جای خالی بلوغ عاطفی

ممکن است برای هر کدام از ما پیش بیاید که مرتکب رفتاری شویم با پیامدهای ناخوشایند، رفتاری تکانشی و هیجانی که ناشی از نبود مدیریت بر احساسات است و جای خالی بلوغ عاطفی را در زندگی ما نشان می‌دهد

نویسنده: سید مصطفی صابری  |  روزنامه‌نگار

مترجم:


 هویت ما در عرصه‌های مختلف فکری، اقتصادی و ... شکل می‌گیرد و کمابیش مستقل از دیگران رفتار می‌کنیم؛ آدم‌هایی که شاید تا دیروز تحت تاثیر عوامل مختلفی تصمیم می‌گرفتیم با رسیدن به هویت اقتصادی گزینه‌های متفاوتی را پیش‌روی زندگی داریم؛ مثل اقتصاد وقتی در عرصه‌های مختلف به بلوغ و هویتی نسبتاً ثابت می‌رسیم، می‌توانیم براساس درکی که از خودمان، زندگی و اهداف‌مان داریم ضربان زندگی را تنظیم کنیم. اما در همین شرایط ممکن است به‌راحتی و با اتفاقی کوچک از دوستی برنجیم و رفاقت‌مان تحت تاثیر این رنجش قرار بگیرد؛ در محل کار با یک ناملایمت ساده برآشفته شویم و در موقعیت‌های ساده دیگر مرتکب رفتاری شویم که نسبتی با آن شرایط ندارد. شاید تداوم چنین رفتاری نشان دهنده آن باشد که ما در شغل‌مان موفق هستیم، در تحصیلات مدارج بالایی را طی کردیم و خانواده‌ای را اداره می‌کنیم اما از نبود «بلوغ عاطفی» رنج می‌بریم. موضوعی فراگیر و مهم که در سخنرانی‌های انگیزشی و مطالب اینستاگرامی کسی درباره‌اش صحبت نمی‌کند اما هر روز با آن سروکار داریم و فقدانش می‌تواند دردسری مهم برای زندگی ما و اطرافیان‌مان باشد. در این پرونده سراغ این موضوع رفتیم. با ما باشید.    


بلوغ عاطفی چیست و چه فایده‌ای دارد؟
در گام اول باید بدانیم بلوغ عاطفی دقیقاً به چه معناست؟ در یک تعریف ساده می‌توان گفت بلوغ عاطفی به توانایی فرد در مدیریت و درک عواطف خود و دیگران اشاره دارد و به آن‌ها اجازه می‌دهد تا چالش‌ها و روابط زندگی را به شیوه‌ای سالم، مسئولانه و سازگارانه طی کنند. مؤلفه‌های کلیدی بلوغ عاطفی شامل خودآگاهی، همدلی، تنظیم هیجانی، مهارت‌های ارتباطی، مسئولیت‌پذیری و توانایی یادگیری و رشد از دل تجربیات مختلف زندگی است. به عبارت ساده‌تر، بلوغ عاطفی توانایی مدیریت احساسات مانند یک بزرگ سال است؛ یعنی درک، کنترل و استفاده از آن‌ها در مسیری که روابط و آرامش فرد را بهبود می‌بخشد. رسیدن به بلوغ عاطفی به دلایل مختلف ضروری است:
خودآگاهی   بلوغ عاطفی به افراد این امکان را می‌دهد که احساسات خود را بهتر درک و مدیریت کنند که منجر به بهبود خودآگاهی و خودکنترلی می‌شود. وقتی خودمان را بهتر بشناسیم و با زیر و بم رفتار و خلاءهای احساسی‌مان آشنا باشیم، امکان مدیریت بهتر زندگی را هم خواهیم داشت.
همدلی  افراد بالغ از نظر عاطفی می‌توانند احساسات دیگران را درک کرده و به اشتراک بگذارند و در روابط خود همدلی و شفقت را تقویت کنند. مسیر رسیدن به همدلی این است که مسائل را از زاویه دید دیگران و زمینه‌ای که در آن قرار دارند، ببینیم تا درک بهتری از رفتار اطرافیان‌مان داشته باشیم.
تصمیم‌گیری   بلوغ عاطفی، افراد را قادر می‌سازد تا با در نظر گرفتن هر دو جنبه منطقی و احساسی یک موقعیت، تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند.
حل تعارض   افراد دارای بلوغ عاطفی می‌توانند درگیری ها و اختلافات را به شیوه ای آرام و سازنده مدیریت کنند و به روابط سالم‌تری منجر شوند.
مدیریت استرس  بلوغ عاطفی افراد را با توانایی مقابله با استرس، شکست‌ها و چالش‌ها به روشی انعطاف‌پذیر و سازگار مجهز می‌کند.
رشد شخصی  رسیدن به بلوغ عاطفی گام مهمی در رشد و توسعه شخصی است، زیرا به افراد کمک می‌کند تا در زندگی‌شان کاملاً منظم‌تر، مسئولیت‌پذیرتر و کامل‌تر شوند.
زندگی بدون بلوغ عاطفی
اگر نبود بلوغ عاطفی را جدی نگیریم و بدون تقویت آن در زندگی جلو برویم، ممکن است پیامدهای مختلفی برای زندگی ما داشته باشد که به‌طور خلاصه مرورشان می‌کنیم:
در زندگی عاطفی  افرادی که در زمینه بلوغ عاطفی مشکل دارند، ممکن است در مدیریت احساسات خود دچار چالش شوند که این موضوع منجر به نوسانات خلقی، رفتارهای تکانشی و مشکل در حفظ روابط سالم می‌شود.
زندگی کاری  فقدان بلوغ عاطفی می‌تواند توانایی فرد را برای کنترل استرس، برقراری ارتباط موثر و همکاری مشترک با همکارانش دچار نوسان و حتی مختل کند.
زندگی روزمره  در زندگی روزمره، افراد نابالغ عاطفی ممکن است با به چالش کشیدن موقعیت‌های اجتماعی، تصمیم‌گیری مسئولانه و کنار آمدن با موانع، منجر به افزایش استرس و ناراحتی شوند. بخشی از مصادیق را در ادامه آورده‌ایم:
 افراد نابالغ عاطفی ممکن است برای ابراز احساسات و گوش دادن به دیگران تلاش کنند که منجر به سوء تفاهم و درگیری شود.
بدون بلوغ عاطفی، افراد ممکن است برای حفظ روابط سالم مشکل پیدا کنند، زیرا ممکن است فاقد همدلی، اعتماد و توانایی سازش باشند.
