خوش‌تیپ‌هایی مناسب نیمکت!

با درخشش دنیس اکرت در لیگ بلژیک، بحث حضور دورگه‌ها در فوتبال ما دوباره داغ شده است؛ بازیکنانی که برآیند عملکردشان چندان موفق نبود

نویسنده: مصطفی صابری

مترجم:


فریدون زندی با آن استایل خوب فوتبالی اولین بازیکنی بود که از پدری ایرانی و مادری آلمانی، درحالی‌که در لیگ آلمان بازی می‌کرد فرصت بازی در تیم ملی ما را کسب کرد. بازیکنی که حضورش در تیم ملی یک خط‌شکنی جالب بود برای بازیکنانی که دورگه یا دو تابعیتی محسوب می شوند؛  بازیکنانی که به اشکال مختلف شانس بازی برای یک تیم ملی دیگر را هم داشتند. موضوعی که طی سال‌های اخیر چندان مورد توجه نبود و سامان قدوس را می‌توان آخرین بازیکن با این شرایط دانست. اما در حال حاضر دنیس اکرت بازیکن ایرانی آلمانی که سابقه بازی برای تیم جوانان آلمان را هم دارد با درخشش در لیگ بلژیک و آن‌هم در 27 سالگی گزینه‌ای برای دعوت به تیم ملی در فیفادی پیش‌رو شده است. دنیس اکرت در پست مهاجم بازی می‌کند و به‌طور قطع شانسی برای بازی در تیم ملی آلمان نخواهد داشت. جالب‌تر این‌که او در این سن وسال با وجود سردار و طارمی در تیم ملی ما هم بازیکن ذخیره خواهد بود و شاید به امید بازی به‌عنوان بازیکن جانشین پیشنهاد احتمالی قلعه‌نویی را قبول کند. شانسی که شاید با توجه به کارنامه بازیکنان دورگه، اگر به یک بازیکن جوان در لیگ خودمان داده شود، موثرتر باشد. بد نیست بدانید دنیس اکرت پدری ایرانی و مادری آلمانی دارد و برخلاف بیشتر بازیکنان دورگه نه اسم ایرانی دارد نه فامیل، اما آناهیتا درگاهی بازیگر شناخته‌شده سینما و نمایش خانگی عمه اوست. خبر حضور احتمالی این بازیکن در اردوی تیم‌ملی، بهانه‌ای شد برای مرور عملکرد بازیکنان دورگه.  

فریدون زندی     شروعی معمولی 
فریدون زندی زمان برانکو به تیم ملی دعوت شد و جزو کسانی بود که زمینه صعود تیم ملی به جام جهانی 2006 را فراهم کرد. لهجه شیرین او که برای تیم زیر 21 سال آلمان هم بازی کرده بود باعث محبوبیتش شد. بازیکنی که برای کایزرسلاترن بازی می‌کرد و برای همین به گزینه‌ای جذاب برای تیم ملی تبدیل شد. آن هم در شرایطی که استعدادهای خوب ما مثل داریوش یزدانی و پاشازاده بعد از کلی درخشش فرصت کوتاهی برای حضور در بوندس لیگا داشتند؛ پس یک بازیکن در این سطح می‌توانست غنیمت باشد. اما او درحد انتظار ظاهر نشد. خیلی تیم عوض کرد؛ حتی سر از لیگ خودمان درآورد و در نهایت هم که بعد از یک مصدومیت تلخ فوتبال را با 29 بازی ملی کنار گذاشت. 
اشکان دژاگه    بهترین دورگه تمام ادوار 
شاید استفاده از بازیکن دوملیتی دقیق‌تر از دورگه باشد؛ به‌طور مثال دژاگه از پدر و مادری ایرانی بود که در تیم‌های ملی پایه آلمان بازی کرده بود؛ برخلاف فریدون زندی فارسی را خیلی خوب صحبت می‌کرد و زمان کی‌روش که ناغافل چند بازیکن با شرایط مشابه به تیم ملی آمدند، شاخص‌ترین آن‌ها بود. در جام جهانی 2014 منتظر درخشش بودیم اما جز بازی با آرژانتین که از کمند دفاع حریف فرار کرد و با خطا متوقف شد، درخششی ویژه که خاطره‌انگیز باشد از او ندیدیم. خطایی که البته با اشتباه داور پنالتی تشخیص داده نشد. دژاگه هم تیم‌های زیادی داشت؛ غیر از بوندس‌لیگا حتی مقطعی سر از لیگ برتر انگلستان درآورد تا این‌که در نهایت به لیگ خودمان پیوست، در تراکتور درخشید و در فولاد بعد از یک بازه نیمکت نشینی و دلخوری از مربی وقت یعنی نکونام از فوتبال خداحافظی کرد. وقتی مسیر حرفه‌ای او را به‌عنوان بهترین بازیکن از این جمع بررسی می‌کنیم، این موضوع به شدت توی چشم است که حتی او هم جزو بهترین‌های تاریخ یا حتی یک نسل از فوتبال ما نبود؛ چه رسد به بازیکنان دو رگه‌ای که حتی در اندازه او هم نبودند و صرفاً به‌خاطر آن‌که شروع فوتبال‌شان از لیگ‌های اروپایی بود به تیم ملی دعوت شدند. 
رضا قوچان‌نژاد  خوش‌اخلاق و خاطره‌ساز 
رضا قوچان‌نژاد که به گوچی معروف شد از پدر و مادری ایرانی در هلند چهره شد؛ از معدود بازیکنانی است که در جام جهانی گلزنی کرده، سابقه بازی در تیم‌های پایه هلند را داشت و زمان کی‌روش به تیم ملی پیوست. کی‌روش به‌رغم آن‌که کاشف او بود اما برخورد بدی با گوچی داشت که زمینه خداحافظی او از فوتبال ملی را فراهم کرد. رضا گل خاطره‌انگیز صعود به جام جهانی 2014 روسیه را به‌ثمر رساند؛ به 5 زبان تسلط نسبی داشت و خواهرخانمش هم یعنی ساره بیات هنرپیشه معروفی بود. شاید او را بعد از دژاگه بتوان بهترین دورگه تاریخ دانست. هرچند او در رده ملی درخشید اما در مسیر باشگاهی چندان موفق نبود تا در لیگ معمولی استرالیا با نیمکت نشینی از فوتبال خداحافظی کند.  
سامان قدوس    مستمرترین دوتابعیتی
سامان را هم باید بیشتر دوتابعیتی بدانیم تا دورگه چون پدرومادرش هر دو ایرانی بودند. او شانس حضور در تیم ملی سوئد را داشت که البته برای تیمی که جز زالاتان طی سال‌های اخیر بازیکن بزرگی نداشته، چیز عجیبی نیست. با این‌حال او بازی برای تیم ملی ایران را انتخاب کرد و به‌عنوان یک هافبک میانی و تهاجمی طی 7 سال اخیر آمار 55 بازی و 3 گل را در کارنامه دارد که چندان ویژه نیست اما نشان از استمرار او دارد. بازیکنی که خوش‌اخلاق و حرفه‌ای است، بدون حاشیه بازی می‌کند و البته چون از فوتبال اروپا به تیم ملی رسید، این شانس را داشت که وقتی تیم باشگاهی هم نداشت در تیم ملی حاضر باشد. اتفاقی که فقط در تیم ملی ما ممکن است. شاید در بین هافبک‌های تهاجمی چند سال اخیر بیشترین بازی ملی را داشته باشد؛ اما سخت است کیفیت او را با نویدکیا، جباری یا حتی محسن مسلمان مقایسه کنیم. حضور فعلی او در لیگ امارات هم که گویای همه چیز است.   
ایرانی‌ها در تیم‌های ملی دیگر 
طی سال‌های اخیر بازیکنان ایرانی زیادی هم بودند که برای کشوری دیگر بازی کردند. به‌طور مثال جسور هاسه‌گاوا به تیم ملی دعوت شد اما به‌خاطر ژاپن قید بازی در ایران را زد و از قضا آن‌جا هم به تیم ملی دعوت نشد. علی قربانی مهاجم سپاهان و استقلال مدتی در لیگ آذربایجان بازی کرد و همان‌جا هم به تیم ملی آن کشور دعوت شد که نتیجه‌اش 8 بازی ملی بود. حجت حق‌وردی اما در همان آذربایجان تعداد بازی‌های ملی‌اش را به عدد 20 رساند. بازیکنی که بعید بود حتی به فهرست 30 نفره تیم ملی ما برسد. در این فهرست بازیکنان باکیفیتی مثل دنیل ارزانی هم هستند که تیم ملی استرالیا را انتخاب کرد و هنوز هم بازی می‌کند.   

نگاهی دیگر
​​​​​​​فوق‌معمولی‌ها     از دنیل داوری تا امروز 
از فریدون زندی که اولین دورگه ما بود تا اشکان که بهترین و گوچی که خاطره‌سازترین‌شان بود که بگذریم با یک فهرست بلندبالا از بازیکنان معمولی مواجهیم که شاید در شرایط عادی اگردر  داخل فوتبال‌شان را شروع کرده بودند، هیچ وقت استعداد لازم برای رسیدن به تیم ملی را نداشتند و حتی امکانات خوب فوتبال پایه کشورهای اروپایی هم آن‌ها را در تیم ملی ما تثبیت نکرد. بازیکنانی که مدت کوتاهی برای تیم ملی بازی کردند و عیارشان خیلی زود مشخص شد. دنیل داوری شاخص‌ترین آن‌هاست. دروازه‌بانی خوش تیپ که دعوتش به تیم ملی زمان کی‌روش باعث خداحافظی عجیب رحمتی از تیم شد. اما در نهایت کیفیت پایین او باعث شد کی‌روش بی‌خیالش شود؛ وقتی زمینه بازگشت رحمتی هم فراهم نشد، این علیرضا حقیقی بود که در اتفاقی عجیب جام جهانی 2014 را مقابل مسی تجربه کرد. شاید حقیقی بیشتر از هرکس باید ممنون داوری باشد و تصمیم هیجانی رحمتی، وگرنه مسیر فوتبال او نشان داد که نباید فیکس تیم ملی می‌شد. یکی دیگر از اتفاقات عجیب تیم ملی حضور امیر شاپورزاده بود. او که نهایت درخشش حضور در تیم دوم هامبورگ بود یک بازی ملی را هم تجربه کرد که باعث شد جذب استیل آذین شود. اما حتی در لیگ ما هم درخششی نداشت و در نهایت علت حضور کوتاهش در تیم ملی یک معما ماند. استیون بیت آشور اما از لیگ آمریکا آمد، 2012 توسط کلیزمان به تیم ملی آمریکا دعوت شد اما یک سال بعد حضور در تیم ملی ایران را انتخاب کرد. 6 بازی ملی بدون درخششی خاص کارنامه اوست. استیون البته در لیگ آمریکا استمرار خوبی داشت و پایانش تیم‌های درجه چندم حاشیه خلیج فارس نبود. یک مورد جالب دیگر هم وجود دارد که کمتر کسی او را دورگه یا دوتابعیتی می‌داند، یعنی لیث نوبری بازیکنی که مدتی در پاس و پرسپولیس بازی کرد و حتی 3 بازی ملی هم دارد. لیث از پدر و مادری ایرانی در عراق به دنیا آمد و الان هم در شبکه‌های آن کشور کارشناس فوتبال است. آخرین کسی که می‌توان در این فهرست به آن اشاره کرد هم امید نظری است، بازیکنی با پدری ایرانی، مادری فیلیپینی که در سوئد به دنیا آمد و می‌توانست به‌خاطر داشتن 3 گذرنامه برای سه کشور بازی کند اما 5 بازی در تیم ملی ما انجام داد که پایان کارش بود.     


10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین