اوایل ازدواج روزهای گل و بلبلی در انتظارتان است، کسی شما را به‌خاطر شام و ناهارهای پاگشا و تبعات کالری‌زای آن‌ها توبیخ نمی‌کند و آدم‌ها کنار هر مناسبتی به‌یاد شما می‌افتند. شما حسابی رو بورس هستید، مثل یک آدم معمولی که یک دفعه سلبریتی می‌شود و یک میلیون فالوئر دارد و مشهور است، اما جنبه شهرت را ندارد. در این مرحله بیش از حد نایس و کول و مهربان هستید. خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌های همسرتان از سر و کول تان بالا می‌روند و شما هم به آن ها لبخند می‌زنید. حتی فکرش را هم نمی‌کنید یک روزی این بچه‌ها آن قدر روی مختان بروند که وقتی تصویرشان را از پشت آیفون تصویری دیدید بی‌خیال بازکردن در خانه بشوید. اما خبر بد این است که این نو بودن کهنه می‌شود، فالوئرها یکی یکی آنفالویتان می‌کنند و یک دفعه دوران شهرت تان تمام می‌شود، مثل یک فوتبالیست پیر بازنشسته باید از عروس جدید خانواده حمایت کنید و دوران جذب فالوئر او شروع می‌شود. خبر خوب این است که آسمان برای همه یک رنگ است و آسیاب به نوبت و کلی از این ضرب‌المثل‌ها که تهدید مخفی در خودشان دارند. وقتی دوران نوعروس بودن تمام می‌شود، شما مانده اید با کوله‌باری از چربی، یاد می‌گیرید ورزش کنید و وقت‌های خالی را با مطالعه و تماشای فیلم پر کنید و غذاهای تازه را امتحان می‌کنید و...