به علمت عمل کن

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​می‌گویند یک نفر عامی رفت سراغ شیخی و گفت: «مرا نصیحت کن». شیخ گفت: «برو به علمت عمل کن». عامی گفت: «من علمم کجا بود؟ نه کتاب خوانده‌ام، نه پای سخنرانی نشسته‌ام و نه ساعاتی را به فکر کردن مشغول بوده‌ام...» شیخ گفت: «یعنی تو علم نداری که دروغ بد است؟ تو علم نداری دزدی کار بدی است؟ تو علم نداری که نباید به حقوق دیگران تجاوز کنی؟ تو نمی‌دانی که باید به خلق ا... کمک کنی؟ تو نمی‌دانی که باید با ادب باشی»... تازه وقتی شیخ دانسته‌های عامی را فهرست کرد، معلوم شد او چقدر می‌داند و خودش خبر ندارد. ما هم وضعمان همین است. دنیا ما را به خود مشغول داشته، نمی‌گذارد بفهمیم که چه امکانات فوق العاده‌ای در دسترس داریم و چه دانسته‌های ارجمندی را در سینه اندوخته‌ایم...
بخشی از سرمقاله «سید علی میرفتاح» 
در شماره 66 مجله «کرگدن»
10 شماره آخر