آتش بر جان روزنامه ها
درحالیکه روزنامهها این روزها بهواسطه آمار پایین مطالعه کتاب و از دور خارج شدن بسیاری از مجلات، بخش زیادی از بار آگاهی بخشی به جامعه را با تامین کارکردهای مختلف رسانهای به دوش میکشند؛ بخشنامه اخیر درخصوص چاپ نشدن آگهیهای ثبتی، این رسانهها را از منابع درآمدی خود برای ادامه کار محروم میکند؛ اتفاقی که میتواند تبعات تلخی برای جامعه داشته باشدداستان پر فراز و نشیب رسانههای مکتوب که روزگاری در حوزه اطلاعرسانی و افزایش آگاهی جامعه نسبت به مسائل مختلف، قدرت بلامنازعی داشتند، رفته رفته با مشکلات جدی مواجه شده است. در حال حاضر همه میدانند که مشکلات مالی، افزایش چندین و چند باره قیمت کاغذ و دیگر ملزومات چاپ و ... باعث شده که حال رسانههای مکتوب خوب نباشد. در چنین شرایطی، خبرساز شدن یک بخشنامه که از حذف چاپ آگهیهای ثبتی در روزنامههای کثیرالانتشار سخن گفته، تیر خلاص بر قامت زخمی روزنامهها محسوب میشود و رسالت ذاتی مطبوعات و ایفای نقش مطالبهگری آنها را بهشدت به خطر میاندازد. در قسمتی از بخشنامه حذف آگهیهای ثبتی از روزنامههای کثیرالانتشار آمده است: «... مقرر گردید از ابتدای آبان ماه سال جاری کلیه فرایندهای ثبتی در حوزههای املاک اسناد ثبت شرکتها، اجرای اسناد رسمی و مالکیت معنوی که مطابق قوانین و مقررات مستلزم درج آگهی در روزنامههای کثیرالانتشار هستند، در سایت آگهیهای سازمان درج و منتشر گردد. بدیهی است کلیه آثار حقوقی ناشی از انتشار آگهیها به روش سنتی در روش جدید نیز به قوت خود باقی است. دفتر توسعه سامانهها و خدمات الکترونیک ضمن نظارت بر اجرای صحیح موارد فوق، سازوکار فنی لازم را تهیه و به واحدهای ثبتی اطلاعرسانی خواهد نمود.» به همین بهانه و در پرونده امروز زندگیسلام در گفتوگو با مدیرعامل خانه مطبوعات و رسانههای کشور و سردبیر و مدیرمسئول روزنامه «هفتصبح» از عواقب اجرای این بخشنامه و تبعاتی که برای اهالی رسانه و جامعه خواهد داشت، میگوییم.
نویسنده: مجید حسین زاده | روزنامهنگار
مترجم:
مدیرمسئول و سردبیر روزنامه «هفت صبح» درباره تبعات حذف آگهیهای ثبتی از روزنامههای کثیرالانتشار میگوید
«آرش خوشخو» در پاسخ به این سوال که به نظرش چرا تصمیم به حذف آگهیهای ثبتی از روزنامههای کثیرالانتشار گرفته شده، میگوید: «نکته جالب درباره ماجرای حذف آگهیهای ثبتی این است که دولت برای چاپشان، هیچ هزینهای را تقبل نمیکند و مشخصا خود کارگزار پول آن را پرداخت میکند و روزنامهها هم با چاپ آن، هزینهای را دریافت میکنند. حالا این وسط قوهقضاییه میخواهد درآمد بیشتری را کسب کند و این خیلی عجیب است که یک نهاد دولتی-حاکمیتی میخواهد به رقیب نشریات کاغذی تبدیل شود».
این تصمیم برای من خیلی عجیب است
مدیرمسئول و سردبیر روزنامه «هفت صبح» ادامه میدهد: «قوه قضاییه خیلی راههای مختلفی برای درآمدزایی دارد، خیلی جاها هست که می تواند مالیات یا عوارض بگذارد اما این که دیوار کوتاهتری از مطبوعات پیدا نکرده، برای من خیلی عجیب است. ما روزنامههایمان بهخصوص روزنامههای بخش خصوصی و محلی یعنی غیرسراسری در این ماجرا ضرر خواهند کرد. روزنامههای دولتی یا روزنامههای شهرداری یا تلویزیون یا هلالاحمر و ...، این پولها برایشان مهم نیست و به هر حال یک جوری بودجه خودشان را تامین میکنند اما روزنامههای خصوصی که میخواهند روی پای خودشان بایستند و هیچ چشمداشتی از سمت دولت برای کمک ندارند، حالا یکهو میبینند این آگهیها را که یک بخشی از درآمدهای مشروع و مقبولشان بوده، یک دفعه حذف کردند، یک ضربه خیلی مهلک به بدنه شان وارد خواهد شد».
روزنامهها بارها کارکرد خودشان را نشان دادند
از «خوشخو» میپرسم که چرا باید دولت از روزنامهها حمایت کند که میگوید: «من حمایت دولت از روزنامهها برایم مهم نیست و بهنظرم اگر حمایت هم نکند، مشکلی پیش نمیآید ولی ما روزنامهها در این سالهای اخیر، قربانی مسئله گرانی و تورم کاغذ شدیم که این فشار سنگینی به همه رسانههای کاغذی وارد کرده است. این که ممیزی و نظارت بر فضای مکتوب بسیار شدید است و بر فضایمجازی تقریبا نیست، باعث شده ما در فضایمجازی رقیبهای بسیار سنگین و قوی داشته باشیم که از همه جاذبههای بصری و محتوایی دارند، استفاده میکنند. در چنین وضعیتی اگر ما میخواهیم روزنامه حفظ شود، بهعنوان یک نهاد مدنی مفید، یک نهادی که بارها و بارها کارکرد خودش را نشان داده، نباید آنها را با مشکل مواجه کنیم».
روزنامههای مکتوب سندی برای نسلهای بعدی هستند
سردبیر روزنامه «هفت صبح» در بخش پایانی صحبتهایش درباره عواقب اجرای این تصمیم میگوید: «الان ثابت شده که فضایدیجیتال میرا است، یعنی محتوایش بعد از 5 سال یا 10 سال، دیگر به سادگی پیدا نمیشود اما رسانههای مکتوب ماندگاری خودشان را حفظ میکنند و با یک صحافی خیلی ساده، به سندی برای نسلهای بعدی تبدیل خواهند شد. همچنین در بسیاری از طبقات اجتماعی کشور ما، هنوز متن و خبری که در رسانههای مکتوب چاپ میشود، بسیار معتبرتر از نوشتههای کانالهای تلگرامی و اینستاگرامی است. حالا این تصمیم، یعنی حذف آگهیهای ثبتی، درحالی که به خودی خود هیچ هزینهای برای دولت و حاکمیت ندارد و هزینه آن را کارگزار پرداخت میکند، عجیب است. البته من شنیدم که وزیر ارشاد پیگیر اصلاح این ماجرا هستند تا موضوع به روال سابق برگردد، چون اگر موفق نشوند، به شما قول میدهم روزنامههای محلی و غیرسراسری و روزنامههای کوچکتر تهران، همهشان در ظرف چند ماه آینده نابود خواهند شد و مطمئن هستم این اتفاق میافتد».
چرا پا روی گلوی نحیف روزنامهها میگذارید؟
مدیرعامل خانه مطبوعات و رسانههای کشور از آخرین خبرها درباره این بخشنامه نگرانکننده می گوید
«مازیار هوشمند» مدیرعامل خانه مطبوعات و رسانههای کشور در ابتدای صحبتهایش درباره این بخشنامه میگوید: «بخش عمدهای از حمایتی که از رسانهها به خصوص رسانههای مکتوب در کشور ما میشود، بحث آگهیهای دولتی است. ما انواع یارانهها را داریم که یکی از آنها، یارانه آگهیهای دولتی است که این آگهیهای ثبتی بخشی از آن محسوب میشود. درباره این بخشنامهای که رسانهای شده و الان در مرحله اجراست، باید بگویم که سازمان ثبت اسناد و املاک کشور سالهاست که با بهانه توسعه حداکثری سامانههایش و ارائه بهتر خدمات الکترونیکی به دنبال این است که تمام خدمات ثبتیاش را انتشار عمومی و آنی بدهد. البته خود رسانهها و اهالی مطبوعات استقبال میکنند که این خدمات و سامانهها توسعه پیدا کند و ارائه الکترونیکیشان به روزتر و آنیتر باشد. کسی با این موضوع مشکل ندارد اما این که چنین تصمیمی به ایجاد مشکل برای حیات و فعالیت رسانهها منجر شود، جای تامل دارد».
این قانون را بدون اذن مجلس متوقف کردند
«هوشمند» درباره این که آیا این بخشنامه قانونی است یا خیر، میگوید: «این که آگهیهای ثبتی باید در روزنامههای مکتوب و کثیرالانتشار چاپ شود، یک ماده قانونی است که به صراحت به آن اشاره شده است، بنابراین هیچ دستگاهی تا زمانی که این قانون در مجلس شورای اسلامی تغییر نکند، نمیتواند منع آن را دنبال یا پیگیری کند. نامه سازمان ثبت اسناد و املاک که به هر حال توسط دفتر حقوقیشان تنظیم و به مدیران ستادی و استانی ابلاغ شده است، این را میگوید که چنین آگهیهایی در روزنامههای کثیرالانتشار چاپ نشود و به جای آن در سامانه انتشار آگهیهای سازمان ثبت اسناد و املاک منتشر شود. دو موضوع در این بین وجود دارد. اولا یک کار قانونی که مصوبه مجلس را دارد، بدون اذن مجدد از مجلس و تغییر قانون، متوقف کردند.ثانیا ، چرا پا روی گلوی نحیف روزنامههای مکتوب میگذارید و حمایتی را که از رسانهها میشود،دریغ میکنید؟»
رسالت مطالبهگری مطبوعات در خطر است
مدیرعامل خانه مطبوعات و رسانههای کشور درباره عواقب اجرای این بخشنامه میگوید: «من معتقدم مسئولان عالی قوهقضاییه با این نگاه که حیات و فعالیت رسانههای مکتوب به خطر بیفتد، کاملا مخالف هستند. علاوه بر اینکه تعطیلشدن روزنامهها باعث بیکاری بسیاری از اهالی رسانه خواهد شد، ضررهای جبرانناپذیری به جامعه هم وارد خواهد شد. روزنامهها بستری برای پیگیری و بیان مطالبات مردم هستند و یکی از رسالتهای مطبوعات همین مطالبهگری است که اگر قطع شود، مشکلات جدی ایجاد خواهد کرد. قانونگذار زمانی که این موضوع را به تصویب رسانده است و همه دستگاههای اجرایی را ملزم به اجرای آن کرده، دلایل مستحکمی برای آن داشته است. روزنامه یک سند مکتوب و معتبر است که در تاریخ یک کشور، جامعه و ... میماند. با توجه به اتفاقاتی که در سالهای اخیر برای رسانههای برخط و الکترونیک اتفاق افتاد از هکشدن، حذفشدن دامنههایشان و ... چه اصراری هست که این آگهیهای ثبتی حتما در سامانهای منتشر شود که ممکن است فردا روزی با خطرات جدی مواجه شود؟ زمانی که میگویند یک مطلب باید انتشار عمومی پیدا کند، لازمهاش آن است که آن بستر پایدار هم باشد. در رسانههای مکتوب معمولا این اتفاق میافتد. این نکته بسیار مهم است و به نظرم از دید تصمیمگیرندگان این ماجرا به دور مانده است».
این بخشنامه یک بیتدبیری محض است
«هوشمند» درباره آخرین اطلاعاتش درباره پیگیریها برای لغو این بخشنامه میگوید: «تا جایی که بنده مطلع هستم هم معاونت امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی و هم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، پیگیر موضوع هستند تا از طریق دولت و رایزنی با قوهقضاییه جلوی این اتفاق گرفته شود. نامهاش دو روز پیش در معاونت مطبوعاتی تنظیم شده بود و برای جلوگیری از این بخشنامه به دولت ارسال شده است.از نظر من، این بخشنامه یک بیتدبیری محض است که باید جلوی آن گرفته شود. این یک دغدغه بسیار جدی است که همه اهالی رسانه را نگران کرده است که امیدوارم ختم به یک اتفاق خوب و منطقی شود.»
روزنامهها چه نقشی در سبک زندگی جامعه دارند؟
سید مصطفی صابری | روزنامهنگار
ما انسانها بهعنوان موجوداتی اجتماعی نیاز به آگاهی از شرایط پیرامونمان داریم، لازم است بدانیم در دنیا چه میگذرد تا براساس آن برای ابعاد مختلف زندگیمان تصمیم بگیریم اما آیا فقط و فقط باید در این مسیر به فضای مجازی اتکا کنیم؟ بسیاری از متفکران امروزی بنا به دلایلی با این موضوع مخالفت جدی دارند که در ادامه به آن میپردازیم.
1. رولف دوبلی و لایه دوم اخبار
رولف دوبلی که طی یکی دو دهه اخیر آثار بسیار موفقی داشته، مخالف این است که ما مدام اخبار را چک کنیم، چراکه معتقد است چک کردن اخبار اولویتهای زندگی ما را تغییر و ما را در معرض وسواس فکری قرار میدهد. دوبلی معتقد است خواه ناخواه اخبار به ما میرسد و بیشتر از لایه اول هر خبری ما به عمق ماجرا یعنی به عناصری چون چرایی و چگونگی خبر نیاز داریم تا برنامه زندگی و دیدگاهمان را با آن لایه وفق دهیم. نکتهای که در بمباران خبری فضای مجازی لحاظ نمیشود و گاهی انواع اخبار مهم و غیر مهم بیمحابا و بدون دقت منتشر میشوند؛ بماند که گاهی در میان این سرعت، دقت هم زیر سوال میرود. روزنامهها بهدلیل فرصتی که در ارائه یک خبر دارند، میتوانند به لایه تحلیلی که مد نظر امثال دوبلی است، بیشتر نزدیک شوند.
2. آلن دوباتن و چند منبعی
«مدرسه زندگی» عنوان مجموعه آثاری است که زیرنظر آلن دوباتن منتشر میشود و بخش زیادی از آثار آن به تفکر انتقادی و آموزش سواد رسانه برای مقابله با سوگیری رسانهها میپردازد. یکی از مهمترین نکات «مدرسه زندگی» در این سرفصل، ضرورت مطالعه اخبار از چند منبع است تا بتوان با تفکر انتقادی و مستقل، به تحلیلی درست درباره موضوعی محل مناقشه رسید. همانطور که میدانیم تنوع منابع در فضای مجازی زیاد است؛ حتی بیشتر از رسانههای مکتوب، اما بیشتر ما سراغ محتواهای پادکستی، عمیق یا مطول فضای مجازی نمیرویم و اگر بخواهیم خبری را از چند منبع بررسی کنیم، صرفاً سراغ چند کانال خبری میرویم که در نوع ارائه خبر و بررسی آن بازهم الگوی ثابتی دارند که نمیتواند کارکرد چند منبعی را برای مخاطب داشته باشد. اینجاست که ما برای مطالعه بیشتر و عمیقتر، ارتباط بهتری با رسانه مکتوب در برابر مجازی خواهیم داشت و روزنامهها میتوانند زوایای مختلف یک موضوع را تحلیل کنند و در شکل بهتری که نیاز مخاطب است، ارائه دهند. واقعاً ما به دانستن همه اخبار نیاز نداریم، اما به تحلیلی درست از اخبار مهم نیاز داریم.
3. تیبو موریس و خبرخوانی دوپامینی
رسانه میتواند کارکردهای متنوعی داشته باشد؛ از اطلاعرسانی تا آموزش، تهییج و اقناع و سرگرمی. فضای مجازی، بهویژه کانالهای مربوط به اخبار، در بیشتر اوقات روی کارکرد اطلاعرسانی و سرگرمی متمرکز هستند و کارکردهای دیگر را نادیده میگیرند. اصولاً اگر رسانهای هم بخواهد سمت کارکردهای بیشتر برود، از سمت مخاطبی که ذائقهاش با خبرهای کپسولی تغییر کرده، پس زده میشود. برای همین رسانههایی در این مارکت و رقابت باقی میمانند و فعال هستند که با خواست عمده مخاطبان جلو رفتند. اینجاست که همین مخاطبان بسیاری از اوقات اخبار را مرور میکنند، نه برای اینکه چیز تازهای بدانند یا یاد بگیرند، بلکه به ایندلیل که صرفاً فعالیتی کرده باشند که از نظرشان لذتبخش است و منجر به پاداش دوپامینی در مغز میشود؛ چیزی شبیه یک عادت. ما از توهم دانایی لذت میبریم و کانالهایی که اخبار کوتاه و جذاب منتشر میکنند، این حس لذتبخش را به ما القا میکنند. ما درگیر دوپامین (انتقال دهنده عصبی مربوط به پاداش) میشویم و رفتاری تکراری، وسواسگونه و گاهی اعتیادی به آن داریم که نسبتی با نیاز ما به آگاهی واقعی ندارد. تیبو موریس از آن دسته افرادی است که معتقد است ما باید برای تمرکز بهتر، تصمیمهای درست بدون پارازیتهای ذهنی و تفکر عمیقتر، از فضای مجازی جز در مواقع ضروری فاصله بگیریم تا در زندگیمان اصلگرایی داشته باشیم، اولویتها را بشناسیم، هنگام صحبت با خانواده یا در یک جلسه، تمرکز برای پاسخ درست و تصمیم دقیق داشته باشیم. روزنامهها محتوایی دارند که کارکرد رسانهای بیشتری را برای مخاطب دارد؛ در عین حال تمرکز خواننده را با نوعی پاداش ذهنی از جنس دوپامین به هم نمیریزند.در بیشتر اوقات شما مثل بیدلیل باز کردن یخچال یا بیدلیل چک کردن گوشی و کانالها، بیدلیل سراغ یک روزنامه نمیروید. به ویژه این روزها که مطالعه کتاب به دلیل وقت کم، گرانی کتاب و... در کشور ما مهجور است و مجلات و فصلنامهها هم دیگر جایگاه قبل را ندارند؛ آخرین سنگر مطالعه را میتوان در روزنامهها جستوجو کرد. هرچند که فضای مجازی در جایگاه خودش و به شکل مدیریت شده میتواند در زمینه اطلاعرسانی و آگاهی بخشی موثر باشد و نباید این نقش را نادیده گرفت اما تضعیف رسانهها میتواند اتفاق تلخی باشد که عواقب ناخوشایندی را برای جامعه داشته باشد، پس بیدلیل نیست نگرانشان هستیم.