بهمن خان،  وصله نچسب  این فوتبال پرحاشیه

بهمن صالح‌نیا معلمی که 56 سال قبل تیم ریشه‌دار و محبوب ملوان را با دست خالی تشکیل داد، درحالی از میان ما رفت که این فوتبال پرحاشیه شباهتی به آن‌چه امثال او دنبالش بودند، ندارد

نویسنده: سید مصطفی صابری

مترجم:


​​​​​​​
قصه بهمن صالح‌نیا، تیم ملوان و شهر انزلی چیزی شبیه فیلم‌های سینمایی است؛ قصه مردی که یک رویای بزرگ در سر دارد؛ قصه شهری که به جوانانش اعتماد دارد؛ قصه جوانانی که برای کاری بزرگ دنبال مردی الهام‌بخش هستند و در نهایت وقتی نبض همه این‌ها با هم می‌زند، خونی بزرگ در رگ‌های شهر به جریان می‌افتد که همیشه ماندگار است، مثل قوی سپید خزری یعنی ملوان بندرانزلی. تیمی که سال 1348 با تلاش آقامعلمی به‌نام بهمن صالح‌نیا شکل گرفت. برای بچه‌هایی که امروزه فوتبال را با بازیکنانی از خود متشکر می‌شناسند که اگر قرارداد چند میلیاردی‌شان عقب و جلو شود راحت به همه چیز پشت می‌کنند، باورش سخت است روزگاری یک معلم و دانش‌آموزان با دست خالی و یک دنیا عشق تیمی بسازند که طی مدت کوتاهی چند بازیکن ملی‌پوش تحویل فوتبال کشور بدهد؛ قهرمان جام حذفی شود؛ طی 56 سال ماندگاری بخش مهمی از حافظه شهری شود که پیر و جوانش با فوتبال زندگی می‌کنند. برای بچه‌های امروز که فوتبالیست‌ها را با خودروهای صدمیلیاردی و چند مدیربرنامه، وکیل و... می‌شناسند، باورش سخت است روزگاری تیمی در لیگ ما بازی می‌کرد که مربی‌اش بهمن صالح‌نیا بود، بازیکنانش غفور جهانی و نصرت ایراندوست و در لیگ کشوری با اتوبوس کهنه‌ای این‌طرف و آن‌طرف می‌رفتند و حتی گاهی مجبور بودند زیرسکوهای ورزشگاه تیم میزبان بخوابند. اما همین تیم در جام جهانی نماینده‌ای در قامت بازیکن داشت و مربی‌اش هم در یک مقطع کمک مربی تیم ملی شد. برای نسل جدید که فوتبالیست‌ها را از پشت شیشه دودی خودروهای گران یا عکس‌های آنچنانی اینستاگرامی دیدند شاید باورپذیر نباشد که مردم انزلی چند دهه است با بازیکنان‌شان زندگی می‌کنند؛ فوتبالیست‌هایی که عاشق شهر هستند و می‌توانند روزی  هوادارباشند، روزی کاپیتان تیم ، روزگاری مربی و حتی بعد مدیرعامل باشگاه. چون در تیمی که بهمن‌خان ساخت فقط و فقط اعتلای نام تیم مهم است نه جایگاه آدم‌ها.برای بچه‌هایی که از وقتی چشم باز کردند فوتبال را با نسلی پرادعا دیدند که پول برایش مهم‌تر از هرچیزی بود، باورش سخت است بازیکنی چون سیروس قایقران از ملوان به تیم ملی برود که کاپیتان و ستاره تیم‌ملی بود اما هیچ‌وقت لباس پرسپولیس و استقلال را به‌تن نکرد تا همیشه محبوب شهرش بماند؛ چون او هم شاگرد خلف بهمن صالح‌نیایی بود که در این فوتبال پرحاشیه وصله نچسبی محسوب می‌شد.
10 صفحه آخر