آقا جان حواستان به مو هست؟
نویسنده:
مترجم:
بازرسی ورودی رِه که رد کردی، چندده قدمی راه بری مِرسی به سردر بزرگ که نوشته صحن انقلاب. وارد که مِشی، دستت بیاختیار میِه روی مرزیترین نقطه وجودت، یک حس گمشده آروم شروع مُکنه به جوانه زدن... کمرت پیش عظمت یک نور بزرگ به نیت احترام و ادب خم مِشه و مِگی سلام آقاجانُم. تا مِگی سلام، یخ دلت وا مِره. همه غمای دلت تبدیل به اشک مِشه و از چشمات مِریزه بیرون دانه دانه. درحالی که چشمات مست تماشای گنبد طلایه و بو مِکشی تا ریههات پر بشه از عطر حضور نگاه مهربون امام رضا(ع)، زیر لب زمزمه مُکنی: یا ضامن آهو، یا غریبالغربا، حواست به مو هست؟ انگار خود آقا دستشانه مِذارن رو قلبت، آروم آروم مِشی. اینجه دگه پر مِکشی تا خود گنبد، همراه کبوتراش دلت چند دور، دور گنبد طِلا مِچرخه و در حالی که توی دلت با آقا کلی حرف مِزنی، انگار که جواب گرفتی، همونجه محکم گره مِزنی دلته به پنجره فولاد و با چشمای پر الماس وارد بهشت مشی...
دل من گم شده گر پیدا شد، بسپارید امانات رضا(ع)
و اگر از تپش افتاد دلم، ببریدش به ملاقات رضا(ع)
از رضا خواسته بودم شاید بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتند محال است ولی، دلخوشم من به محالات رضا(ع)
بچه محل امام رضا(ع)؛ محمود ماروسی
دل من گم شده گر پیدا شد، بسپارید امانات رضا(ع)
و اگر از تپش افتاد دلم، ببریدش به ملاقات رضا(ع)
از رضا خواسته بودم شاید بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتند محال است ولی، دلخوشم من به محالات رضا(ع)
بچه محل امام رضا(ع)؛ محمود ماروسی
10 شماره آخر
پربازدیدهای خراسان آنلاین