پایان مأمور تاریکی با طناب دار

محسن لنگرنشین، جاسوس حرفه ای موساد که نقش کلیدی در پشتیبانی ترور شهید صیادخدایی و حمله به مرکز وابسته به وزارت دفاع داشت، با اعترافات کامل در دادگاه، به اعدام محکوم و حکم او سحرگاه چهارشنبه اجرا شد

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​

محسن لنگرنشین، نامی که تا دیروز در میان پرونده‌های طبقه‌بندی‌شده امنیتی مرور می‌شد، امروز به تیتر رسانه‌ها تبدیل شده است؛ اما نه به‌عنوان یک چهره سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی، بلکه به‌عنوان یک جاسوس کارکشته موساد که دست‌هایش تا آرنج به خون و خیانت آغشته بود. خیانتی که از سال ۱۳۹۹ آغاز شد و امروز، با اجرای حکم اعدام، پایان یافت. لنگرنشین در سال ۱۳۹۹ شمسی با سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، موساد، وارد همکاری شد. او از همان ابتدا تحت آموزش‌های حرفه‌ای قرار گرفت؛ آموزش‌هایی که از او یک عامل میدانی تمام‌عیار ساخت. موساد، با سابقه‌ای طولانی در طراحی عملیات‌های تروریستی و اطلاعاتی، حالا مهره‌ای درون خاک ایران داشت که بدون جلب توجه، می‌توانست پازل‌های عملیات را در تهران، اصفهان و سایر شهرها کامل کند. یکی از اولین وظایف حساس او، پشتیبانی لجستیکی و عملیاتی از حمله به یک مرکز صنعتی وابسته به وزارت دفاع در شهر اصفهان بود. او نه فقط ابزار و تجهیزات فنی برای این عملیات را فراهم کرد، بلکه در زمینه تهیه خودرو، تجهیزات ارتباطی امن و انتقال پول نیز نقش محوری ایفا کرد. اقدامات وی شامل خرید سیم‌کارت‌های ناشناس، تهیه مودم‌های اینترنت همراه و فراهم کردن خانه‌های امن در چندین استان بود؛ خانه‌هایی که محل استقرار و برنامه‌ریزی برای اقدامات بعدی تیم‌های عملیاتی موساد بودند. اما اوج خیانت لنگرنشین، زمانی رقم خورد که در عملیات ترور شهید حسن صیادخدایی، از نیروهای سپاه که در پشتیبانی در حوزه مقاومت فعال بود، نقش فعالی برعهده گرفت. او یک دستگاه موتورسیکلت برای تعقیب و مراقبت تهیه و با حضور در صحنه ترور، اطلاعات زنده‌ای از موقعیت شهید را به عامل ترور منتقل کرد. پس از عملیات، او بلافاصله محل را ترک کرد؛ همان‌طور که به او آموزش داده بودند. در طول سال های گذشته، لنگرنشین دو نوبت به کشورهای گرجستان و نپال سفر کرد تا به صورت مستقیم از افسران ارشد موساد دستورات جدید دریافت کند. ارتباط او با سرویس موساد از طریق یک سیستم رمزنگاری‌شده پیشرفته موسوم به «ویندوز قرمز» برقرار می‌شد؛ سیستمی که تحت اشراف اطلاعاتی نیروهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بود و موجب شد ارتباطات وی شناسایی، رمزگشایی و کنترل شود. پس از جمع‌آوری مستندات قوی و بی‌نقص اطلاعاتی، لنگرنشین بازداشت شد. در مراحل بازجویی، دادسرا و دادگاه، در برابر مستندات غیرقابل انکار، راهی جز اعتراف باقی نماند. او صریح و بی‌پرده به تمام اقدامات خود اعتراف کرد: از خرید ابزار و تجهیزات گرفته تا انتقال پول و اجرای عملیات‌های میدانی.دادگاه عدل اسلامی پس از اخذ اعترافات و بررسی دقیق مستندات این پرونده پیچیده ، او را مفسد فی الارض تشخیص داد و محکوم به اعدام نمود. صبح روز چهارشنبه، این حکم به مورد اجرا گذارده شد و فردی که روزی در سایه‌ها زندگی می‌کرد و با خیانت به کشور و هم‌پیمانی با رژیمی که دستش به خون هزاران ایرانی آلوده است،جنایتی غیر قابل بخشش در حق هموطنانش روا داشت با مرگی خاموش، از صحنه حذف شد. لنگرنشین اگرچه دیگر زنده نیست، اما پرونده او، هشداری است جدی برای آنان که به خیال امن بودن در تاریکی، خیال جاسوسی در سر می‌پرورانند و در مقابل وسوسه های شیطانی دشمن به مردم و کشورشان خیانت می کنند.
10 صفحه آخر