خودمان هم فدای وطن

دمی در دنیای خانواده های دارای 3 شهید؛ شهیدان اعتمادی، شهیدان اسماعیل زاده و شهیدان بیده نژاد و مهدویان دلاوری

نویسنده: صادق غفوریان

مترجم:

برای بسیاری از ما همیشه این سوال مطرح بوده که چگونه می شود یک خانواده دارای سه شهید باشد. یعنی در چه شرایط اعتقادی، این میزان ایثار و از خودگذشتگی پدید می آید که یک پدر و مادر، حاضر می شوند، نه یک فرزند، بلکه سه فرزندشان را در مسیر باورها و اعتقاداتشان تقدیم آستان حضرت حق کنند. حتی اغراق نیست که بگوییم آنان نه تنها پاره های تن خود را در این راه فدا کردند، بلکه معتقدند این کوچک ترین تکلیفشان در برابر مکتبی است که نماد آن کربلا و عاشوراست و از این که خود شهید این طریق، نگشته اند، همچون حسرتی است که بر دل هایشان مانده است. هیچ گاه از خاطرمان نمی رود، وقتی برای گفت وگو به منزل شهیدان محمد، علی و حسن اعتمادی، رفتیم پدر این شهیدان در پاسخ به این سوال که آیا طی این سال ها زمانی پیش آمده که از شهادت فرزندانتان پشیمان و یا ناراحت شده باشید، گفت: «هرگز! من خودم همیشه حسرت خوردم و شرمنده ام که چرا نتوانستم مثل آن ها بشوم. آن ها رفتند و وظیفه خود را انجام دادند. حالا اگر این ها نمی رفتند چه می شد؟!»ما در این نوبت از پلاک عزت، بنا داریم پاره ای از دل گفته های شماری از والدین دارای 3 شهید مشهد را مرور کنیم و دمی در دنیای باشکوه این پدران و مادران قدم بزنیم؛ دنیایی که جز صفا، اخلاص و باور تمام عیار به مکتب سرخ سیدالشهدا(ع) در آن وجود ندارد. آن چه در این گزارش می آید، گفت وگوهای خبرنگاران خراسان در ادوار گوناگون است که البته امروز اغلب این والدین شهدا در جمع ما نیستند. همه آن ها با وجود این شهادت ها، هیچ گاه خودشان را طلبکار ندانستند که بدهکار مکتب دانستند.

نتوانستم مثل فرزندانم باشم
شهیدان محمد، علی و حسن اعتمادی عیدگاهی، از شهدای دفاع مقدس هستند که محمد در 25 اردیبهشت 1365 به شهادت رسید، علی و حسن برادران کوچک تر او نیز به ترتیب در 19فروردین 1360 و 11 بهمن 1365 راهی آسمان شدند.
از حاج آقا اعتمادی که بهمن 94 دعوت حق را لبیک گفت، پرسیدیم، آیا طی این سال ها زمانی پیش آمده است که از شهادت فرزندانتان پشیمان و یا ناراحت شده باشید؟ او قاطعانه گفت: «هرگز! من خودم همیشه حسرت خوردم و شرمنده ام که چرا نتوانستم مثل آن ها بشوم. آن ها رفتند و وظیفه خود را انجام دادند. به واقع اگر این ها نمی رفتند چه می شد؟!» مطمئن باشید هیچ پدر ومادری با از دست دادن فرزند خود خوشحال نمی شود اما من وقتی شرایط امروز آن ها را با این دنیا مقایسه می کنم خوشحال می شوم. حاجیه خانم اعتمادی نیز احساسش از شهادت ۳ فرزند خانواده را این گونه توصیف کرد: «نه تنها ناراحت نیستم که خیلی هم خوشحالم. خوشحال از این که بچه های من هیچ گاه نترسیدند و همیشه به خواست خودشان راهی جبهه شدند. به خصوص فرزند کوچکم «حسن» که با وجود سن کم و در حالی که دانش آموز دوم راهنمایی بود، اصرار داشت به جبهه برود.»

تو هنوز 6 برادر دیگر داری!
ما اسفند 92 به سراغ خانم مهدویان دلاوری در مشهد رفتیم، خانه ای که انگار شهادت، بخشی از فرهنگ و رسم تبارشان بود. او دختر شهیده  «حافظه ســلـیــمــانــشـــاهـی» (شهیده حادثه مکه) است که قبل از شهادت مادر، شاهد شهادت فرزندش محمد بیده نژاد و برادرانش مجید و محمدحسین مهدویان دلاوری هم در دفاع مقدس بوده است. یکی از خاطرات این مادر و برادر شهیدان این گونه برایمان روایت شد: خاطرم هست زمانی که برادرم مجید شهید شد، از شدت ناراحتی اشک می ریختم و ناله می کردم اما مادرم مرا دلداری می داد و می گفت: «چرا این قدر گریه می کنی. تو هنوز 6 برادر دیگر داری که همه آن ها باید به جبهه بروند و از اسلام دفاع کنند. این قدر برای مجید گریه نکن، باید اشک هایت را برای بقیه برادرانت هم نگه داری.» در مراسم تعزیه گاه می دیدم مادرم کنارم نیست. به دنبالش که می گشتم می دیدم در حال پذیرایی از مهمان هاست. می گفت: «قرار نیست برای از دست دادن چیزی که خدا آن را به من هدیه داده است ناراحت باشم. مهمان دارم و باید از آن ها پذیرایی کنم». همان سال ها مادرم هر روز به مسجد محل می رفت و به رزمنده هایی که آموزش می دیدند، چای می داد به همین خاطر به او می گفتند: «مادر بسیجی‌ها».
​​​​​​​
روزهایی که دلتنگ بود
خانم خدیجه طلعت، مادر شهیدان امیر، عباس و حسن اسماعیل زاده مرداد 1400 به فرزندان شهیدش پیوست. ما اسفند 92 به سراغش رفتیم و در گزارشی این عنوان را برای گفت وگو با او انتخاب کردیم: این روزها خیلی دلتنگشان هستم.او آن روز گفت: من فرزندان و نوه هایم را به حضور در جبهه تشویق کردم، هیچ وقت مانعشان نبودم. یکی از نوه هایم مفقودالاثر و یکی از آنان هم آزاده است... البته این روزها خیلی دل تنگشان هستم. این مادر شهید، جمله معروفی دارد که زینت بخش رسانه ها شده: « خدارا شکر که بچه هایم در جهاد شرکت کردند؛ اگر این مردان باغیرت نمی‌جنگیدند الان ایرانی نبود.»
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین