پیروزی ترامپ چه تاثیری بر ایران میگذارد؟
نویسنده: حسن بهشتیپور
مترجم:
در نظام سیاسی ایالات متحده، مجلس نمایندگان و سنای آمریکاست که تنظیم کننده رفتار رئیس جمهور این کشور هستند و قادرند تصمیم های رئیس جمهور را با اکثریت دو سوم وتو کنند اما در انتخابات اخیر ترامپ نه تنها مجموع آرای مردمی را با اختلاف شش میلیون رای از رقیب خود برد، بلکه نزدیکان او در حزب جمهوری خواه نیز موفق شدند اکثریت کرسی های مجلس نمایندگان و سنا را به خود اختصاص دهند، بنابراین دست ترامپ برای اجرای سیاست هایی که در راستای تغییرات جدید است ،باز خواهد بود. به نظر می رسد اکثر کسانی که در انتخابات به او رای دادند، دنبال همین تغییرات وعده داده شده هستند. در این میان به نظر می رسد ترامپ سال 2016 که هیچ سابقه اجرایی در صحنه سیاسی نداشت، پس از گذشت هشت سال که چهار سال آن ریاست جمهوری آمریکا بود، به پختگی لازم رسیده است که بداند در عالم سیاست موازنههای قدرت به طور کلی با جهان اقتصاد و بازرگانی متفاوت است.
بی تردید او در سیاست خارجی خود منافع کلان آمریکا را لحاظ میکند اما نمیشود انکار کرد که روشهای او با چهار سال زمامداری اش در گذشته فرق میکند؛ به ویژه درباره بحران های موجود در بین روسیه و اوکراین و نیز حوزه خاورمیانه احتمالا شاهد تغییراتی در مقایسه با دوره بایدن خواهیم بود. ترامپ به عنوان بازرگان همچنان اهل معامله گری و ریسک پذیری در قبال رقبای خود، یعنی چین ، روسیه و احتمالا هند خواهد بود .
درباره ایران نمیتوان رفتارهای ترامپ را پیش بینی کرد اما به نظر می رسد او در چهار سال زمامداری اش به خوبی دریافت، سیاست فشار حداکثری در زمینه تسلیم شدن ایران نتیجه ای در بر نداشت، بنابراین احتمال دارد او بیشتر مایل باشد از طریق مذاکره با ایران معامله کند. اما برای ایران سخت است که با ترامپ کار کند، زیرا او به عنوان قاتل سردار شهید سلیمانی سابقه بسیار بدی برای خود در اذهان مسئولان به جای گذاشته است . در واقع برای هرکسی در ایران که بخواهد با ترامپ وارد گفت وگو و احیانا معامله شود، بسیار دشوار خواهد بود که اثبات کند می شود با او مثل صدام حسین رفتار کرد، صدام هم در عمل عامل به شهادت رساندن سرداران بزرگ ایرانی در جنگ بود.
این که آمریکا در دوره بایدن با حمله به تاسیسات نفتی و هستهای ایران مخالفت کرد، از سر دلسوزی برای مردم ایران نبود، بلکه آمریکا میداند اگر به تاسیسات ایران حمله شود، بازار نفت جهانی متشنج میشود و وقتی نفت قیمتش بالا برود، بنزین گران میشود. یکی از معیارهای مهم در انتخابات آمریکا قیمت بنزین است. همچنان که افزایش قیمت بنزین باعث شکست بوش پدر در برابر بیل کلینتون در انتخابات سال 1992 شد . ترامپ در تبلیغات میگوید که باید به برنامههای هستهای ایران حمله شود اما حتی اگر او هم در زمان حمله روسیه به اوکراین رئیس جمهور آمریکا بود، چنین موضعی را علیه ایران عملی نمیکرد، زیرا می دانست تحریم روسیه و خروج رسمی این کشور از بازارهای مصرف انرژی در غرب اگر با بحران نفتی در ایران همزمان شود، چقدر برای آمریکا و متحدانش دردسرساز خواهد بود.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت چهار سال آینده برای مناسبات ایران و آمریکا بسیار تعیین کننده خواهد بود اما این که تحولات به کدام سمت پیش می رود، باید گفت دقیقا بستگی به هر دو طرف دارد در یک طرف مستاجر جدید کاخ سفید که می داند از اول بهمن آینده تنها به مدت چهار سال فرصت دارد تا از خود ابتکارات جدید نشان دهد تا معضل 45 ساله روابط دو کشور را حل کند، در طرف مقابل نیز ایران شاهد تغییرات قابل توجهی است که شروع آن با ریاست جمهوری پزشکیان بوده اما به احتمال زیاد ابعاد بازهم بیشتری پیدا خواهد کرد.
بی تردید او در سیاست خارجی خود منافع کلان آمریکا را لحاظ میکند اما نمیشود انکار کرد که روشهای او با چهار سال زمامداری اش در گذشته فرق میکند؛ به ویژه درباره بحران های موجود در بین روسیه و اوکراین و نیز حوزه خاورمیانه احتمالا شاهد تغییراتی در مقایسه با دوره بایدن خواهیم بود. ترامپ به عنوان بازرگان همچنان اهل معامله گری و ریسک پذیری در قبال رقبای خود، یعنی چین ، روسیه و احتمالا هند خواهد بود .
درباره ایران نمیتوان رفتارهای ترامپ را پیش بینی کرد اما به نظر می رسد او در چهار سال زمامداری اش به خوبی دریافت، سیاست فشار حداکثری در زمینه تسلیم شدن ایران نتیجه ای در بر نداشت، بنابراین احتمال دارد او بیشتر مایل باشد از طریق مذاکره با ایران معامله کند. اما برای ایران سخت است که با ترامپ کار کند، زیرا او به عنوان قاتل سردار شهید سلیمانی سابقه بسیار بدی برای خود در اذهان مسئولان به جای گذاشته است . در واقع برای هرکسی در ایران که بخواهد با ترامپ وارد گفت وگو و احیانا معامله شود، بسیار دشوار خواهد بود که اثبات کند می شود با او مثل صدام حسین رفتار کرد، صدام هم در عمل عامل به شهادت رساندن سرداران بزرگ ایرانی در جنگ بود.
این که آمریکا در دوره بایدن با حمله به تاسیسات نفتی و هستهای ایران مخالفت کرد، از سر دلسوزی برای مردم ایران نبود، بلکه آمریکا میداند اگر به تاسیسات ایران حمله شود، بازار نفت جهانی متشنج میشود و وقتی نفت قیمتش بالا برود، بنزین گران میشود. یکی از معیارهای مهم در انتخابات آمریکا قیمت بنزین است. همچنان که افزایش قیمت بنزین باعث شکست بوش پدر در برابر بیل کلینتون در انتخابات سال 1992 شد . ترامپ در تبلیغات میگوید که باید به برنامههای هستهای ایران حمله شود اما حتی اگر او هم در زمان حمله روسیه به اوکراین رئیس جمهور آمریکا بود، چنین موضعی را علیه ایران عملی نمیکرد، زیرا می دانست تحریم روسیه و خروج رسمی این کشور از بازارهای مصرف انرژی در غرب اگر با بحران نفتی در ایران همزمان شود، چقدر برای آمریکا و متحدانش دردسرساز خواهد بود.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت چهار سال آینده برای مناسبات ایران و آمریکا بسیار تعیین کننده خواهد بود اما این که تحولات به کدام سمت پیش می رود، باید گفت دقیقا بستگی به هر دو طرف دارد در یک طرف مستاجر جدید کاخ سفید که می داند از اول بهمن آینده تنها به مدت چهار سال فرصت دارد تا از خود ابتکارات جدید نشان دهد تا معضل 45 ساله روابط دو کشور را حل کند، در طرف مقابل نیز ایران شاهد تغییرات قابل توجهی است که شروع آن با ریاست جمهوری پزشکیان بوده اما به احتمال زیاد ابعاد بازهم بیشتری پیدا خواهد کرد.
10 شماره آخر