 افراد نابالغ عاطفی ممکن است انتقاد را شخصاً بپذیرند، حالت تدافعی بگیرند یا به جای استفاده سازنده از بازخورد انتقاد کنند.
 فقدان بلوغ عاطفی می تواند افراد را از اعتراف به اشتباهات، عذرخواهی خالصانه و درس گرفتن از اشتباهاتشان بازدارد.
 افراد نابالغ عاطفی ممکن است کینه داشته باشند، رفتار منفعلانه‌ پرخاشگرانه داشته باشند، یا از پرداختن به درگیری‌ها اجتناب کنند و باعث تنش و رنجش مداوم شوند.

دردسرهای نبود بلوغ عاطفی در زندگی زناشویی
در بخش‌های قبلی به شکل گذرا از پیامدهای نبود بلوغ عاطفی در زندگی روزمره و شغلی گفتیم، ضمن آن‌که این پیامدها می‌تواند در ابعاد دیگر مثل زندگی زناشویی هم قابل تسری باشد؛ اگر بخواهیم نتایج عدم بلوغ عاطفی را به‌طور مشخص در زندگی زناشویی فهرست کنیم با این موارد روبه‌رو می‌شویم:
1. دست‌اندازهای ارتباط زوج   ارتباط خوب و عاطفی بین یک زوج می‌تواند با دست‌اندازهای زیادی مواجه شود که اگر یکی از آن دو نفر یا هر دو تا حدی با نبود بلوغ عاطفی دست‌درگریبان باشند، ناغافل ممکن است بخش زیادی از این چالش‌ها همزمان روی زندگی‌شان سایه بیندازد که مهم‌ترین‌شان عبارت اند از: سوء برداشت و سوءتفاهم‌های مکرر، مشاجره‌های ناشی از نبود درک و همدلی و در نتیجه این موارد متاسفانه از هم گسیختگی کلی در رابطه.
2. مسائل مربوط به اعتماد  افرادی که به‌نوعی نابالغ عاطفی محسوب می‌شوند، ممکن است برای اعتماد به اطرافیان خود تلاش کنند اما نوع رفتار آن‌‌ها و تصورات ذهنی‌‌شان طوری است که تلاش آن‌‌ها ممکن است منجر به حسادت، ناامنی و سوءظن دایمی شود.
3. رنجش  اگر بلوغ عاطفی لازم را نداشته باشیم، بعید نیست از آن‌چه که نباید، راحت برنجیم و این موضوع می‌تواند پایه‌های زندگی زناشویی را سست کند. فردی که در مرحله بلوغ عاطفی نیست به‌‌خاطر همان سوءظنی که قبلاً بیان شد ،مستعد رنجش، تفسیرهای غلط از صحبت و رفتار دیگران و نداشتن رواداری در تعاملات روزمره به‌‌ویژه زندگی زناشویی است.  
4. مسئولیت گریزی   افراد نابالغ عاطفی ممکن است از زیر بار مسئولیت‌های خود در ازدواج شانه خالی کنند و بار ناعادلانه‌ای را بر دوش شریک زندگی خود بگذارند. برداشت‌های غلط از نقش خود و طرف مقابل در زندگی، رابطه زناشویی را از بستری عاطفی تبدیل به یک مسابقه می‌‌کند که فقط در صورت بازخورد مثبت یا جبران طرف مقابل، فرد خودش را موظف به انجام مسئولیت‌‌ها و ایفای نقش خود می‌‌داند.
5. دشواری کنار آمدن با تغییر   زندگی پر از تغییرات است و افراد نابالغ عاطفی ممکن است برای سازگاری با مشکل مواجه شوند که منجر به استرس و تنش در رفتار، افکار و در نتیجه ازدواج‌‌شان می‌‌شود.
6. فقدان همدلی  عدم بلوغ عاطفی می‌تواند افراد را از درک و همدلی با شرکای خود بازدارد که ضربه‌‌ای مهلک به زندگی مشترک است. ازدواج زندگی طولانی دو نفر است که شخصیت‌‌های متفاوتی دارند؛ عوامل ژنتیک، فرهنگی، خانوادگی و... آن‌‌ها را متمایز کرده و شخصیت‌‌شان را ساخته است. اگر تفکر همدلانه در زوج‌‌ها وجود نداشته باشد، ممکن است رفتارهای هم را مضحک یا اشتباه قلمداد کرده و نتوانند در مسیر زندگی افق‌‌های مشترکی تعریف کنند.  

چند گام تا رسیدن به بلوغ عاطفی
برای رسیدن به بلوغ عاطفی، می توان از راهبردهای زیر استفاده کرد:
تقویت خودآگاهی    با بررسی افکار، احساسات و اعمال خود، درون‌‌نگری و خودآگاهی را تمرین کنید.
تنظیم هیجانی  یاد بگیرید که احساسات خود را به ویژه در موقعیت‌‌های چالش برانگیز از طریق تکنیک هایی مانند تنفس عمیق یا تمرکز حواس مدیریت و کنترل کنید.
همدلی   درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران را با گوش دادن فعالانه، پرسیدن سوال و قرار دادن خود به جای آن‌‌ها تمرین کنید.
مسئولیت پذیری  مسئولیت اعمال خود را بپذیرید و از اشتباهات خود درس بگیرید، به جای سرزنش دیگران یا بهانه آوردن.
تقویت مهارت‌‌های ارتباطی  مهارت‌‌های ارتباطی باز و صادقانه را هم در بیان احساسات خود و هم در درک احساسات دیگران ایجاد کنید.
به دنبال کمک باشید   اگر با بلوغ عاطفی دست وپنجه نرم می‌‌کنید، در جست‌‌وجوی کمک یا راهنمایی حرفه‌‌ای تردید نکنید. درمانگران یا مشاوران متخصص و دارای مجوز می‌‌توانند ایده‌‌هایی‌‌ متناسب با نیازهای شما را ارائه دهند.
یادگیری مستمر   بلوغ عاطفی یک فرایند مادام العمر است، بنابراین با مطالعه، شرکت در کارگاه‌‌ها یا شرکت در فعالیت‌‌های گروهی به یادگیری و رشد ادامه دهید.
زندگی به طعم بلوغ عاطفی
در آثار متخصصانی چون آلن دابسون، بلوغ عاطفی می‌‌تواند منجر به چندین تغییر مثبت در رویکرد فرد به چالش‌‌های زندگی شود، از جمله:
تاب‌آوری   افراد بالغ از نظر عاطفی بهتر می‌توانند با شکست‌ها، استرس‌ها و ناملایمات کنار بیایند و به طور مؤثرتری از چالش‌ها عقب نشینی کنند.
خودکنترلی  با بلوغ عاطفی، خودکنترلی بیشتر می‌‌شود و به افراد اجازه می‌‌دهد قبل از اقدام فکر کنند، رفتارهای تکانشی را مدیریت کنند و تصمیمات منطقی‌‌تری بگیرند.
رضایت از زندگی  افراد بالغ از نظر عاطفی به دلیل همدلی، مهارت‌‌های ارتباطی و توانایی حل تعارضات، تمایل به داشتن روابط سالم‌‌تر و رضایت بخش‌‌تری دارند.
کاهش اضطراب و استرس   بلوغ عاطفی به افراد کمک می‌‌کند تا احساسات خود را به طور مؤثرتری مدیریت کنند تا منجر به کاهش سطح اضطراب و استرس شود.
افزایش عزت نفس   با افزایش رشد عاطفی افراد، عزت نفس و اعتماد به نفس آن‌‌ها بهبود می‌‌یابد، زیرا آن‌‌ها درک بهتری از خود و نقاط قوت خود پیدا می کنند.
​​​​​​​
​​​​​​​آلن دوباتن از دستاوردهای بلوغ عاطفی می‌‌گوید
آلن دوباتن فیلسوف، محقق و بنیان گذار «مدرسه زندگی» که در زمینه توسعه فردی آثار ارزشمندی دارد هم به زبان خودش از فواید بلوغ عاطفی گفته که مرورش به ما چشم‌‌اندازی عینی و کاربردی از اهمیت این موضوع می‌‌دهد. به‌‌نظر دوباتن وقتی به بلوغ عاطفی می‌‌رسید:  
 می‌‌فهمید گذشته‌‌ای که داشتید در پاسخ دادن شما به وقایع تاثیر دارد؛ یاد می گیرید این خطای دید را جبران کنید می‌‌پذیرید به‌‌دلیل وقایع کودکی مستعد خطا و افراط هستید؛ پس با شک به اولین برداشت و احساس‌‌تان نگاه می‌‌کنید.
 دوست بهتری می‌‌شوید، چون می‌‌دانید که دوستی یعنی به اشتراک گذاشتن آسیب پذیری‌‌ها.
 برای شادی درازمدت به پروژه‌‌های بلندمدت دل نمی‌‌بندید؛ اگر دمی بی‌‌دردسر سپری شود هم خوشحال می‌‌شوید.
 می‌‌فهمید چقدر تمایل دارید به مشکلات شخصی خودتان بچسبید؛ می‌‌فهمید باید دیدتان را نسبت به دردهایتان وسیع کنید. بیشتر به طبیعت و آسمان شب و کهکشان‌‌های دور توجه می‌‌کنید.
 بازخورد دیگران را راحت‌‌تر می‌‌پذیرید؛ در برابر انتقادها زره نمی‌‌پوشید.
یاد می‌‌گیرید خودتان را به‌‌خاطر خطاها و حماقت‌‌های‌‌تان ببخشید؛ بیشتر با خودتان رفاقت می‌‌کنید.
یاد می‌‌گیرید با کله شقی‌‌های بچگانه‌‌تان که هرگز‌ هم از بین نمی‌‌روند به صلح برسید؛ تلاش نمی‌‌کنید که همیشه بزرگ سال باشید. همه ما بچه‌‌ایم.
 دیگر برای‌‌تان مهم نیست بقیه راجع به شما چه فکری می‌‌کنند؛ کار درست برای‌‌تان اولویت دارد.
 می‌‌فهمید نقاط ضعف آدم‌‌ها با نقاط قوت‌‌شان گره خورده؛ مثلا دیگر از کسی که شلخته است ناراحت نمی‌‌شوید؛ چون می‌‌دانید در ازای آن شاید فردی خلاق باشد.
 به آسانی عاشق نمی‌‌شوید؛ چون همه هر چقدر هم از دور برازنده و دلپذیر باشند از نزدیک مشکلات خودشان را دارند. از طرفی می‌‌فهمید زندگی با شما آسان نیست.
 اعتماد به‌‌نفس را یاد می‌‌گیرید، نه این‌‌که فوق العاده‌‌اید؛ خیر در واقع پی می‌‌برید که همه ما ابله، ترسو و سرگردان هستیم، همه ما با آزمون و خطا زندگی می‌‌کنیم و این عیبی هم ندارد.
 قهر نمی‌‌کنید، چون یادتان نمی‌‌رود که یک روز می‌‌میرید، پس ترجیح می‌‌دهید حرف بزنید و ببخشید.
 می‌‌فهمید بیشتر بدرفتاری اطرافیان‌‌تان ریشه در اضطراب و ترس‌‌شان دارد؛ دیگر دنیا برایتان پر از هيولا نخواهد بود.
 یاد می‌‌گیرید که آدم‌‌ها به‌‌طور خودکار از محتویات مغز شما اطلاع ندارند؛ پس حرف می‌‌زنید و دیگران را سرزنش نمی‌‌کنید که درک تان نمی‌‌کنند.
 یاد می‌‌گیرید که شما هم اشتباه می‌‌کنید، پس معذرت خواهی می‌‌کنید.



10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین