دهقانی که فداکار بود

 5 اسفند 1309 بود که «ازبر علی خواجوی» به‌دنیا آمد تا سال‌ها بعد تبدیل به قهرمانی بزرگ برای جامعه شود

نویسنده: صابر

مترجم:



کلاس سوم دبستان بودیم که یکی از درس‌های کتاب فارسی با این جملات شروع شد: «در غروب یک روز پاییزی، وقتی که ریزعلی خواجوی از مزرعه به خانه برمی‌گشت، متوجه شد که بر اثر ریزش کوه، مسیر حرکت قطار بسته شده است...» داستان درباره مرد قهرمانی بود که اگر سال 96 در 86 سالگی به رحمت خدا نرفته بود، امروز 94 ساله شده بود. «ازبرعلی حاجوی» که سال‌هاست بر اثر اشتباه مصاحبه کنندگان با او در زمان وقوع حادثه قطار به «ریزعلی‌خواجوی »  معروف شدرا البته به نام «دهقان فداکار» می‌شناسیم. مردی که 5 اسفند سال 1309 در روستای قلعه‌جوق میانه به‌دنیا آمد و سرنوشت چنان برایش مقدر شده بود که سال‌ها بعد تبدیل به قهرمان ما ایرانی‌ها شود. او در نتیجه همان اشتباه مصاحبه‌کنندگان که اصلاح هم نشد، در کتاب‌های درسی هم به‌نام «ریزعلی خواجوی» معروف شد، ماجرا را هم که هر ایرانی می‌داند؛ ازبرعلی روستایی تلاشگر و وظیفه‌شناسی بود که شبی خسته از سر زمین درحال بازگشت به خانه بود که با اطلاع به موقع از ریزش کوه در مسیر حرکت قطار و آتش زدن کُتش برای متوقف کردن قطار، با فانوسی که در آن شب به همراه داشت، مقابل قطار قرار گرفت و حتی چند تیر هوایی شلیک کرد، قطار متوقف شد، چند نفر با تصور این‌که او راهزن است کتکش زدند؛ اما دقایقی بعد ارزش کارش مشخص شد.
​​​​​​​
از آبان 1340 زمان کمی نیاز بود تا ازبرعلی شناخته شود؛ چون سال 41 به کتاب‌های درسی راه پیدا کرد. هرچند حالا متاسفانه این درس به شکل قبل در کتاب‌ها نیست و به‌صورت مجموعه‌ای از داستان‌ها درباره افرادی که از خودگذشتگی داشتند برای بچه‌ها روایت شده است. دهقان فداکار در تمام زندگی مشی دوست‌داشتنی، زندگی متواضعانه و زندگی ساده‌ای داشت. چند فیلم کوتاه، مستند و سینمایی براساس ماجرایی که او رقم زد، ساخته شد. سال 85 هم از او تقدیر شد. داستان دهقان فداکار و تاثیری که روی جامعه به‌ویژه کودکان و نوجوانان داشت، نمونه بسیار خوبی از اثرگذاری قدرتمند روایت داستان‌های واقعی برای الگوسازی است و نشان می‌دهد برای قهرمان بودن لازم نیست فرد ویژگی‌های خاصی داشته باشد، فقط کافی است در لحظه حساس تصمیم درست و شجاعانه‌ای بگیرد.
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین