مادرشوهرم روزی 2 بار به ما سر میزند
5 سال بعد از شروع زندگیمشترک، خانهمان را عوض کردیم و نزدیک خانه مادرشوهرم آمدیم. حالا مشکل این است که یکهویی به خانهمان میآید. من مشکلی ندارم که دعوتش کنم ولی این جوری خوشم نمیآید. گاهی در یک روز، 2 بار به ما سر میزند. شوهرم هم هیچ چیزی نمیگوید. راهنمایی کنید.نویسنده: فریبا البرز | کارشناسارشد مشاوره خانواده
مترجم:
مخاطب گرامی، ای کاش دلیل این را که نزدیک به خانه خانواده همسر منزل گرفتهاید میگفتید و اینکه خانه مذکور استیجاری یا متعلق به شماست؟ نزدیک بودن به خانه والدین همسر هم نکات مثبت دارد و هم نکات منفی. نزدیک به آنها بودن در مواقعی که مشکلی دارید موجب دل گرمی و خاطر جمعی طرفین است و بودنتان در نزدیک یکدیگر، آرامش خاطر در هنگام سختیهاست اما همین نزدیکبودنها دخالتها و جروبحثهای شدید را هم میتواند موجب شود.
ارتباط باید حد و مرز داشته باشد
امروزه شرایط تغییر کرده و زوجین حریم و محدوده خصوصی و شخصی خودشان را دارند و خیلی هم در حفظ آن کوشا هستند. زمانه تغییر کرده و مادر شوهرها باید بدانند که مثل دوره گذشته خودشان نیست که عروس و مادر شوهر در یک خانه زندگی میکردند. قطعا آن دوره هم مشکلات خاص خودش را داشته اما عروسها میدانستند که باید صبوری کنند و این سبک زندگی را قبول کنند. وقتی ارتباط از مرز و محدوده خود میگذرد متاسفانه به شکل ناخواسته دخالتها بیشتر میشود و ممکن است بیاحترامی بین طرفین اتفاق بیفتد. چیزی که اگر رابطه کنترل شده بود این اتفاق نمیافتاد. وقتی روابط کمتر شود خانوادهها بیشتر برای هم حرف تازه دارند و جذابتر هستند.
شما به مادر شوهرتان چیزی نگویید
درباره مسئله شما اگر در این خانه مستاجر هستید، میتوانید با شوهرتان صحبت کنید و او را آگاه کنید که ادامه این رفتار از طرف مادرش میتواند شرایط را بد کند و اگر ممکن است جابهجا شوید. معمولا مردان از اینکه بیشتر مادر خود را ببینند، راضی هستند و آن را مشکل قلمداد نمیکنند. برای اینکه این قضیه کنترل شود باید حرفهایی از سمت شوهرتان زده شود. اگر شما مستقیم با مادر شوهر وارد گفتوگو شوید، مشکلات جدیتر به وجود میآید.
مصداقی با شوهرتان صحبت کنید
با شوهرتان صحبت کنید و بگویید که این آمدنهای بیش از حد مادرش برایتان مشکل تولید کرده است. مثلا وقتهایی آمده که شما دستتتان بند بوده یا قرار بوده بیرون بروید یا اصلا خودتان آمادگی سر زدن کسی را نداشتید یا حالتان خوب نبوده یا دلایل دیگر... . بعد از آن همسرتان میبایست با روشی که خودش میداند با مادرش گفتوگو کند تا این مشکل در حد امکان بر طرف شود. از طرفی هم حتما به همسرتان عنوان کنید که به هیچ وجه دنبال قطع رابطه نیستید بلکه خواهان رابطهای با مرزهای مشخص و معین هستید.
ارتباط باید حد و مرز داشته باشد
امروزه شرایط تغییر کرده و زوجین حریم و محدوده خصوصی و شخصی خودشان را دارند و خیلی هم در حفظ آن کوشا هستند. زمانه تغییر کرده و مادر شوهرها باید بدانند که مثل دوره گذشته خودشان نیست که عروس و مادر شوهر در یک خانه زندگی میکردند. قطعا آن دوره هم مشکلات خاص خودش را داشته اما عروسها میدانستند که باید صبوری کنند و این سبک زندگی را قبول کنند. وقتی ارتباط از مرز و محدوده خود میگذرد متاسفانه به شکل ناخواسته دخالتها بیشتر میشود و ممکن است بیاحترامی بین طرفین اتفاق بیفتد. چیزی که اگر رابطه کنترل شده بود این اتفاق نمیافتاد. وقتی روابط کمتر شود خانوادهها بیشتر برای هم حرف تازه دارند و جذابتر هستند.
شما به مادر شوهرتان چیزی نگویید
درباره مسئله شما اگر در این خانه مستاجر هستید، میتوانید با شوهرتان صحبت کنید و او را آگاه کنید که ادامه این رفتار از طرف مادرش میتواند شرایط را بد کند و اگر ممکن است جابهجا شوید. معمولا مردان از اینکه بیشتر مادر خود را ببینند، راضی هستند و آن را مشکل قلمداد نمیکنند. برای اینکه این قضیه کنترل شود باید حرفهایی از سمت شوهرتان زده شود. اگر شما مستقیم با مادر شوهر وارد گفتوگو شوید، مشکلات جدیتر به وجود میآید.
مصداقی با شوهرتان صحبت کنید
با شوهرتان صحبت کنید و بگویید که این آمدنهای بیش از حد مادرش برایتان مشکل تولید کرده است. مثلا وقتهایی آمده که شما دستتتان بند بوده یا قرار بوده بیرون بروید یا اصلا خودتان آمادگی سر زدن کسی را نداشتید یا حالتان خوب نبوده یا دلایل دیگر... . بعد از آن همسرتان میبایست با روشی که خودش میداند با مادرش گفتوگو کند تا این مشکل در حد امکان بر طرف شود. از طرفی هم حتما به همسرتان عنوان کنید که به هیچ وجه دنبال قطع رابطه نیستید بلکه خواهان رابطهای با مرزهای مشخص و معین هستید.
10 شماره آخر