روایت تلویزیون و برخی رسانهها در ایران درباره تحولات سوریه ، گنگ، متناقض و البته عجیب بود
آشفتگی در روایت سيما
نویسنده: قاسمی
مترجم:

عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در پوشش بحران سوریه، به نمادی از سردرگمی، عدم انسجام و بیبرنامگی در روایتگری رسانهای تبدیل شده است. رسانهای که باید نقشی کلیدی در آگاهیبخشی و ایجاد درک عمیق از رویدادها ایفا کند، بهنظر میرسد که بیشتر در حال بازتاب تناقضات و ابهامهای درونی خود است. این وضعیت، علاوه بر آسیب زدن به اعتماد مخاطبان داخلی، بهطور جدی اعتبار رسانهای کشور در عرصه بینالمللی را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
واژگان متناقض؛ انعکاس سردرگمی استراتژیک
یکی از برجستهترین مظاهر آشفتگی رسانهای صدا و سیما، تغییر مکرر و بیقاعده در نحوه توصیف بازیگران درگیر در سوریه است. در مدت کوتاهی، این گروهها از «تروریست» به «گروههای مسلح»، سپس به «مخالفان مسلح» و بار دیگر به «تروریستها» و سپس به «شبه نظامیان سوری» تغییر نام یافتهاند. چنین ناپایداری در زبان، بازتابی از نبود استراتژی روشن و عدم هماهنگی در خط مشی رسانهای است. این تناقضها زمانی شدت میگیرد که در یک روز وزیر خارجه ایران از «مخالفان مشروع» سخن میگوید، اما در همان روز تحلیلگری در شبکه خبر، همه این گروهها را «داعشی» مینامد. این سردرگمی نه تنها پیام رسانهای را تضعیف میکند، بلکه درک عمومی از بحران را نیز مختل میسازد.
تحلیلهای جدا از واقعیت؛ از استودیو تا میدان
صدا و سیما نه تنها در ارائه زبان واحد و روشن ناکام بوده، بلکه تحلیلها و تفسیرهای ارائهشده در این رسانه نیز بهوضوح با واقعیتهای میدانی در تضاد هستند. در حالی که نیروهای ارتش سوریه در حال ترک مواضع خود هستند و مخالفان به نزدیکی دمشق رسیدهبودند، تحلیلگران تلویزیونی همچنان با اطمینان از «پایداری تحولات» و «ثبات شرایط» سخن میگویند. این جدایی آشکار میان تحلیلهای رسانهای و واقعیتهای موجود، مخاطبان را نسبت به منابع خبری و تحلیلهای ارائهشده بیاعتماد میکند و پرسشهای جدی درباره کیفیت دادههای مورد استفاده در این تحلیلها ایجاد میکند.
پرسشهای بیپاسخ؛ استراتژی گمشده در بحران
یکی از اساسیترین مشکلات صدا و سیما در پوشش بحران سوریه، عدم ارائه پاسخهای روشن به پرسشهای کلیدی است. اگر قرار است معادلات میدانی تغییر کند، این تغییر به واسطه چه عاملی رخ خواهد داد؟ آیا ایران یا روسیه مداخله بیشتری خواهند داشت؟ اگر مداخلهای ضروری است، چرا تاکنون انجام نشده است؟ و با سقوط بخش اعظم نیروهای ارتش سوریه، چه گزینههایی برای تغییر معادله باقی مانده بود؟ این پرسشها، که باید محور تحلیلهای رسانهای باشند، غالباً با اظهارات کلی و گاه متناقض جایگزین میشدند و فضایی از ابهام و بیاعتمادی را ایجاد میکردند.
ضرورت بازنگری در روایت رسانهای
بحران سوریه آزمونی برای کارآمدی و اعتبار صدا و سیما به عنوان رسانهای ملی و تأثیرگذار بود، اما این آزمون با شکست روبهرو شد. رسانهای که باید در اوج پیچیدگیهای دیپلماتیک و میدانی، تصویری روشن و حرفهای ارائه دهد، بهجای آن به منشأ سردرگمی و تردید تبدیل شد. برای بازسازی اعتماد مخاطبان و اعتبار رسانهای، صدا و سیما نیازمند بازنگری اساسی در رویکردهای خبری و تحلیلی خود است. تدوین یک استراتژی منسجم، هماهنگی میان مواضع رسانهای و واقعیتهای دیپلماتیک و شفافیت در روایتگری، گامهایی ضروری برای خروج از این بحران اعتماد هستند. بدون چنین بازنگریای، این رسانه همچنان در بحران روایتگری خود گرفتار خواهد ماند.
10 صفحه اول
پربازدیدترین اخبار