعر
حامد عسکری
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم
او می رود و هر وجبش لاله و نسرین
ما سنگ‌تر از قبل همانیم که بودیم
ما عزتمان بسته به این است بسوزیم
با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشسته ا‌ست
از غیرتمان بود، نوشتند حسودیم
جوگندمی از داغ غمش تار به تاریم
در حسرت پیراهن او پودبه‌پودیم
پیگیر پریشانی ما دیربه‌دیر است
دلتنگ به یک خنده‌ او زودبه‌زودیم
بر سقف اگر رستن قندیل فراز است
ما نیز همانیم، فرازیم و فرودیم
یک روز می‌آید و بماند که چه دیر است
روزی که بفهمد که چه گفتیم و که بودیم
بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم
آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم  
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین