مختصات بندر

نویسنده: علی مهدیان

مترجم:



 انفجار در بندر شهید رجایی، زوایای مختلفی دارد، یک زاویه آن، حدود 800مصدوم و 30جان باخته تا این لحظه بوده است، یک زاویه ضربه ای است که به اقتصاد ایران وارد شده، یک زاویه دیگر معنای این ضربه در میانه جنگ جدی است که در آن قرار داریم، یک زاویه دیگر نسبت ارتباط قلبی و ایمانی مردم ایران با این واقعه است و زاویه دیگر معنای الهیاتی این اتفاق. شاید زاویه های ورود دیگری هم به این واقعه دیده باشید مثل زاویه زیست محیطی و رسانه ای و... به لحاظ الهیاتی تا زمانی که مسئله را درست درک نکرده باشیم، قدرت معنایابی نداریم. پس سعی کنیم اول اتفاق را درست مشاهده کنیم. ارتباط قلبی و معنوی و یکپارچگی ایمانی مردم ایران در اهدای خون و کمک به مصدومان هم آن قدر واقعه تکراری شده که اهمیت آن را خیلی ها متوجه نمی شوند، این اتفاقات مکرر در میانه این جنگ سیصد و شصت درجه امنیتی، نظامی، اقتصادی، شناختی و... یک رشد معنوی و بلوغ جدی در ایران را نشان می دهد. سنت های الهی هر چه هست درباره چنین مردمی است. این یعنی سنت هایی را که مرتبط با مومنین است، در نسبت چنین واقعه ای باید تطبیق کنید. اما به لحاظ مبارزه و جنگی که در آن قرار داریم، چند نکته کوتاه که معمولا در هیاهوی اخبار شنیده نمی شود ، عرض کنم:حدود سال ۹۹ یعنی اواخر کار روحانی ضرباتی به ایران زده می شد در گوشه و کنار، مثلا آتش سوزی عظیم در کارخانه فولاد زرند، شعله ور شدن شناور جنگی ایران و غرق شدنش در دریای عمان، شعله ور شدن آتش عظیم در ۱۸ مخزن پالایشگاه تهران  و آتش سوزی در جنگل ها و... علت این آتش سوزی ها معلوم نشد اما به موازات این انفجارها، انفجار در کارخانه موشک سازی اسرائیل در شهر رمله، آتش سوزی عظیم در پالایشگاه حیفا، آتش سوزی در فرودگاه بن گوریو، نشت گاز سمی آمونیاک از انبارها در بندر حیفا و آتش سوزی در جنگل های شمال اسرائیل و امثالهم اتفاق افتاد. علت این اتفاقات هم دقیقا معلوم نشد. همان طور که بعد از شهادت فخری زاده، علت مرگ در آتش پدر موشکی اسرائیل معلوم نشد.  این که از این؛
اما چند اتفاق راهبردی یکی دو سال بعد رخ داد، در ایران «به‌هم‌ریختگی وارداتی» ۱۴۰۱ کنترل شد اما به‌هم‌ریختگی اجتماعی که در تل آویو در اثر دو قطبی جدی «مردم وارداتی» اش شکل گرفته بود هنوز ادامه دارد، مسیر کشتی های اسرائیلی در دریای سرخ به گونه ای قفل شد که آمریکا با اعزام ناوگروه خود هنوز نتوانسته گرهش را باز کند، به قول اسحاق بریک ژنرال بازنشسته که بعد از آن که پیش بینی هایش درباره شکست اطلاعاتی صهیونیست در قصه طوفان الاقصی درست از آب درآمد، حرف هایش جدی گرفته می شود، شکست قدرت نظامی اسرائیل به گونه ای نیست که بتواند تاب آورد، حجم فشار نظامیان اسرائیلی به دولت را در قالب طومارها باید دید، از این سو، هنوز معلوم نیست با حزب اللهی که به سرعت در حال بازسازی خود است، جنگ تمام عیاری را پیروزمندانه پشت سر گذاشته و حداقل یک چهارم مردم لبنان (عدد تشییع کنندگان سیدحسن) پشتیبان او هستند، چه می خواهند بکنند. بودن او یعنی ناامنی در شمال اسرائیل.
اصل مذاکره با ایران تحت شروط و خط قرمزهایش معنایش روشن است، معنای این اتفاق پذیرش قدرت و اقتدار ایران در منطقه است، چه به نتیجه برسد چه نرسد، این ها را ندانیم، مختصات واقعه انفجار بندر رجایی را در ابعاد کلانش متوجه نمی شویم. حجم ضربات اقتصادی که تا امروز صهیونیست ها در منطقه خورده اند، چه به لحاظ تعطیلی توریسم و فرار معکوس و فشار مالی و چه و چه نتیجه منگنه ای است که اسرائیل در آن گرفتار شده. دیروز دیدم بی بی سی آرزوهایش را در قالب خبر نوشته، او دوست دارد بعد از جنایت های اسرائیل، بین مردم غزه و حماس فاصله بیفتد، این اتفاق تا این لحظه رخ نداده بلکه هزاران نیروی جدید جذب حماس شده اند. در این میان ضعف های ما در درگیری رسانه ای که در این شرایط داریم و وضعیت شناختی ناامیدی و خودتحقیری که عده ای سال هاست دچارش شده اند سر جای خود اما فراموش نکنیم در میانه جنگی هستیم که عمقش ایمان ماست و سطحش تغییر جغرافیای قدرت در منطقه. حالا من اگر بخواهم آیات و سنت هایی را تطبیق بدهم حتما سراغ «فبشر الصابرین» و «و العاقبة للمتقین» خواهم رفت. همه چیز به سرعت به نفع پابرهنگان این منطقه در حال پیش رفتن است.
10 صفحه آخر